تحلیلی از
ربابه نون
۱۱
دگر مباد نصيبم كه نام عشق برم
بس است، هر چه كشيدم من از محبّت تو
قزوينی
دگر مباد نصيبم كه نام عشق برم
بس است، هر چه كشيدم من از محبّت تو
قزوينی
۱۲
شيوة مردان نباشد،
شيوة مردان نباشد،
عشق
ـ پنهان ـ
باختن
(عشقبازی مخفیانه)
كمتر از پروانه نتوان بود در جان باختن
همام تبريزی
كمتر از پروانه نتوان بود در جان باختن
همام تبريزی
۱۳
چنان كه سيل، خس و خار را به دريا برد
مرا به عشق حقيقي كشيد عشق مجاز
صائب تبریزی
چنان كه سيل، خس و خار را به دريا برد
مرا به عشق حقيقي كشيد عشق مجاز
صائب تبریزی
۱۴
زبان عقل در اوصاف عشق كوتاه است
و گرنه ذرّه به خورشيد رهنمون باشد
صائب تبریزی
زبان عقل در اوصاف عشق كوتاه است
و گرنه ذرّه به خورشيد رهنمون باشد
صائب تبریزی
۱۵
ما ز هر روشندلي يك رشته فن آموختيم
عقل، از مجنون و عشق، ازكوهكن آموختيم
صابر همدانی
ما ز هر روشندلي يك رشته فن آموختيم
عقل، از مجنون و عشق، ازكوهكن آموختيم
صابر همدانی
۱۶
به غير سينه ی دریا دلان، نگنجد عشق
برای بحر، خدا آفريد، طوفان را
فرج الله شبستری
به غير سينه ی دریا دلان، نگنجد عشق
برای بحر، خدا آفريد، طوفان را
فرج الله شبستری
۱۷
عشق
عشق
ـ هرچند كه درپرده بود ـ
مشهور
مشهور
است
حسن
حسن
ـ هر چند كه در پرده بود ـ
مستور
مستور
است
صائب تبريزی
صائب تبريزی
۱۸
عشق آمد و صبر از دل ديوانه برون رفت
صد شكر كه بيگانه از اين خانه برون رفت
ضميري اصفهانی
عشق آمد و صبر از دل ديوانه برون رفت
صد شكر كه بيگانه از اين خانه برون رفت
ضميري اصفهانی
۱۹
عشق داريـــــم و سينـــــه ســـوزاني
درد داريــــم و ديده گـــرياني
عشق داريـــــم و سينـــــه ســـوزاني
درد داريــــم و ديده گـــرياني
عشقي و چه عشق، عشق عالم سوزی
دردی و چه درد،
درد بي درمانی
شاهكي اصفهانی
دردی و چه درد،
درد بي درمانی
شاهكي اصفهانی
۲۰
عشق در دنيا نبودی، گر نبودی روي زيبا
عشق در دنيا نبودی، گر نبودی روي زيبا
ورنه گل بودی، نخواندی بلبلي برشاخساري
سعدی
سعدی
۲۱
«جهان تهی است»
ز خوبان
«فقط توئی
ـ تنها ـ »
(کدکنی)
که شوکت و شعف خاطر خمار منی
سنگزاد
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر