۱۴۰۰ فروردین ۲۶, پنجشنبه

واقعیت (جامعه شناسی)

 

Welt und Wirklichkeit

   پروفسور دکتر 

ولفگانگ ایشهورن

اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت

و

دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان
شین میم شین

 

۱

·    واقعیت، مقوله ای فلسفی است که مشخصه فاکتیسیته کاملا عام پدیده و روند و غیره معینی است.

 

·    (مقوله یعنی عام ترین مفهوم. مترجم)

 

·    (فاکت ضد دیالک تیکی فیک است.

·    فاکت یعنی واقعیت چیزی، اثبات پذیری چیزی، موجودیت چیزی. مترجم)

 

۲

·    واقعیت به همین دلیل حاوی معانی متعدد است.

 

۳

·    واقعیت با مفهوم واقعیت عینی (رئالیته اوبژکتیو) در ماتریالیسم دیالک تیکی به جهان مادی که در خارج از ذهن و ضمیر و شعور جامعتی ما و مستقل از آن، وجود دارد و در شعور ما انعکاس می یابد، اطلاق می شود.

 

۴

·    واقعیت ضمنا در رابطه دیالک تیکی امکان و واقعیت  مطرح می شود.

 

·    (در دیالک تیک بالقوه و بالفعل. مترجم)

 

۵

·    در رابطه امکان و واقعیت، دیالک تیک شدن، دیالک تیک پیدایش حالت نوینی از عناصر منفردی، پیشبرد گرایشات تکاملی معینی، واقعیت یابی این گرایشات و غیره در آلترناتیوها (بدیل ها) و غیره انعکاس خود را می یابند.

 

۶

·    اکنون معلوم می شود که مفهوم واقعیت در عرصه فلسفی جوانب مختلف و ابعاد مختلفی را دربرمی گیرد و منعکس می کند.

·    آنسان که در موارد منفرد باید دقیقا در نظر گرفته شود که مفهوم واقعیت به چه معنی مورد استفاده قرار می گیرد.

 

۷

·    در نظر گرفتن این حقیقت امر موقع استفاده از مفهوم واقعیت در جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی از اهمیت خاصی برخوردار است.

 

۸

·    جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی همواره با واقعیت جامعتی سر و کار دارد.

·    یعنی با واقعیت تاریخی ـ مشخص سر و کار دارد.

 

 

۹

·    آغازگاه (مبداء) بررسی های جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی اساسا حل ماتریالیستی مسئله اساسی فلسفه  برای عرصه جامعه به مدد ماتریالیسم تاریخی است.

 

الف

·    (مسئله اساسی فلسفه در کل هستی (طبیعت، جامعه، تفکر) = تقدم و یا تأخر ماده بر روح (وجود بر شعور) که موضوع ماتریایلسم دیالک تیکی است:

 

۱

·    جهان بینی ماتریالیستی راه حل ماتریالیستی برای مسئله اساسی فلسفه عرضه می دارد:

·    ماده را مقدم بر روح (وجود را مقدم بر شعور) می داند.

 

۲

·    جهان بینی ایدئالیستی و مذهبی، اما بر عکس.

 

ب

·    مسئله اساسی فلسفه در عرصه جامعه = تقدم و یا تأخر وجود اجتماعی (جامعتی) بر شعور اجتماعی (جامعتی) که موضوع ماتریالیسم تاریخی است.

 

۱

·    جهان بینی ماتریالیستی راه حل ماتریالیستی برای مسئله اساسی فلسفه در عرصه جامعه بشری عرضه می دارد:

·    وجود اجتماعی را مقدم بر شعوراجتماعی می داند.

 

۲

·    جهان بینی ایدئالیستی و مذهبی، اما بر عکس.

 

پ

·    مسئله اساسی فلسفه در عرصه شناخت = قابل شناخت بودن و یا نبودن جهان که موضوع تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنیینستی است:

 

۱

·    جهان بینی ماتریالیستی راه حل ماتریالیستی برای مسئله اساسی فلسفه در عرصه شناخت عرضه می دارد:

·    جهان را قابل شناخت می داند.

 

۲

·    جهان بینی ایدئالیستی و مذهبی، اما بر عکس.

·    مترجم)

 

·    مراجعه کنید به ماتریالیسم دیالک تیکی، ماتریالیسم تاریخی، تئوری شناخت.

 

 

ماتریالیسم

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3767

 

 

ماتریالیسم دیالک تیکی و  ماتریالیسم تاریخی 

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8001

 

۱۰

·    جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی وجود جامعتی (واقعیت جامعتی) را مقدم بر شعور جامعتی می داند و زیربنای اقتصادی جامعه را مقدم بر روبنای ایده ئولوژیکی جامعه می داند.

 

۱۱

·    اما به قول لنین، راه حل ماتریالیستی مسئله اساسی فلسفه فقط در سرحدات معینی مطلق است.

·    (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۱۴، ص ۱۷۸)

 

۱۲

·    درست به همین دلیل است که جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی از موضع ماتریالیسم با پدیده های سر و کار دارد که در مقابل سوبژکت اجتماعی (فردی از گروهی،   طبقه ای) به مثابه پیش شرط واقعی و لذا به مثابه اوبژکت کرد و کار او قرار می گیرد.

 

۱۳

·    منظور از پدیده ها در اینجا نه فقط پدیده ها و روندهای جامعتی مادی، به ویژه پدیده هایی که در روند تولید مادی تشکیل می یابند، بلکه علاوه بر آنها، هنجارها، تصورات ارزشی، مدل های رفتار، نهادها و ایده ئولوژی هایی اند که به مثابه شرایط واقعی، در مقابل کردوکار سوبژکت کوشا قرار  گیرند.

 

۱۴

·    مفهوم واقعیت از این رو، برای بررسی سوسیولوژیکی مشخص مربوطه، حاوی ساختار فوق العاده بغرنجی است و از پدیده ها و روندهای مادی و فکری تشکیل می یابد.

 

۱۵

·    توجه به این خودویژگی مفهوم واقعیت در جامعه شناسی از آن رو، مهم است که اینجا جوانب ماهوی خودویژگی تئوری و متد سوسیولوژیکی انعکاس می یابند.

·    به ویژه، این حقیقت امر که اینجا بررسی ساختارهای  فوق العاده بغرنج و تاریخی ـ مشخص اوبژکت ـ سوبژکت، نه  به مثابه ساختارهای ژنوزلوژیکی (مربوط به شناخت شناسی)، بلکه به مثابه ساختارهای اجتماعی در بین است.

·    ساختارهایی که در آنها عرصه های حیات جامعتی منفرد، فرم های همزیستی جامعتی ، نهادها و غیره مطرح می شوند.

 

·    مراجعه کنید به فاکت اجتماعی (حقیقت امر اجتماعی)

 

 

حقیقت امر اجتماعی

(فاکت اجتماعی)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7322

 

پایان.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر