۱۳۹۴ آذر ۲۲, یکشنبه

طرز و طراز تربیت مادران بالفعل و بالقوه در کشور عه «هورا» و عا «شورا» (3)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

پیشکش به
معصومه علیمرادی

رژ گونه هایی که شیار تمام دامنه های کوهستانی در مه مانده را
روی مسطح ترین فلات های بی حاصل هر صورت اندوهگینی
به زیبایی تصویر می کرد.

·        مؤلف در این جمله همان دیالک تیک وسیله و فونکسیون را به شکل دیالک تیک رژ گونه و تزیین صورت بسط و تعمیم می دهد و بدرستی، نقش تعیین کننده را از آن وسیله (رژ گونه) می داند.

·        این کرد و کار اما عملا به چه معنی است؟

1

رژ گونه هایی که شیار تمام دامنه های کوهستانی در مه مانده را
روی مسطح ترین فلات های بی حاصل هر صورت اندوهگینی
به زیبایی تصویر می کرد.

·        برای درک ماهیت این آرایش صورت، بهتر است که همین جمله مؤلف با دقتی درخور خوانده شود:
·        این کرد و کار عملا به معنی تبدیل «مسطح ترین فلات های بی حاصل هر صورت اندوهگینی»، یعنی تبدیل برهوت بی آب و نبات و درخت و پرنده و گوزن و آهو و عطر و آواز و چهچهه و زمزمه ای به «دامنه های کوهستانی مه گرفته» است.

الف
·        این یعنی رنگ آمیزی گنجشک و قالب کردن آن به عنوان بلبل به جماعت خرفت و ظاهر بین و خر.
·        بلبل الکن و لالی که فقط و فقط بظاهر و با کلی تخفیف شبیه بلبل است.

ب
·        این یعنی گول زدن خلایق به ترفند خط و خال و نقش و رنگ و نیرنگ.

ت
·        این یعنی کلاه گذاشتن بر سر مردم در روز روشن.

پ
·        این یعنی عوامفریبی.

ث
·        این اما ـ در عین حال ـ به معنی تخریب خانه صداقت و رو راستی و همزیستی رئالیستی زن مربوطه با نر مربوطه است.
·        چون این صورت مانی پولیزه گشته را که نمی توان کنسرو کرد و برای مدت مدیدی حفظ نمود.
·        زن مربوطه بالاخره باید دست و رویی بشوید، وضویی بگیرد، غسلی کند، بخوابد، شنایی و احیانا رفت و روب و پخت و پز و دوخت و دوزی بکند.
·        یعنی داوطلبانه و یا بطور اتفاقی «مسطح ترین فلات های بی حاصل صورت اندوهگین» خود را نشان همسر و این و آن دهد و دست خود را رو کند و ضمنا اعتبار دروغین خود را بر باد دهد و فاتحه ای بر همزیستی و خودفروشی و غیره بخواند.

·        همه که هنرپیشه میلیونر هالی وود و پلی بوی نیستند تا پس از آرایش کامل در انظار عمومی حاضر شوند.

ج
·        این ضمنا به معنی تحریف صورت و ظاهر و فرم نمودین زنان و نران است.

·        سؤال این است که پشت سر این تحریف اعضای جامعه بشری چه توطئه و ترفندی کمین کرده است؟

2
·        اولین توطئه و ترفند تبدیل زن (و یا نر)  به کالا و تزیین زن (و یا نر) به مثابه کالا، جهت فروش آن در بازار مرئی و نامرئی است.

·        این اما به چه معنی است؟  

3
·        این به معنی تقلیل سوبژکت به اوبژکت است.
·        این به معنی سلب آدمیت از زنان (و یا نران)  و چیز واره سازی بی رحمانه آنها ست.

4
·        این ضمنا به معنی بت سازی از زنان (و یا نران)  است و تبدیل نیمه دیگر جامعه یعنی نران (و یا زنان)  به مشتی بت پرست است.

5

·        بدین طریق و با این ترفند دیالک تیک زن و مرد به شکل دیالک تیک بت و بت پرست تحریف و تخریب می شود.

·        در عصر بربریت مدرن، انسان به فوندامنت های (ریشه های) هزاران ساله خویش برمی گردد و آیین منسوخ بت پرستی را از سر می گیرد.
·        البته با تفاوتی اندک:
·        اکنون بتی پرستیده می شود که نه چیز مادی اصیل از جنس سنگ و خاک و چوب و غیره، بلکه آدم است.
·        به عبارت بهتر، حوا و آدم سات.
·        حوای (و یا آدم)  سلب آدمیت شده است.
·        حوای تقلیل یافته به فرم محض است.
·        حوای «صورت زیبای ظاهر» است.

·        این اما به چه معنی است؟     

5

·        اگر بت شدن و بت پرستیدن به معنی از خود بیگانگی باشد، این به معنی فرمالیسم است.

·        هگل در مواردی از فرمالیسم محض سخن گفته است.

·        اینجا هم می توان از فرمالیسم محض سخن گفت:
·        زن (و یا نر)  مانی پولیزه گشته با آرایش و جراحی و عکس و فیلم و غیره، زنی توخالی است و چیزی جز فرم برای عرضه ندارد.
·        نمونه بارز این بت مدرن را می توان در کنسرن های امپریالیستی مثلا پلی بوی، هالی وود، کنسرن های سکس، پورنو، مد و غیره به وفور یافت.
·        با این بت های مدرن، نمی توان حتی ده دقیقه معاشرت کرد، چه رسد به همزیستی مادام العمر.

·        عمر کوتاه ازدواج های اینها به همین دلیل هم است.
·        بت مدرن ـ چه زن و چه نر ـ توان، ظرفیت و لیاقت زندگی با همنوعی را ندارد.

·        اما چرا و به چه دلیل؟

6

هربرت مارکوزه (1898 ـ 1979)
فیلسوف، سیاست شناس و جامعه شناس آلمانی ـ آمریکائی

·        دلیلش این است که زن و یا نر در روند این مانی پولاسیون فرم، از محتوا تهی می شود.
·        یعنی با مطلق کردن فرم، محتوا بر باد می رود و آدم واره ای توخالی تشکیل می گردد.
·        شاید بتوان اصطلاح هربرت مارکوزه را در این مورد نیز معتبر دانست:
·        آدم تک بعدی ئی، که فقط می تواند به ارضای جنسی و شبه جنسی مشتری نایل آید.
·        آدم جنده واره ای که به درد مادر و پدر شدن و تربیت نسل آینده و باز تولید جامعه نمی خورد.

·        اگر هم این بت ها و بت پرست ها احیانا تولید مثل کنند، از همان دوره نوزادی، بت و بت پرستی همسان خویش تربیت می کنند.
·        یعنی به بازتولید از خود بیگانگی و فرمالیسم نایل می آیند و نه به بازتولید جامعه.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر