اسماعیل خوئی
در گستره ی زبان (۲ )
خبط ها
وخطاهای زبانی ی احمدِ شاملو
سرچشمه :
اخبار روز
مسعود بهبودی
مهران ایرانی
چه درد آورد است که
بعضی از ما ایرانیان، بزرگی خود را در کوچک کردن دیگران می جوییم
و چه درد آورتر که کسی و یا کسانی مردم را آنقدر
ساده می پندارند
و می خواهند که با کمک آنان بزرگانی چون شاملو را
بدلیل شخصی از وجهه بیاندازند.
خسرو ثابت قدم
استاد خوئی بزرگ و
بسیار عزیز
من دقیقاً نمی دانم که هنگامِ نوشتنِ این متن چه اتفاق یا اتفاقاتی برای شما و یا در درونِ شما، افتاده اند، اما برایم روشن است که برخی از ایرادگیری ها و تصحیحاتِ شما نادرست هستند
من دقیقاً نمی دانم که هنگامِ نوشتنِ این متن چه اتفاق یا اتفاقاتی برای شما و یا در درونِ شما، افتاده اند، اما برایم روشن است که برخی از ایرادگیری ها و تصحیحاتِ شما نادرست هستند
و متأسفانه با ملاک
های علمِ
ادبیات در غرب و
با استانداردهای فعلیِ زبانشناسی مطابق و همخوان نیستند
.
واین، از شما،
برای من شخصاً، بعید بود.
چنین بنظر می رسد که مقوله ها و موضوعاتِ زیر هنگامِ نوشتن از حوزه نظرِ شما خارج یا دور افتاده بوده اند:
آنچه اصطلاحاً به آن «آزادی های هنرمند» می گویند.
چنین بنظر می رسد که مقوله ها و موضوعاتِ زیر هنگامِ نوشتن از حوزه نظرِ شما خارج یا دور افتاده بوده اند:
آنچه اصطلاحاً به آن «آزادی های هنرمند» می گویند.
(می دانید که در کُلِ ادبیات، این آزادی ها را برای شاعر بیشتر
قائل اند تا برای نویسنده و مترجم.
چنانکه برای نقاش بیشتر قائل اند تا برای موسیقی دان.)
حرکت و زندگی و به
اصطلاح پویائیِ زبان. و خب تغییراتی که این با خود (لاجرم) می آورد.
بهتر از من می دانید
که این تغییرات حتی در ساختمانِ دستوری
زبانها
هم اتفاق می افتند،
چه رسد به کاربردِ کلمات و واژه ها.
نادرست بودنِ مقایسه زبانِ امروز با زبانِ صدها سال پیشِ «حافظ» و «گوته» و «شکسپیر»
با احترام و بهترین آرزوها
نادرست بودنِ مقایسه زبانِ امروز با زبانِ صدها سال پیشِ «حافظ» و «گوته» و «شکسپیر»
با احترام و بهترین آرزوها
مسعود
بهبودی
متاکامنتی بر دو کامنت از جنابان
ثابت قدم و مهران ایرانی
·
نظرات جناب ثابت قدم بلحاظ علمی
درست نیستند.
1
·
فرهنگ بطور کلی، گشتاوری (ممانی) جدی و
صرفنظر ناپذیر به نام انضباط دارد.
·
انضباط هم در رابطه با خویشتن خویش
و هم در رابطه با جامعه و چیزها، پدیده
ها، سیستم ها و روندهای اجتماعی
2
·
آنارشیسم در هنر و تفکر را هرگز
نباید با ابتکار عمل و خلاقیت عوضی گرفت.
3
·
خلاقیت روی هم رفته بر توسعه و تکمیل
و تعالی گشتاور انضباط مبتنی است و نه بر بی انضباطی، آنارشی و هوس و هوای دل.
4
·
تخریب زبان، روند مبادله فکری و
فرهنگی میان اعضای جامعه را مختل می سازد و هیچ انسان مترقی، خیرخواه و فرهنگمندی
دست به چنین خیانتی نمی زند.
5
·
بی بند و باری در گفتار و نوشتار بویژه
امروزه تهوع آور شده است.
مثال:
·
طرف «راحت» را «راهت»،
«بغایت» را «بقایت»، «ارسطو» را «ارستو» می نویسد.
·
ظاهرا نمی فهمد که به چه تخریب فکری
و فرهنگی مبادرت می ورزد.
·
دلیلش را با ترس و لرز می پرسی:
·
می گوید:
·
«تازی زدائی می کنم.»
6
·
من هنوز این پژوهش اسماعیل خوئی را
تا آخر نخوانده ام، ولی کار ارزشمند واجبی است و باید روی آن بدقت تأمل و کار کرد.
7
·
ما با سقوط فکری و فرهنگی تمام
اجتماعی مواجهیم.
·
این سقوط خاص ایران هم نیست.
·
این سقوط، سقوطی تمام ارضی و تمام بشری
است.
8
·
طبقه حاکمه بطور برنامه ریزی شده
بشریت را بلحاظ شعور (و نه فقط بلحاظ شعور)
بطور سیستماتیک و منظم تخریب می کند:
·
پیرتر می شویم، ولی نه عاقلتر،
بلکه چه بسا خرتر و خرفت تر.
9
·
روشنگری در این زمینه نیز وظیفه و تکلیف
هر بنی بشر مسئول و خردگرائی است.
·
فقط می توان سپاسگزار خوئی از این
بابت بود و برای شان انرژی و طول عمر آرزو کرد.
10
·
احمد شاملو (و نه فقط ایشان) بت واره شده ولی هر بتی را بالاخره باید بت شکن
جسوری بشکند.
روشنگری همیشه به نفع بشریت مترقی
بوده است و نه به ضرر آن.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر