۱۳۹۲ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (451)

بهزاد کریمی 
ناگزیری انقلاب ۱۳۵۷ و گریز پذیری رفتارهای سیاسی!  
سرچشمه:
 اخبار روز   
گاف سنگزاد

احمد صبوری
نوشتن برای نوشتن

سازمان فدائی طبقه اجتماعی خاصی را هرگز نمایندگی نکرد
در قبل از انقلاب از حمایت دانشجویان متعلق به بخش پائینی (بچه کارمندان جزء) برخوردار بود
و در اوائل انقلاب موقتأ نماینده طبقه متوسط مدرن شد
اما سیاست هواداری از رژیم، این بخش جمعیت را برای همیشه فراری داد
بخش فدائیان اقلیت بدلیل ضعف تشکیلاتی
هرگز نتوانست نیروی گریزان از بخش اکثریت را متشکل کند.  
بخشی از سازمان اکثریت مدت ها ست می خواهند
پلی شود بین رژیم و طبقه متوسط 
و بخش دیگر می خواهد پلی شود بین بقایای متمول سلطنت و طبقه متوسط
این مطلب در نهایت در این راستای دوم نوشته شده است. 

مسعود بهبودی  
صبوری ناصبور
 
·        در ضدیت فدائیان اسلام و خلق  از اکثریت و اقلیت و اشرف و کشتگر و غیره و مجاهدین اسلام و خلق و میملام و غیره با شاه و امپریالیسم و هر کس و هر چیز تردیدی نیست.
·        ضدیت ضمنا در ذات عیرانیان است.
·        کمتر ملتی در خودستیزی به گرد عیرانیان می رسد.

1
·        مسئله فقط این است که ضدیت با هر چیز، مثل وابستگی به هر چیز،  رابطه ای سه عضوی است:
·        حسن (عضو اول)  بلحاظ ایدئولوژیکی (عضو دوم)،  ضد حسین (عضو سوم) است.

2
·        و گرنه ضدیت انتزاعی حسن با حسین بی معنی، کشکی و عوام فریبانه است.

3
·        هم از موضع ارتجاعی می توان ضد چیزی بود و هم از موضع انقلابی.

4 
·        بنا بر تحلیل روندهای جامعه ایران، مخالفت همه این دار و دسته ها با دربار پهلوی و امپریالیسم امریکا پس از انقلاب سفید شروع شده است و لذا ماهیت فئودالی ـ ارتجاعی داشته است.

·        گول هارت و پورت و شعر و شعار را فقط کودکان و ساده لوحان می خورند و نه خوداندیشان خردگرا.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر