اسماعیل خوئی
در گستره ی زبان (۲ )
خبط ها و خطاهای زبانی ی احمدِ شاملو
سرچشمه :
اخبار روز
مسعود بهبودی
خبط ها و خطاهای زبانی ی احمدِ شاملو
در گستره ی زبان (۲ )
خبط ها و خطاهای زبانی ی احمدِ شاملو
سرچشمه :
اخبار روز
مسعود بهبودی
خبط ها و خطاهای زبانی ی احمدِ شاملو
1
در شعرِ"رانده"
چه امید از دلِ تاریکِ کسی
که نهادندش سر زنده به گور؟
در شعرِ"رانده"
چه امید از دلِ تاریکِ کسی
که نهادندش سر زنده به گور؟
آدمی را که در گور نهاده اند
"زنده" می تواند باشد، هر حال و حالتی هم که داشته باشد،
امّا، درست به
همین علت که دارند در گور می گذارندش،
"سرزنده" یعنی شاد وشنگول نمی تواند باشد.
شاعر، بی گمان می خواست، بگوید:
چه امید از دلِ تاریکِ کسی
که نهادند او را زنده به گور؟!
که نهادند او را زنده به گور؟!
2
در شعرِ"غبار"
"نیست از بدگویی نامهربانانم غمی:
رفته مدتها که من ز این یاوه گویی ها کَرَم!"
رفته مدتها که من ز این یاوه گویی ها کَرَم!"
"از چیزی کر بودن" گونه ای ست از
"کر بودن"
" بر چیزی کر بودن"، امّا گونه ای است از " خود را به کری زدن".
شاعر، خود، براین چگونگی آگاه است:
چرا که، در جایی دیگر از همین شعر، می گوید:
"گرچه بر غوغای توفان ها کَرَم."
مسعود بهبودی
احتمال این است که منظور شاملو چیز بکلی دیگری باشد:
منظور او شاید این باشد که گوشم از فرط بدگوئی نیوشی کر شده است.
این نوعی تأکید بر سنت بدگوئی در جامعه است.
مسعود بهبودی
احتمال این است که منظور شاملو چیز بکلی دیگری باشد:
منظور او شاید این باشد که گوشم از فرط بدگوئی نیوشی کر شده است.
این نوعی تأکید بر سنت بدگوئی در جامعه است.
3
در شعرِ "خفاشِ شب"
"وز اشک گر چه حلقه به دو دیده بسته ام
پیچم به خویش تا که نریزد به دامنم."
ما نیستیم که "از اشک به دو دیده حلقه
می بندیم":
اشک است، خود، که در دیده ی ما حلقه می بندد.
شاعر نیز ، خود، این را می داند و در همان
شعرِ "غبار"، می گوید:
"حلقه می بندد به چشمان اشکِ من."
البته، می توانیم اشک را در دیدگانِ خود حلقه
ببندانیم!
این، امّا هنگامی است که مثلا برای ثواب بردن از گوش دادن
به روضه ی
"سید الشهدا"- به سفارشِ امام خمینی- بخواهیم
"ادای گریه
کردن" را در آوریم.
می دانیم، امّا، که احمد جانِ شاملو از این
گونه ریا کاری ها به جان بیزار بوده است.
4
در شعرِ" نمی رقصانمت چون دودی آبی
رنگ"
"دو کودک در جلو خانِ کدامین خانه آیا
خوابِ آتش
می کندشان گرم؟"
"کدامین" با "کدام"
همکاربرد نیست .
کدامین را هنگامی به کار می بریم که شمارِ ویژه
ای از چیزها یا کسان، پیشاپیش، در اندیشه ی ما باشد.
کاربردِ واژه کدام، امّا این پیشپندار را در
خود ندارد:
مثال
"از این سه کتاب، کدامین را بر می
گزینی؟"
"از کدام کتاب سخن می
گویی؟"
5
از شاعری که "سحر" و "صبح"
را یکی نمی داند
و در همین شعر، می گوید:
"سحر، با لحظه های دیرمانش، می کشاند
انتظارِ صبح را با خویش."
می توان چشم داشت که در پیوند با دو واژه ی
"کدامین" و "کدام" نیز همین تیز بینی را داشته باشد.
ادامه دارد.
ویرایش از مسعود بهبودی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر