میم نون
اعظم
امروز از معلم نقاشي ام پرسيدم:
«چرا طبقه حاكمه اثار پيكاسو را ايدئاليزه مى كند؟»
گفت:
«از اين كار سود هنگفتى به دست مى أورد
و چون نقاشى مخاطب خيلى كمترى نسبت به سينما و ادبيات دارد
به همين دليل برشت را محاكمه و چارلى چاپلين را
اخراج مى كند.»
معلم نقاشی
نقش غلط می زند.
1
او
ـ بیشک ـ
طبقه حاکمه را نمی شناسد.
2
تقصیر هم ندارد.
چون نه شناخت طبقه حاکمه آسان است
و نه شناخت ضد دیالک تیکی طبقه حاکمه
یعنی توده.
3
شناسه (هویت)
هر دو دیری است که ما را به خود مشغول داشته است.
4
ناظم حکمت هم وضعی بهتر از ما
در این زمینه نداشته است.
5
وجه مشترک مهم طبقه حاکمه و توده
اجنه وارگی هر دو ست.
6
خدا وارگی هر دو ست.
7
هر دو فعال ما یشاء هستند.
سر رشته همه کارها به دست آنها ست،
ولی رد پائی از خود به جا نمی گذارند.
8
به همین دلیل نا شناخته می مانند.
9
هر دو انجام همه نیات خود را
به عهده مأموران خود محول می کنند.
10
به همین دلیل
ناظران عینی
ـ در بهترین حالت ـ
فقط با مأموران طبقاتی آنها آشنا می شوند.
با سگان توده و مأموران طبقه حاکمه
11
تمیز سگان توده از مأموران طبقه حاکمه
بویژه دشوار است.
چون چه بسا مأموران طبقه حاکمه
ـ چه آگاه و چه ناخود آگاه ـ
سنگ طرفداری از توده به سینه می زنند
و گاهی حتی از
«هول حلیم در دیگ می افتند.»
مثلا از روی جنازه خود و اعوان و انصار خود می گذرند.
12
نحوه رفتار طبقه حاکمه با پابلو پیکا سو
با نحوه رفتار او با برشت و چارلی چاپلین
ـ ماهیتا ـ
یکی است.
ـ ظاهرا ـ
اما متضاد است.
معلم نقاشی گفت:
«از اين كار سود هنگفتى به دست مى أورد
و چون نقاشى مخاطب خيلى كمترى نسبت به سينما و ادبيات دارد
به همين دليل برشت را محاكمه و چارلى چاپلين را
اخراج مى كند.»
دو زاری معلم نقاشی کج و کوله و نیرنگ زده و زنگ زده است:
1
طبقه حاکمه از آثار چارلی چاپلین و برتولت برشت هم
سود کلانی به جیب زده است.
2
برشت در تبعید امریکا بود
به قول خودش
از میهنش فراری اش داده بودند.
جزو مطرودین بود.
3
مک کارتی
ـ مأمور بی سواد و بدبخت و بدنام طبقه حاکمه ـ
برشت را به محاکمه کشید
تا به توبه وادارد.
درست به همان سان که اجامر فئودالی ـ فوندامنتالیستی
پیروان برشت را به محاکمه کشیدند
تا رسوا سازند و به توبه وادارند.
4
تاریخ
هر از گاهی
تکرار می شود:
در مورد مک کارتی در فرم کمیکش (مضحکش)
در مورد خمینی و خامنه ای و کوسه و کروب
و موسوی عردبیلی و عردنبیلی
در فرم تراژیکش (مصیبت انگیزش)
5
محاکمه برتولت برشت
مضحکه است تا محاکمه.
ما باید در فرصتی این مضحکه را ترجمه و منتشر کنیم
تا خلایق از خریت مأموران طبقه حاکمه با خبر شوند
و از خنده روده بر.
6
مأموران طبقه حاکمه
از ترجمه ی دست و پاشکسته افکار و آثار برتولت برشت
ـ حتی ـ
عاجز و ناتوان بوده اند.
7
چارلی که از دیرباز در امریکا زندگی و کار می کرد.
تکفیر شد.
چارلی با خشم رفت و دیگر برنگشت.
در روزهای آخر عمرش
هالی وود جایزه اش داد و چارلی به دلیل مشکلات مالی
به امریکا برگشت و جایزه را دریافت کرد.
8
دلیل هر دو برخورد طبقه حاکمه
ـ چه با پیکاسو و چه با برشت و چارلی و غیره ـ
چیز دیگری است.
سؤال این است که چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر