اندراس گدو
فصل دهم
راسیونالیته ـ تاریخ ـ فلسفه
اندراس گدو
برگردان
شین میم شین
پیشکش به
رضا شلتوکی
متولد کرمانشاه
(٢٩ آبان ١٣٦٢)
زیر شکنجه
جان سپرد.
بخش سوم
توقف تاریخ و یا غلبه بر تاریخ (نفی تاریخ)
کورنه
جان استوارت میل
لورنس فون اشتاین
هگلیانیست های جوان
۱
انواع آغازین اندیشه پایان تاریخ که توسط توکویل، کومته و نیچه فرمولبندی شده بودند، در دوره خود، بیانگر نظرات و یا پدیده های مبتنی بر روحیت عام بودند.
روحیتی که در زمان ماضی/ حاوی آهیستوریسم و آنتی هیستوریسم (تاریخ ستیزی) مغشوش بوده اند که یا در مخالفت با تاریخ نگری پوزیتیویستی و یا در در مخالفت با طرح پوزیتیویستی شناخت بوده اند و یا با آنها در آمیخته بوده اند.
۲
در این دوره، انقلاب، هم در قاموس طرفداران رستاوراسیون و هم در قاموس طرفداران لنگ انقلاب بورژوایی، به معنی قطع تاریخ و یا پایان تاریخ بوده است.
۳
این در پی ذوب توهم انقلاب بورژوایی، در پی رونق بعدی رنگ پریده اش و در پی ذوب مجدد آن در اثر تجربه انقلاب فرانسه در سال ۱۸۳۰ و انقلاب ۱۸۴۸ به توهم (هاله) دیگری منجر شد که بنا بر آن، حتی خود انقلاب ها تغییری در ثبات تاریخ پدید نمی آورند.
۴
لورنس فون اشتاین
(۱۸۱۵ ـ ۱۸۹۰)
دولتحقوقدان آلمانی
جامعه شناس
سوسیال ـ اکونوم
لورنس فون اشتاین می نویسد:
«آخرین انقلاب، انقلاب اجتماعی بوده است که به تغییری در جامعه منجر نشد.
به سرنگونی طبقات اجتماعی نیانجامید.
به استقلال اجتماعی نیانجامید.
در اثر آن کسی ثروتمند نشد، ولی هزاران تن فقیرتر شدند.»
(لورنس فون اشتاین، «تاریخ جنبش های اجتماعی در فرانسه»، جلد اول: «مفهوم جامعه و تاریخ اجتماعی انقلاب فرانسه»، ۱۸۵۰ ص ۶)
۵
این توهم (هاله) مضاعف، حاوی اندیشه مبتنی بر توقف تاریخ و یا غلبه بر تاریخ (نفی تاریخ) بوده است.
۶
در سال های ۴۰ قرن ۱۹ در این رابطه دو مفهوم زیر مطرح شدند:
الف
آنتوان اگوستین کورنه
(۱۸۰۱ ـ ۱۸۷۷)
ریاضی دان و اقتصاد ـ تئوریسین فرانسوی
اصطلاح پایان تاریخ در اثر کورنه تحت عنوان «دورنمای تاریخ فلسفه»
ب
اصطلاح وضع اقتصادی ایستا در اثر جان استوارت میل تحت عنوان «اقتصاد سیاسی»
۷
لورنس فون اشتاین در سال ۱۸۵۰، خیال می کرد اندیشه ای را فرمولبندی کرده است.
اندیشه ای که متعلق به مرکز هگلی بود.
این اندیشه یک قرن بعد به عنوان نوعی از اندیشه پایان تاریخ به مثابه مشخصه خاص شرایط پساتاریخی در عصر حاضر رواج یافته است.
۸
لورنس فون اشتاین می نویسد:
«من فکر می کنم که زمان براهین اجتماعی به پایان رسیده است.
البته امکان و احتمال آن می رود که سیستم های بزرگی از هر نوع تشکیل شوند.
این سیستم ها اما نه به لحاظ اصالت درونی و نه به لحاظ اهمیت تاریخی حتی به گرد سیستم های تاکنونی نخواهند رسید.
دور و زمان این جور چیزها گذشته است.»
(لورنس فون اشتاین، «تاریخ جنبش های اجتماعی در فرانسه»، جلد اول: «مفهوم جامعه و تاریخ اجتماعی انقلاب فرانسه»، ۱۸۵۰ ص ۳)
۹
در این تصور لورنس فون اشتاین، نظریات زیر به وحدت می رسند:
الف
تقبل تفکر بورژوایی فرانسوی سابق
ب
انتقاد از دکترین سوسیالیستی و کمونیستی.
دکترینی که مکاتب متعلق به هگلیانیسم نیز ـ کم و بیش ـ بدان پای بند بوده اند.
پ
شرایط پایان تاریخ با فلسفه ای که هگل آخرین فیلسوف آن بود و با او به پایان رسیده بود.
۱۰
پیشگویی لورنس فون اشتاین، اما بالضروره ناشی از اندیشه به پایان رسیدن تاریخ فلسفه نبود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر