حبیب برزین
سوسیالیسم و دموکراسی (5)
سرچشمه:
اخبار روز
گاف سنگزاد
مسعود بهبودی
من فقط دو جمله زیر از این مطلب حبیب برزین را مورد تأمل قرار می دهم:
« مارکس و انگلس کمون پاریس را دیکتاتوری پرولتاریا میدانستند.
مارکس در «جنگ داخلی در فرانسه» نوشت، کمون اساساً حکومت طبقه کارگر بود، نتیجه مبارزه تولیدکنندگان در مقابل طبقه
غصب کننده، شکل سیاسی سرانجام کشف شدهای که در آن رهایی کار می تواند تحقق پیدا کند.
دیکتاتوری ابتدا بخشی از قانون اساسی جمهوری رم بود.
در دوران جنگ یا آشوبهای داخلی مردم یک دیکتاتور با اختیارات فراقانونی انتخاب میکردند تا بهتر بتواند اوضاع را به حالت عادی برگرداند. »
(حبیب برزین)
سوسیالیسم و دموکراسی (5)
سرچشمه:
اخبار روز
گاف سنگزاد
مسعود بهبودی
من فقط دو جمله زیر از این مطلب حبیب برزین را مورد تأمل قرار می دهم:
« مارکس و انگلس کمون پاریس را دیکتاتوری پرولتاریا میدانستند.
مارکس در «جنگ داخلی در فرانسه» نوشت، کمون اساساً حکومت طبقه کارگر بود، نتیجه مبارزه تولیدکنندگان در مقابل طبقه
غصب کننده، شکل سیاسی سرانجام کشف شدهای که در آن رهایی کار می تواند تحقق پیدا کند.
دیکتاتوری ابتدا بخشی از قانون اساسی جمهوری رم بود.
در دوران جنگ یا آشوبهای داخلی مردم یک دیکتاتور با اختیارات فراقانونی انتخاب میکردند تا بهتر بتواند اوضاع را به حالت عادی برگرداند. »
(حبیب برزین)
1
تندیس یادمان کمونارهای پاریس
·
اولا مارکس هیچگاه و هیچ کجا کمون
پاریس را «دیکتاتوری پرولتاریا» ننامیده است.
·
حبیب برزین محترم، بهتر است که
تئوری «دیکتاتوری پرولتاریا» را در کتب
مارکسیستی مطالعه بفرمایند و بعد، با شجاعت تام و تمام از پله های منبر بالا روند
و به موعظه عوامفریبانه بپردازند.
2
·
دلیل حبیب برزین نشسته بر زین مراد اما
هم شنیدنی است و هم تماشائی است:
·
بزعم حبیب برزین، چون مارکس نوشته
که « کمون
اساساً حکومت طبقه کارگر بود»، بنابرین می توان نتیجه گرفت که مارکس کمون پاریس را «دیکتاتوری
پرولتاریا» محسوب داشته است.
·
استدلال عوامفریبانه بدی نیست.
·
خواننده ها اما همه از دم و بدون
استثناء، خر نیستند.
3
·
از حبیب برزین و دیگر نشسته ها بر
زین مراد چه پنهان که مارکس و انگلس اتفاقا پس از شکست کمون پاریس و تجزیه و تحلیل
علل این شکست تراژیک به استنتاج منطقی ـ نظری مربوط به «دیکتاتوری پرولتاریا» و به
توسعه و تدوین تئوری موسوم به «دیکتاتوری پرولتاریا» می پردازند.
·
مراجعه کنید به «دیکتاتوری پرولتاریا»
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
4
·
ضمنا بعضی ها بهتر است که مسئله را
تحریف نفرمایند:
·
دیکتاتوری در روم باستان و یا در روم
حی و حاضر دیکتاتوری اقلیت انگل و مفتخور بوده و کماکان است.
·
این دیکتاتوری کمترین ربطی به «دیکتاتوری
پرولتاریا» ندارد.
·
«دیکتاتوری
پرولتاریا» به معنی دموکراسی طراز نوین توده های مولد و زحمتکش است.
·
فرم حکومتی اکثریت زحمتکش جامعه و
جهان است.
·
فرم نوین اداره جامعه توسط اکثریت
مولد جامعه است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر