۱۴۰۰ فروردین ۱۳, جمعه

درنگی در «تحلیلی» از فریاد ناصری راجع به مفهوم جهان (۱۰) (بخش آخر)

 

جهان در عالم فارسی

فریاد ناصری
(۲۰ مارس ۲۰۲۱) 
 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 
اکنون
نظری به «تحلیل» فریاد ناصری از شعر انوری می اندازیم:
 
۱

چنین مواجهه‌ی مستقیمی با مفهوم جهان سخت نادر است. 

دیگر بر همه‌گان آشکار است که فارسی بیشتر از هر دهان دیگری با دهان شعر متجلی شده است. 


 
فریاد ناصری
کفگیرش به ته دیگش خورده و به ضریح زبان فارسی دخیل بسته است.
فارسی
به
نظر ناصری
دهان
است.
دهانی
که
بیشتر از هر دهان دیگر (زبان های دیگر)
با
دهان شعر
تجلی می یابد.
 
وقتی از فلاکت مفهومی سکنه جنقوری عهد بوقی سخن می رود،
به همین دلایل است:
دهان فارسی و دهان عربی و دهان فرانسوی
دهان شعر
 دهان نثر

۲

در این جا هم شاعری در دل سنت فارسی در یک برهه‌ی خاص ایستاده و جهان را می سراید و در عالم فارسی 

جهان را تعریف می‌کند.

 
انوری به مثابه شاعری
نه
در
جامعه ای با زیربنای اقتصادی معین،
بلکه
در
سنتی
و
در
برهه خاصی
شعری سروده است.
 
برهه
به
قسمتی از چیزی اطلاق می شود.
مثلا برهه زمانی، یعنی بخشی، مقطعی، قسمتی از زمانی.
 
انوری
به 
نظر ناصری
با
سر هم بندی کردن شعری بند تنبانی
در سنت فارسی، در برهه زمانی خاصی، شعری راجع به جهان سرهمبندی کرده است
و
به
نظر علامه جنقوری،
جهان
را
تعریف کرده است.
 
اکنون معلوم می شود که فریاد ناصری معنی تعریف را هم نمی داند.
به
همین دلیل
خیال می کند که سرودن شعری بند تنبانی راجع به چیزی
به
معنی تعریف آن چیز است.

۳
تعریف هر چیز محدود کردن آن است.  
 
این
تعریف ناصری از مفهوم تعریف است.
تعریف هر چیز یعنی تحدید (محدود کردن) آن چیز
و
نه
تجزیه و تحلیل آن چیز.
 
حالا
به جای چیز،
خری 
را
بگذاریم.
تعریف خر
یعنی
تحدید خر
و
نه
تجزیه و تحلیل خر.
 
اما
تحدید (محدود کردن) خر
به
چه 
معنی
 است؟

۴

تعریف هر چیز محدود کردن آن است. 

جهان بی‌کران را در زبان حد زدن آن هم در شعر. 

شعری که پیوند با هستی است و اشیاء. 

شعری که در آن هستی چهره‌ی نخستین‌اش را حفظ کرده است. 

 

منظور ناصری از محدود کردن، نه تحدید  بلکه حد زدن است.
انوری
مثل اجامر شرع انور،
به
جهان بیکران
حد
زده است.
آنهم
چه حدی.
انوری با شلاق شعر به جهان بیکران حد زده است.
 
انهم چه شلاقی از چه شعری:
شعر بند تنبانی انوری 
از دید ناصری
پیوند با هستی و اشیاء است.
علاوه بر این در شعر بند تنبانی انوری
«هستی چهره نخستینش را حفظ کرده است.»

منظور فریادیان از «چهره نخستین هستی» چیست
که
انوری اولا بدان واقف بوده، ثانیا به حفظ آن کوشیده است؟
هنر نزد فریادیان است و بس.

این «تحلیل» ناصری از شعر انوری و مفهوم جهان آنوری و اینوری
اصلا
تحلیل نیست
و
ارزش زحمت تحلیل را هم ندارد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر