۱۳۹۳ فروردین ۵, سه‌شنبه

سیری در شعر «آرش کمانگیر» (35)


سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
آرش کمانگیر
(شنبه 23 اسفند 1337)
تحلیلی از شین میم شین
  
شما، ای قله های سرکش خاموش
که پیشانی به تندرهای سهم انگیز می سایید
که بر ایوان شب دارید، چشم انداز رؤیایی
که سیمین پایه های روز زرین را به روی شانه می آرید
که ابر ‌آتشین را در پناه خویش می گیرید،
غرور و سربلندی هم شما را باد!

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای قله های سرکش خاموش که پیشانی بر تندرهای سهم انگیز می سایید، که در ایوان شب، مناظری از جنس رؤیا پدیدار می سازید، که ستون های نقره گون روز زرین را روی شانه های خود حمل می کنید، که به ابر آتش بدامان پناه می دهید، سربلند و مغرور بمانید!

·        این بند شعر سیاوش لبریز از اندیشه، استه تیک، تصور و تصویر است.

·        معلوم نیست که جوان سی و دو ساله ای ـ آن هم در گوشه ای از جامعه ای نیمه فئودال ـ نیمه مستعمره ـ اینهمه غنای فکری، تجربی، استه تیکی ـ هنری رئالیستی، حیرت انگیز و ستایش انگیز را چگونه از آن خود کرده است.

1
شما، ای قله های سرکش خاموش

·        این تصور و تصویر سیاوش از قلل کوه ها ست که در برابر آرش قامت افراشته اند:
·        آرش (سیاوش) قله ها را با دو صفت سرکش و خاموش توصیف می کند.
·        چرا سرکش؟
·        چرا خاموش؟
·        سرکش و خاموش به چه معنی اند؟

الف

·        سرکش در فرهنگ واژگان فارسی به معانی زیر آمده است:
·        گردنکش  
·        یاغی
·        نافرمان  
·        توانا  
·        قوی
·        زورمند
ب

·        خاموش در فرهنگ واژگان فارسی به معانی زیر آمده است:
·        ساکت
·        بی ‌صدا  
·        آرام
·        کسی ‌که ‌لب ‌ازسخن‌ فروبسته

2
شما، ای قله های سرکش خاموش

·        قله ها در نظر آرش و در قاموس سیاوش دیالک تیکی از سرکشی و خاموشی اند.

·        چرا دیالک تیکی از سرکشی و خاموشی؟

·        دیالک تیک یعنی وحدت اضداد.
·        دیالک تیک یعنی همبائی و ستیز اقطاب متضاد.

·        دلیل ما بر دیالک تیکیت قله ها، این است که سرکشی با خاموشی اصولا همان رابطه ای را دارد که آتش با آب.
·        قله ها سرکش اند و همزمان خاموش اند.
·        نافرمان و یاغی اند و همزمان بی صدا، بی ادعا، خاموش و فروتن اند.

·        سؤال اکنون این است که چرا قله ها در نظر آرش به مثابه دیالک تیکی از سرکشی و خموشی جلوه گر می شوند؟

3
شما، ای قله های سرکش خاموش

·        این امر شاید به این دلیل باشد که سیاوش شباهتی شگرف میان آرش و قله ها کشف کرده است.
·        سیاوش آرش را انعکاسی مو به مو از قله های سرکش خاموش تصور می کند
·        بزعم سیاوش آرش انعکاس انسانی ـ انتزاعی قله های سرکش خاموش طبیعی است.

·        سیاوش در ادامه همین حماسه خواهد گفت:

آرش اما همچنان خاموش
از شکاف دامن البرز بالا رفت

3
·        خاموشی قله های سرکش شاید به این دلیل باشد که «مغز» طبیعت مادر و انسان نوعی در این جور شرایط به امر واحدی تمرکز مطلق یافته است:
·        «مغز» طبیعت مادر فرصت و حوصله صدور فرمان به جانور و پرنده و انسان ندارد.
·        و مغز انسان نوعی فرصت و حوصله ی صدور فرمان به مثلا زبان ندارد.
·        به همین دلیل است که جهان و مافیها هم در خاموشی فرو رفته اند.
·        سیاوش در ادامه همین حماسه خواهد گفت:

زمین خاموش بود و آسمان، خاموش
تو گویی این جهان را بود با گفتار آرش، گوش

·        منظور از تمرکز «مغز» طبیعت و انسان به امر واحد در این بند شعر سیاوش تصریح می شود:
·        تمرکز مطلق به گفتار آرش!
·        تمرکز مطلق به آخرین دفاع روزبه و یاران!

4
شما، ای قله های سرکش خاموش

·        همه این خصوصیات را که آرش و سیاوش به قله ها نسبت می دهند، توده و سرداران توده از روزبه تا سیامک، از مبشری تا انوشه، از وارطان تا کیوان داشته اند.

·        حالا می توان آرش سیاوش را باز شناخت:
·        آرش سیاوش مفهوم فلسفی عامی است که در آن، توده و سرداران توده تجرید یافته اند.
·        به همان سان که در مفهوم مجرد و عام درخت، سرو و صنوبر و سپیدار و چنار تجرید می یابند.

5
·        در فرود (نزول، پایین آمدن)  از مفهوم مجرد (انتزاعی)  و عام آرش به توده و سرداران مشخص ومنفرد (خاص) توده، مثلا به انوشه و خسرو  و کیوان و وارطان می رسیم.
·        به همان سان که در فرود از مفهوم مجرد و عام درخت به سرو و صنوبر و سپیدار و چنار مشخص و منفرد و خاص.

6
·        آرش سیاوش تقطیر فلسفی تک تک سربازان خامش و سرکش توده و حزب توده است.  
·        آرش مجرد و عام سیاوش تجلیگاه مشخص و منفرد و خاص است.
·        آرش سیاوش تقطیر فلسفی هزاران سرباز جان بر کف ولی خامش و سرکش توده و حزب توده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر