گلشن
راز
بخش اول
دیباچه
تحلیلی از
میمحا نجار
·
به نام آن که جان را فکرت آموخت
·
چراغ دل به نور جان برافروخت
·
ز فضلش هر دو عالم گشت روشن
·
ز فیضش خاک آدم گشت گلشن
·
توانایی که در یک طرفة العین
·
ز کاف و نون پدید آورد کونین
·
چو قاف قدرتش دم بر قلم زد
·
هزاران نقش بر لوح عدم زد
·
از آن دم گشت پیدا هر دو عالم
·
وز آن دم شد هویدا جان آدم
·
در آدم شد پدید این عقل و تمییز
·
که تا دانست از آن، اصل همه چیز
·
چو خود را دید یک شخص معین
·
تفکر کرد تا خود چیستم من؟
·
ز جزوی سوی کلی یک سفر کرد
·
وز آنجا باز بر عالم گذر کرد
·
جهان را دید امر اعتباری
·
چو واحد گشته در اعداد ساری
·
جهان خلق و امر از یک نفس شد
·
که هم آن دم که آمد باز پس شد
·
ولی آن جایگه آمد شدن نیست
·
شدن چون بنگری جز آمدن نیست
·
به اصل خویش راجع گشت اشیا
·
همه یک چیز شد پنهان و پیدا
·
تعالی الله قدیمی کاو به یک دم
·
کند آغاز و انجام دو عالم
·
جهان خلق و امر اینجا یکی شد
·
یکی بسیار و بسیار اندکی شد
·
همه از وهم تو ست این صورت غیر
·
که نقطه دایره است از سرعت سیر
·
یکی خط است از اول تا به آخر
·
بر او خلق جهان گشته مسافر
ادامه دارد.
ولین بار است کهشعری از شبستری دیدم اتاکنون ازش نخوانده بودم متشکر که بر معلومتمان میافزایید
پاسخحذفخواهش.
پاسخحذفدوست دیرین ما