هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
۱
· اگنوستیسیسم (ندانم گرایی) به آموزه های (تعالیم) معرفتی ـ نظری ئی اطلاق می شود که لیاقت آدمیان به شناخت واقعیت عینی را مورد شک و تردید قرار می دهند و یا زیر علامت سؤال می برند.
· مراجعه کنید به تئوری شناخت
۲
· اگنوستیسیسم به همین دلیل، واقعیت عینی را یا غیر قابل شناخت می داند و یا به طور مشروط (بخشا، جزئا) قابل شناخت می داند.
۳
· تئوری های شناخت اگنوستیسیستی را در قرن هجدهم، هیوم و کانت توسعه داده اند و در قرن نوزدهم، اسپنسر توسعه داده است.
۴
· اگنوستیسیسم در فلسفه بورژوایی معاصر پدیده وسیعا رایجی است.
۵
· اگنوستیسیسم به ویژه، توسط طرفداران انواع مختلف پوزیتیویسم نمایندگی می شود.
· مراجعه کنید به پوزیتیویسم
۶
· در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی به این مسئله که «آیا جهان قابل شناخت است و یا نه؟» (مسئله اساسی فلسفه در عرصه شناخت) جواب مثبت واضح و روشن داده می شود.
۷
· همانطور که فریدریش انگلس در آثار خود تحت عنوان «توسعه سوسیالیسم از اوتوپی به علم» و «لودویگ فویرباخ و پایان فلسفه کلاسیک آلمان» اثبات کرده، اثبات بطلان اگنوستیسیسم، فقط با وسایل معرفتی ـ نظری امکان ناپذیر است.
۸
· برای اثبات بطلان اگنوستیسیسم، علاوه بر وسایل معرفتی ـ نظری، به استفاده از پراتیک جامعتی و علمی (عمل، آزمون، آزمایش، تجربه) نیاز مبرم است.
· برای اینکه فقط استفاده موفقیت آمیز از شناخت در علم، فن، تولید و حیات جامعتی اثبات می کند که ماهیت موضوع شناخت مورد نظر به درستی منعکس شده و یا نه.
· (مثال: بهترین راه برای اثبات صحت این شناخت (حکم) که «آب رفع تشنگی می کند»، خوردن آب به هنگام تشنگی است. مترجم)
۹
· لنین این نقطه نظر را در اثر خود تحت عنوان «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» مفصلا اثبات کرده است.
· مراجعه کنید به شناخت.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر