
پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
۱
· ارزش مفهومی با معانی بیشمار است.
۲
· ارزش در جامعه شناسی به معانی زیر اهمیت خاصی دارد:
الف
ارزش به معنی اقتصادی ـ سیاسی اش
(تئوری ارزش کار)
۱
· مناسبت تولیدی تاریخی معین مولدین، که در فرم روابط کالاها نسبت به یکدیگر بروز می کند.
۲
· مناسبت جامعتی بی غل و غش انسان ها که به صورت اشیاء و یا مناسبت میان اشیاء نمودار می گردد.
۳
· کالاها به مثابه ارزش تبلور کار بی تفاوت، یکسان و انتزاعی (مجرد) انسانی اند.
· کالاها به مثابه ارزش، ملغمه ای از مولدین کالا به مثابه بخشی از کار جامعتی کلی مربوطه اند که به عنوان کار جامعتی ضرور انجام می یابند و بنا بر مدت زمان مربوطه اندازه گیری می شوند.
۴
· از ارزش به مثابه بیانگر عام مناسبات جامعتی تولید کالایی، فرم پولی این ارزش پدید می آید.
۵
· ارزش به مثابه مناسبت جامعتی مادی برای اولین بار در کاپیتالیسم (فرماسیون اقتصادی سرمایه داری) به شکوفایی کامل می رسد.
· در کاپیتالیسم است که ارزش به مثابه بخشی از تولید اضافه ارزش کاپیتالیستی و تولید سود پا به عرصه می گذارد.
۶
· ارزش در سوسیالیسم نیز جنبه و جانب ضرور عینی مناسبات تولیدی را تشکیل می دهد.
۷
· ارزش تحت شرایط سیستم اقتصادی سوسیالیسم به مثابه ابزار روندهای تولید و باز تولید سوسیالیستی نمودار می گردد که مبتنی بر کار پلان بندی شده و مبتنی بر اصل از هر کس به اندازه استعدادش است و در مطابقت با آن، آگاهانه مورد استفاده قرار می گیرد.
۸
· تجزیه و تحلیل (آنالیز) مارکسیستی ارزش و خصلت دوگانه کار شیئیت یافته (کار موجد ارزش مصرفی و کار موجد ارزش) برای جامعه شناسی از اهمیت تئوریکی و متدیکی (نظری و اسلوبی) بزرگی برخوردار است.
۹
· ارزش تحت روابط کاپیتالیستی مناسبت ارزشی ئی است که زیر پوسته شیئی مناسبت جامعتی قرار دارد.
· هر مناسبت جامعتی، تحت روابط کاپیتالیستی خود را به مثابه مشخصه (خاصیت) طبیعی اشیاء نمودار می سازد که انگار در آن نفی و منحل شده است.
۱۰
· قانونمندی هایی که بر مناسبات تولیدی مادی اساسی مولدین کالاها حاکمند، به مثابه قدرت متعلق به همبود طبیعی اشیاء، به مثابه قدرت بیگانه و معما واره این اشیاء نمودار می گردند که انسان ها را تحت سلطه دارد.
· مارکس این مسئله را به مثابه «فتیشیسم کالایی» (کالاپرستی)، به مثابه «عرفان گرایی جهان کالاها» نامیده است.
۱۱
· ضمنا مناسبت کالاها به مثابه رابطه ای جلوه گر می شود که صاحبان کالا به مثابه شخصیت های کاملا یکسان و آزاد بنا بر دلخواه سوبژکتیو برقرار می سازند.
۱۲
· عرفانگرایی (میستیسیسم) با سوبژکتیویسم (ذهنگرایی) تکمیل می شود.
· با توهم آزادی انسانی، یعنی با انقیاد (ناآزادی، بی اختیاری) و غلامی واقعی انسانی تکمیل می شود که به واسطه مناسبات جامعتی بدون اینکه روح انسان ها باخبر شود، پیشبرد کسب می کند.
۱۳
· بدین طریق، با مناسبت ارزشی، تحت شرایط تولید کالایی ساده و تولید کالایی کاپیتالیستی، تحریف و وارونه سازی مناسبات واقعی جامعه در خود روند حیاتی عملی صورت می گیرد و اکنون در حیات فکری جامعه، یعنی در ایده ئولوژی مولدین کالاها در جامعه بازتاب می یابد.
۱۴
· در نتیجه، شعور (روح) وارونه و مخدوش تشکیل می یابد.
· مراجعه کنید به روح (شعور)
شعور
(روح، ضمیر، دل)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8177
۱۵
· خط اساسی و ساختار اساسی ایده ئولوژی بورژوایی همین جا پدید می آید.
· مراجعه کنید به ایده ئولوژی
ایده ئولوژی
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8178
۱۶
· تحریف مناسبات جامعتی واقعی، به ویژه پرده پوشی کردن و منحل کردن مناسبات تولیدی و مناسبات طبقاتی واقعی و بازتاب این تحریف در ایده ئولوژی و جامعه ـ تئوری بورژوایی با توسعه تولید کالایی کاپیتالیستی (با توسعه پول، سرمایه، سود و غیره) شدت می یابد و کل حیات جامعتی را و به ویژه مناسبات سیاسی را و مجموعه جهان بینی بورژوایی را و تفکر سیاسی و اجتماعی ـ نظری را در برمی گیرد.
۱۷
· ماهیت و فونکسیون ارزش در شرایط سوسیالیستی با ماهیت و فونکسیون آن در شرایط تولید کالایی ساده و تولید کالایی کاپیتالیستی تفاوت بنیادی دارند.
۱۸
· تعیین کننده مقام ارزش و نقش جامعتی اش تحت شرایط سوسیالیستی، مناسبات تولیدی سوسیالیستی اند.
۱۹
· با برخورد صحیح به ارزش به معنی سیستم اقتصادی سوسیالیسم و با کار ایده ئولوژیکی صحیح در جهت توسعه همه جانبه شعور سوسیالیستی، مناسبت ارزشی در سوسیالیسم با گرایشات عرفانی ساز و با تشکیل شعور وارونه در رابطه قرار نمی گیرد.
۲۰
· ارزش (و یا مناسبت ارزشی) تحت شرایط اقتصادی سیستم سوسیالیستی به مثابه ابزار آگاهانه به خدمت گرفته شده راسیونالیزاسیون و اداره پلان بندی شده تولید بر طبق فونکسیون آماجی شیوه تولید سوسیالیستی و به مثابه ابزار آگاهانه به خدمت گرفته شده در جهت شکوفاسازی ابتکارات خلاق زحمتکشان و مولدان سوسیالیستی کالا مطرح می شود.
· یعنی به مثابه ابزار آگاهانه به خدمت گرفته شده برای تسلط بر نیروهای مولده و برای تشکیل آگاهانه مناسبات جامعتی توسط خود زحمتکشان مطرح می شود.
ب
ارزش به معنی ارزش مصرفی
(ارزش به مثابه موضوع حوایج جامعتا مشروط)
۱
· مفیدیت هر چیز، آن را به ارزش مصرفی مبدل می سازد که از سویی با مشخصه طبیعی چیزها مشروط می شود که به طور باواسطه و یا بی واسطه به ارضای یکی از حوایج منجر می شود و از سوی دیگر اما به مثابه موضوع حوایج بشری، ارزش مصرفی ئی است و فقط در مصرف، خود را واقعیت می بخشد.
۲
· ارزش های مصرفی، بی اعتنا به فرم تاریخا مشروط گشته و فرم جامعتی مشخص شان (مثلا به مثابه سرمایه)، تشکیل دهنده محتوای مادی (شیئی) ثروت جامعتی اند.
۳
· ارزش مصرفی و یا تصاحب ارزش مصرفی توسط طبقات اجتماعی استثمارگر و یا توسط مولدین در فرماسیون های اقتصادی ماقبل کاپیتالیستی، هدف تولید بوده است.
۴
· تعیین کننده شیوه تولید کاپیتالیستی اما بر عکس شیوه های تولید ماقبل کاپیتالیستی (کمون اولیه، برده داری و فئودالیسم)، ارزش است و نه ارزش مصرفی.
۵
· هدف بیواسطه تولید کاپیتالیستی و انگیزه جامعتی اش ایجاد و تصاحب اضافه ارزش توسط سرمایه داران است.
۶
· این حقیقت امر مبتنی بر نقش تاریخی ئی است که کاپیتالیسم، قبل از همه، در توسعه نیروهای مولده بازی کرده است.
· این حقیقت امر اما ضمنا در ایجاد انتاگونیسم (تضاد آشتی ناپذیر) و پدیده های بحرانی است که کاپیتالیسم توسعه داده است و به مثابه سیستمی از مناسبات تولیدی باید به دلیل همانها نهایتا به زانو درآید.
۷
· هدف تعیین کننده شیوه تولیدی سوسیایلستی، در تحلیل نهایی، ارزش مصرفی است.
· اما نه به معنی مبتذل رایج در فرماسیون های اقتصادی ماقبل کاپیتالیستی.
· بلکه به معانی زیر:
الف
· به معنی ارضای هرچه بهتر حوایج مادی و فکری و هنری همه اعضای جامعه سوسیالیستی.
ب
· به معنی شکوفاسازی روابط جامعتی
پ
· به معنی شکوفاسازی شخصیت سوسیالیستی
ت
· به معنی شکوفاسازی لیاقت های خلاق انسان ها
ث
· به معنی تقویت سازمان های سیاسی دولت و جامعه.
پ
ارزش به معنی اهمیت و معنامندی عام اوبژکت ها و پدیده های مختلف برای سوبژکت های بشری
۱
· پدیده های جامعتی، ایدئال ها (آرمان ها)، سرمشق ها، شیوه های رفتاری و دستاوردهای فرهنگی در استفاده و از آن خودسازی آگاهانه شان، برای توسعه افراد و همبودهای بشری حائز اهمیت اند و در این مناسبت معنایی به مثابه ارزش هایی که قابل ارجگذاری و مبارزه و پاسداری اند، نمودار می گردند.
۲
· این مقوله ارزش، شباهت معینی به معنی آن در بخش ب دارد.
۳
· مفهوم ارزش بدین معنی حاوی معانی بیشمار است و قبل از همه توسط عرفان، ایراسیونالیسم (خردستیزی)، سوبژکتیویسم و عوامفریبی (دماگوژی) ارتجاعی به لجن کشیده شده که در مکاتب مختلف بورژوایی مطرح شده است.
۴
· ارزش بدین معنی، فقط زمانی به طور علمی قابل درک و تعریف (تعیین) است که به مثابه درک مقولتی و یا به مثابه تغلیظ مفهومی مناسبت سیاسی ـ ایده ئولوژیکی تاریخا معین و به مثابه درک مقولتی و یا به مثابه تغلیظ مفهومی شرکت سیاسی ـ ایده ئولوژیکی از نقطه نظر طبقه و یا نظام جامعتی معین تلقی شود.
۵
· این درک مقولتی و یا تغلیظ مفهومی ارزش، حاوی خصلت هنجاری است که هدفش تشکیل انگیزه های درونی و تأثیر بر انگیزه های درونی انسان هایی است که مناسبت جامعتی شان به نفع نظام جامعتی و یا طبقه جامعتی معینی تنظیم می شود.
· مراجعه کنید به هنجار، انگیزه
هنجار
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4451
۶
· فقط در این تفسیر ماتریالیستی و طبقاتی است که مسئله ارزش از نقطه نظر جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی قابل بحث است.
۷
· از این لحاظ، مسئله ارزش ها به شرح زیر است:
الف
· مسئله مبارزه سیاسی ـ ایده ئولوژیکی برای پیروزی سوسیالیسم است.
ب
· مسئله مبارزه سیاسی ـ ایده ئولوژیکی برای پیروزی ایده ئولوژی سوسیالیستی است.
پ
· مسئله مبارزه سیاسی ـ ایده ئولوژیکی برای پیروزی فرهنگ سوسیالیستی است.
ت
· مسئله حفظ کلیه سنن دموکراتیکی و هومانیستی به میراث مانده از ماضی و استفاده از این سنن برای مبارزه است.
ث
· مسئله توسعه سیاسی، فرهنگی و اخلاقی انسان سوسیالیستی و همبود سوسیالیستی است.
۸
· اشتغال سوسیولوژیکی با مسئله ارزش، جنبه ای از اشتغال سوسیولوژیکی است که با آن، مناسبات ایده ئولوژیکی منعکس کننده مناسبات جامعتی مادی و متقابلا مؤثر در این مناسبات جامعتی مادی، با امکانات و طرق توسعه تصورات ارزشی و مدافعه از آنها، یعنی مدافعه از تصورات فکری و شیوه های رفتاری سیاسی ـ ایده ئولوژیکی خادم طبقه کارگر و جامعه سوسیالیستی تبیین می یابد.
۹
· در فلسفه و تئوری اجتماعی بورژوایی، مقوله ارزش از ۱۰۰ سال قبل در جریانات کاملا مختلف، نقش مرجحی بازی می کند و در برخی از طرح های بورژوایی جای مقوله مرکزی (سانترال) را گرفته است.
۱۰
· «ارزش ها» برای فلسفه و تئوری اجتماعی بورژوایی به مثابه ماهیت حیات و همزیستی انسان ها نمودار می گردد.
۱۱
· این ارزش ها به دو معنی زیر تفسیر می شوند:
الف
· اولا به معنی ایدئآلبیستی ـ ذهنی تفسیر می شوند:
· ارزش ها ارضای صرف آرزوهای سوبژکتیو و رضایت خاطر سوبژکتیو انسان هستند.
ب
· ثانیا به معنی عرفانی ـ ایراسیونالیستی (خردستیزی) تفسیر می شوند:
· ارزش ها تشکیل دهنده عالم ایدئال قابل دسترس عواطف بشری اند که مستقل از انسان ها و تاریخ انسان ها هستند.
۱۲
· این طرح های بورژوایی حاکی از حقایق امور زیرند:
الف
· اولا حاکی از بحران عمیق تئوری اجتماعی و ایده ئولوژی بورژوایی اند.
ب
· ثانیا حاکی از چرخش آنها به ارتجاع جهان بینانه و سیاسی اند.
پ
· ثالثا حاکی از چرخش آنها به آنتی دموکراتیسم (ضدیت با دموکراتیسم) اند.
ت
· رابعا حاکی از چرخش آنها به آنتی هومانیسم (ضدیت با بشردوستی) اند.
۱۳
· هدف این طرح های بورژوایی از قرار زیر است:
الف
· پرده پوشی مسائل واقعی حیات جامعتی انسان ها در دوران کنونی
ب
· پرده پوشی آنتاگونیسم (تضاد آشتی ناپذیر) قوای طبقات
پ
· پرده پوشی آنتاگونیسم منافع طبقات
ت
· پرده پوشی آنتاگونیسم نظامات جامعتی
ث
· پرده پوشی ضرورت گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم
ج
· به گورسپاری عشق و علاقه زحمتکشان به دموکراسی، پیشرفت اجتماعی، محو استثمار انسان به وسیله انسان.
ح
· تابع سازی سوبژکتیویستی ـ عاطفی و یا عرفانی ـ عاطفی مستور زحمتکشان در سیستم امپریالیستی.
خ
· کندسازی مطالبات سیاسی توده ها با خزعبلات توخالی و عوامفریبانه از ارزش های بشری.
۱۴
· تئوری های عمدتا پوزیتیویستی نیز همان هدف را دنبال می کنند.
· ولی به مخالفت تند و تیز با نظریات و طرح های فوق الذکر تظاهر می کنند و در لفافه انتقاد به حق از ایراسیونالیسم (خردستیزی) تزهای خرافی زیر را با آب و تاب تمام و تمام تبلیغ می کنند:
الف
· تز «عاری از ارزش بودن» را
ب
· تز «عاری از ایده ئولوژی بودن» را
پ
· تز «خنثایی و بی تفاوتی سیاسی ـ ایده ئولوژیکی» را
۱۵
· در این تئوری های عمدتا پوزیتیویستی ادعا می شود که تصورات ارزشی و ایده ئولوژی ها یا به طور کلی بی معنی اند و یا قابل نقد علمی و اثبات علمی ـ تاریخی نیستند.
۱۶
· این تئوری های عمدتا پوزیتیویستی خودشان ایده ئولوژیکی اند.
· برای اینکه آنها تصورات ارزشی و ایده ئولوژی ها را در مشروطیت شان (اشتراط شان) با مناسبات تولیدی مادی و مناسبات طبقاتی مادی نمی بینند.
۱۷
· این تئوری های عمدتا پوزیتیویستی هم مخالف ایده ئولوژی به طور علمی اثبات شده و انقلابی طبقه کارگر و حزب طبقه کارگرند و هدف شان تحت تبعیت کورکورانه ایده ئولوژی حاکم در کشورهای سرمایه داری قرار دادن زحمتکشان و مانی پولاسیون فکری آنها ست.
· مانی پولاسیونی که توسط سیستم امپریالیستی دم به دم انجام می یابد.
۱۸
· در جامعه شناسی بورژوایی با مسئله ارزش، تلاش زیر در پیوند قرار دارد:
· تفسیر مفاهیمی از قبیل «مناسبات اجتماعی» و «گروه ها» به معنی ایدئالیسم تاریخی (ضد ماتریالیسم تاریخی).
· مراجعه کنید به درک ماتریالیستی تاریخ، درک ایدئآلیستی تاریخ، ماتریالیسم تاریخی
ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8001
۱۹
· جامعه شناسی بورژوایی مفاهیم فوق الذکر را از دترمینیته (تعین) به واسطه مناسبات جامعتی و مناسبات طبقاتی انتزاع و ایزوله می کند و آنها را ناشی از تصورات ارزشی جا می زند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر