۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۳, چهارشنبه

سیری در جهان بینی منصوره اشرافی (3)

منصوره اشرافی
«فروغ، فریاد بلند عصیان زن»
شعر فروغ نه شعری سیاست زده و نه درجهت اهداف سیاسی و نه شعری نشات گرفته از ایدئولوژی خاصی و در جهت اهداف آن بود.
شعر او شعری رها و جدا از این مقوله ها و در عین حال شعری عمیقا اجتماعی با نگرشی به انسان و زندگی و همه مفاهیم درگیر با آن بود.
و همین ویژگی خاص شعر اوست.
به قول خودش" كار هنرى تلاشى براى باقى ماندن و يا باقى گذاشتن خود و نفى معنى مرگ است ."
سرچشمه:
یاد داشت های اهور
یاد داشت هائی در باره هنر و ادبیات
http://ahoor1338.persianblog.ir

تحلیل واره ای از ح


• این آخرین فراز از تحلیل منصوره اشرافی ـ شاعر، نقاش و منتقد ادبی ـ راجع به شعر فروغ است.

• ما اصولا تحلیل های کلی و انتزاعی را نمی توانیم بخوانیم.

• از این رو، فقط همین فراز واپسین از تحلیل ایشان را مورد تأمل قرار می دهیم تا بهانه ای برای هماندیشی باشد و یا حداقل، وسیله ای برای تصحیح، رد و یا تدقیق نظرات خام ما.
• شاید هم گامی در جهت آشنایی با نسل جدید روشنفکران ایران.

حکم اول
شعر فروغ نه شعری سیاست زده و نه درجهت اهداف سیاسی و نه شعری نشئت گرفته از ایدئولوژی خاصی و در جهت اهداف آن بود.

• مفاهیمی که شاعر برای تبیین نظر خویش به خدمت می گیرند، عبارتند از «شعری سیاست زده»، «اهداف سیاسی»، «شعری نشئت گرفته از ایدئولوژی خاص»، «شعری در جهت اهداف ایدئولوژی خاص»

• درک منظور شاعر آسان نیست، ولی تأمل روی مفاهیم ایشان شاید کمکی در این زمینه باشد.

1
مفهوم «شعری سیاست زده»

• مفهوم «شعر سیاست زده» با چه محتوائی پر شده است؟

• اگر منظور ایشان این بود که شعر فروغ سیاسی نیست، حکم خود را حتما بطرز دیگری فرمولبندی می کردند.
• شعر سیاست زده چه مشخصاتی را دارد و ضد دیالک تیکی مفهوم «سیاست زده» کدام است؟

• شاید در روند تحلیل این فراز به این پرسش پاسخی بیابیم.

• شعر فروغ را تا حدودی می شناسیم.

• این شناخت نسبی ما هم شاید در این زمینه کمکی باشد.

2
مفهوم «اهداف سیاسی»

• شعر فروغ به نظر شاعر «در جهت اهداف سیاسی نبوده است!»
• شاید ایشان محق باشند.

• ادعای مبتنی بر متد «تئولوژی منفی» را به هیچ ترفندی نمی توان رد کرد.


• وقتی تئولوگ منفی می گوید که مثلا «خدا مادی نیست!»، چه می توان گفت؟


• به همین سان نیز شاعر در این فراز به صدور احکام انتزاعی منفی راجع به شعر فروغ مبادرت می ورزند.

• شعر فروغ سیاست زده نبوده و در جهت اهداف سیاسی هم نبوده است.
• فروغ که حزب و دسته و هسته سیاسی نداشته تا شعرش سیاست زده باشد و در جهت اهداف سیاسی باشد.

• بنظر ما، تحلیل مشخص از شعری از فروغ، کمک بیشتری به خواننده می کند تا صدور احکام انتزاعی و کلی راجع به آن، آنهم چه بسا بدون ارائه دلیل و مدرک مشخص و مستدل و قابل قبول.

3
مفهوم «شعری نشئت گرفته از ایدئولوژی خاص»

• بنظر شاعر، شعر فروغ از ایدئولوژی خاصی نشئت نگرفته بود.

• شاعر با این فرمولبندی کنسرواتیو (مبتنی بر محافظه کاری)، نسبیتی مستور وارد حکم خویش می سازند که همزمان پوزه بندی است بر پوزه هر خواننده اندیشنده.


• فرمولبندی ایشان از هر صراحتی تهی است:
• ایشان بر آن نیستند که شعر فروغ عریان از ایدئولوژی خاصی بوده، بلکه بر آنند که از ایدئولوژی خاصی نشئت نگرفته است.

• اکنون این سؤال پیش می آید که آیا شعر از ایدئولوژی نشئت می گیرد و یا از شرایط عینی زیست؟

• شعر چیست؟

• شعر به نظر ما، فرمی از فرم های بیشمار برای تبیین شعور است و شعور علاوه بر آگاهی، احساس و عاطفه و غیره انسانی را نیز شامل می شود.

• هر شاعری بسته به جایگاه خویش در تولید اجتماعی، یعنی بسته با پایگاه طبقاتی ناگزیر خویش، فرم موسوم به شعر را ـ به مثابه قالبی ـ از محتوای معینی پر می کند.


• لاهوتی ـ شاعر محبوب فروغ فرخزاد ـ فرم شعر را با منافع طبقاتی تهیدستان ـ به مثابه محتوا ـ پر می کند، از شعر توپ و تانک و مسلسل می سازد و به دژهای ارتجاع فئودالی، بورژوائی، روحانی و غیره یورش می برد.

• منوچهر آتشی همین فرم شعر را با منافع طبقاتی طبقه حاکمه پر می کند و اردوگاه لاهوتی را به نوبه خود و به شیوه خود زیر آتش بی امان می گیرد.


• ایدئولوژی به چه معنی است؟

• ایدئولوژی عبارت است از سیستم نظرات اجتماعی (اقتصادی، سیاسی، حقوقی، تربیتی، هنری، اخلاقی، فلسفی و غیره) که بیانگر منافع طبقاتی معینی اند و شامل هنجارهای رفتاری، موضعگیری ها و ارزش گذاری های مطابق با آنها می شوند.

• این تعریف دایرة المعارفی ایدئولوژی است.

• حال این سؤال پیش می آید که آیا فروغ و یا هر بنی بشری می تواند در جامعه معینی زندگی کند و دارای ایدئولوژی خاصی نباشد؟

• اگر نه، پس شعر فروغ چگونه می تواند مستقل از «سیستم نظرات اجتماعی» او باشد؟

• اگر شعر نه یاوه محض، بلکه فرمی برای تبیین شعور هر کس است، چگونه می تواند تحت تأثیر ایدئولوژی خاص شاعر قرار نگیرد؟


• مگر شعور از چیزی غیر از اندیشه و عاطفه و احساس و غیره تشکیل می شود.

• مگر شعور ـ در تحلیل نهائی ـ انعکاس وجود نیست؟

• مگر شیوه تفکر (شعور) متفاوت و چه بسا حتی متضاد در کاخ و کوخ به دلیل شیوه زیست متفاوت در آندو نیست؟

• شعر در هر صورت محتوای شعورین (معرفتی) دارد:
• محتوای شعر از اندیشه، عاطفه و احساس تشکیل شده و ایدئولوژی لگام اندیشه و عاطفه و احساس هرکس را بدست دارد.

• البته به شاعر نمی توان حق نداد.

• برای اینکه ایشان علنا ایدئولوژی مندی فروغ را زیر علامت سؤال نمی برند.

• ایشان فقط بر آنند که شعر فروغ از ایدئولوژی خاص او نشئت نمی گیرد.

• این ادعا اما به چه معنی است؟

• این ادعا می تواند به معنی تأکید شاعر منتقد بر اوبژکتیف بودن شعر فروغ باشد:
• شعر فروغ بدین معنا، انعکاس اوبژکتیف محض زندگی است و از جنبه های سوبژکتیف بکلی بری است.

• شعر فروغ ـ در قاموس شاعر منتقد ـ ربطی به پایگاه طبقاتی و ایدئولوژی فروغ ندارد.

• این اما بدان معنی است که شعر فروغ، ماورای اجتماعی و ماورای طبقاتی است و چه بسا حتی مطلقا انتزاعی است.


• می شد با شاعر همرأی گشت، اگر حکم بعدی ایشان به شرح زیر نمی بود:

حکم دوم
شعر او شعری رها و جدا از این مقوله ها و در عین حال شعری عمیقا اجتماعی با نگرشی به انسان و زندگی و همه مفاهیم درگیر با آن بود.

• چگونه شعری می تواند «عمیقا اجتماعی با نگرشی به انسان و زندگی و همه مفاهیم درگیر با آن» باشد و بی اعتنا به سیاست، اهداف سیاسی، ایدئولوژی و اهداف ایدئولوژیکی باشد؟

• چگونه می تواند شعری و به عبارت دقیقتر، شاعری «نگرشی به انسان و زندگی و همه مفاهیم درگیر با آن» داشته باشد، ولی همزمان ماورای اجتماعی و ماورای طبقاتی باشد، یعنی بر فراز انسان و جامعه و جهان شناور باشد، معلق باشد؟

حکم سوم
و همین ویژگی خاص شعر اوست.
به قول خودش" كار هنرى تلاشى براى باقى ماندن و يا باقى گذاشتن خود و نفى معنى مرگ است ."

• منظور فروغ از این حکم چیست؟

• فروغ از «کار هنری» سخن می گوید.

• کار به چه معنی است؟

• کار عبارت است از کرد و کار هدفمند و آگاهانه انسان.
• کار عبارت است از «روندی میان انسان و طبیعت.....
• روندی که در آن انسان کنش خویش را وساطت، تنظیم و کنترل می کند!»

• بنابرین، کار هنری بنظر فروغ، پل پیوند میان شاعر و طبیعت اول و جامعه (طبیعت دوم) است.

• بنابرین، کار هنری، در قاموس فروغ، کاری است هدفمند و آگاهانه!


• پس شعر فروغ هم درست به همین دلیل، باید عمیقا اجتماعی و طبقاتی باشد و به دلیل اجتماعی و طبقاتی بودنش، جانبدار باشد، مدافع حقیقت عینی و تاریخی باشد، یعنی از سر تا پا ایدئولوژی مند باشد، یعنی عمیقا سیاسی باشد.


• شاید منظور شاعر از مفهوم «سیاست زدگی»، تظاهر به سیاسی بودن و ادای سیاسی بودن در آوردن باشد.

• در این صورت می توان به ایشان حق داد.


• فروغ شاعری اصیل، سیاسی، مسئول، متعهد، جدی و جانبدار بوده است.

• شعر فروغ را باید بطور مشخص زیر ذره بین تحلیل دیالک تیکی قرار داد و جنبه های مثبت و منفی آن را تعیین کرد و نسبت بدان موضع گرفت.


ما تعدادی از اشعار نخستین میراث فروغ، تحت عنوان «اسیر» را مورد تأمل و تحلیل قرار داده ایم.
عمر شاعر منتقد و بسیار زحمتکش دراز باد!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر