پروفسور دکتر ویلهلم رایموند بایر
(۱۹۰۲ ـ ۱۹۹۰)
فیلسوف حقوق
حقوقدان آلمانی
مارکسیست ـ لنینیست
مؤسس انجمن بین المللی هگل
در سال ۱۹۷۴
مانع شرکت یورگن هابرمس
در کنگره هگل در دانشگاه لومونوسف
در مسکو شد.
برگردان
شین میم شین
III
جریانات مختلف حقوقفلسفه
ادامه
۱
حقوقفسفه تئولوژیکی
ادامه
پ
حقوقفلسفه محتواگریز در حرف،
علمی
محض (هنجاری)
۱
·
اگر این متد مور گئومتریکو
هنجارهای حقوقی منفرد را در نظر می گیرد، اگر با تأکید بر خصلت الزامی هنجار حقوقی، تشکیل ساختاری آن را
در مد نظر می گیرد، اگر قوانین حقوقی را به مثابه تخمین منطقی تلقی می کند و وحدت
(عدم وجود تناقض) آنها را امتحان می کند، چنین حقوقفلسفه ای همواره هنجار منفرد را،
یعنی مورد منفرد را در رابطه با هنجارهای دیگر در نظر می گیرد.
·
(مور گئومتریکو
به متد فلسفی ئی اطلاق می شود که در قرن ۱۶ بنا بر هندسه اقلیدوسی بطرز استقرائی
عمل می کند.
·
یعنی از اصول بدیهی و تعاریف شروع به حرکت می کند، برهان می
سازد، اثبات می کند و عواقب مسئله را مطرح می سازد.
·
بویژه دکارت و اسپینوزا
از این متد استفاده می کردند. مترجم )
۲
·
ساخت هنجاری در این حقوقفلسفه ـ یا به قول آدولف مرکل ـ بطور مرحله ای ساخته می شود و یا
بمثابه هرم تصور می شود.
۳
·
هر کدام از هنجارها جای خاص خود را پیدا می کند.
۴
·
رابطه الزامی در نهایت، جمله الزامی را ـ بلحاظ قانع کننده بودنش ـ به
امتحان می کشد و نه بنا بر فاکتور عدالت مادی
که روزی ماکس وبر بمثابه پیش شرط
سوسیولوژیکی مشخص حقوق برسمیت شناخته بود.
۵
·
کارل اشمیت ـ تئوریسین حقوقی در دوره فاشیسم
ـ نیز با افزودن «دسیزیون (تصمیم) به
عنوان یک عنصر فرمال قضائی»، محتواگریزی
معین حقوق را سر هم بندی می کند که در شرایط استثنائی قوت می گیرد و انحصار
تصمیمگیری کلی راجع به شرایط مشخص به عهده «خودمختار»
گذاشته می شود.
۶
·
بدین طریق، چیستائی حقوق عقب
رانده می شود و بر خودسری و ترور طبقه حاکمه سرپوش گذاشته می شود.
۷
·
غلبه بر شرایط رویاروئی
از طریق تصمیمگیری نظم آور ـ بلحاظ محتوا ـ
تنها بکمک تئوری دوست و دشمن در رابطه با ارزش، پایه ریزی می شود.
۸
·
حقوقفلسفه های دیگر که درونمایه حقوق را در کانون قضایا
قرار نمی دهند، به شرح زیرند:
الف
پوزیتیویسم حقوقی
·
پوزیتیویسم حقوقی
·
(کارل برگ بوم)
ب
«منطق قضائی»
·
«منطق قضائی»
محدود به کاربست حقوق
·
(اولریش کلوگ)
پ
علم حقوق مفهومی
·
علم حقوق مفهومی
·
(برنارد ویندشاید)
·
این حقوقفلسفه با متد هنجاری محض خویش با مفاهیم، همان رفتاری
را می کند که با اندازه های ریاضی می توان کرد.
ت
مکتب حقوق
تحلیلی
·
مکتب حقوق تحلیلی (فلیکس
سوملو) که حقوق را ترجیحا به مثابه واقعیت امر ایزوله گشته در نظر می
گیرد.
ث
«تعلیمات حقوقی محض»
·
«تعلیمات حقوقی محض»
·
(روگوین، کلسن، فرانتیسک
وایر)
ج
حقوقفلسفه مبتنی بر
فلسفه حیات
·
قلمداد کردن احکام حقوقی به مثابه «احکام مکانیکی و مرده» بنا بر «فلسفه حیات» کارل
یاسپرس.
ح
حقوقفلسفه مبتنی بر
اونتولوژی نوین
·
حقوقفلسفه مبتنی بر مسائل «وجود
و حقوق» نیکولای هارتمن و
هواداران «اونتولوژی نوین» او.
خ
حقوقفلسفه مبتنی بر
استروکتورالیسم مدرن
·
استروکتورالیسم مدرن تقلیدی از فلسفه فرانسوی نیز مسئله
محتوای حقوق را به مثابه مسئله ای تاریخی به رده دوم می راند و با توسل به شیوه
های رفتاری رایج در جامعه اولیه و یا در میان خلق های توسعه نیافته، از توازی
هنجاری و درجات تحقق حقوق دم می زند که
دعوی ساختار منافع عمومی را بر لب دارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر