۱۳۹۴ آذر ۱۲, پنجشنبه

سیری در جفنگیات عبدالکریم سروش (15) (بخش آخر)


(حسین حاج فرج دبّاغ)   
 
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین

پیشکش به
 پور هرمزان
(۱۳۰۰ ـ ۱۳۶۷) 
سردار سلحشور توده 
افسر توپخانه /  مترجم
 اعدام در  زندان اوین

اینان می گویند همه جهان مسلمان شوند، تا سعادتمند شوند
آنها هم می گویند همه باید کمونیست شوند.

آنها می گویند خدا با ما ست
 اینها می گویند تاریخ با ماست الخ .
 این دگما تیسم به نظر من  

·        از همین جفنگ واپسین عبدالکریم نه تنها بی سوادی شریعتی واره خود او، بلکه بی فرهنگی وزارت فرهنگ ایالات متحده امریکا  عربده می کشد:
·        خواننده و شنونده ی سیاه بخت لاطائلات عبدالکریم و خدای ناکرده دانشچوپان امریکائی او، قاعدتا باید به این نتیجه رسند که دگماتیسم یعنی اینکه کسی بگوید:
·        «همه باید مسلمان شوند تا سعادتمند شوند»
·        و یا بگوید:
·        «همه باید کمونیست شوند»
·         یا بگوید:
·        «خدا با ما ست»
·        و یا بگوید:
·         «تاریخ با ما ست.»

1
·        بنا بر این تحریف دگماتیسم توسط عبدالکریم، حتی در سرتاسر  کره زمین نمی توان کسی پیدا کرد که نماینده دگماتیسم عبدالکریمیستی نباشد.
·        چون بدین طریق هر کسی که هارت و پورت کند، به مرض دگماتیسم مبتلا می گردد.
·        حتی حشرات الارض و پرندگان و خزندگان و درندگان نمی توانند از ابتلا به مرض دگماتیسم مصون مانند:
·        چون آنها هم شب و روز هارت و پورت می کنند.
·        مثلا به دیگران خط و نشان می کشند و از ورود به حریم خویش اخطار می دهند:
·        «اینجا منطقه تحت نفوذ من است، برو بیرون.»

·        این هارت و پورت چه تفاوتی با «همه باید کمونیست شوند» دارد؟
·        این مگر دگماتیسم نیست؟

2
 این دگما تیسم به نظر من
یکی‌ از آن نقاط اصلی‌ پیوند بین بینش مارکسیستی
 و تفسیر روحانیت بقدرت رسیده از اسلام است.
  
·        بی کمترین تردید حق با عبدالکریم است.
·        حتی به مراتب وسیع تر از این:
·        این دگما تیسم  یکی‌ از آن نقاط اصلی‌ پیوند بین همه موجودات خرد و کلان جهان است.

·        هم اکنون سران دول امریکا و اروپا همه با هم همصدا می گویند:
·        «اسد بن حافظ الاسد باید برود»

·        درست به همان سان که سردسته «روحانیت به قدرت رسیده» می گفت:
·        «من تو دهن این دولت می زنم.
·        این دولت باید برود.»

·        آیا نمی توان گفت که این دگماتیسم «یکی از نقاط اصلی پیوند بین بینش» همه سران دول اروپا و امریکا و «تفسیر امام روحانیت به قدرت رسیده از اسلام» است؟

·        حالا چه باید کرد؟

3
·        چگونه می توان ادعا کرد که سران سیاسی و اقتصادی و علمی و فلسفی امریکا و اروپا نماینده لیبرالیسم عبدالکریمیستی اند، ولی بینش مارکسیستی و تفسیر روحانیت به قدرت رسیده از اسلام دگماتیستی است؟
·        بالاخره چه فرقی در این دعاوی هر روزه در رسانه های تمام ارضی با دعاوی مارکسیست های مجازی و روحانیت پیازی وجود دارد؟

4
وهمین است سبب آشتی نهایی ونهانی روحانیان با مارکسیسم

·        بنا بر این جفنگ عبدالکریم میان مارکسیسم و روحانیت آشتی نهایی و نهانی برقرار شده است.

·        مشکل یکی بود، حالا شد دوتا:
·        روحانیت با مارکسیسم بطور نهانی یعنی پشت پرده سازش کرده است.

·        ما که از اسرار پشت پرده روحانیت به اندازه عبدالکریم خبر نداریم تا ادعای او را رد و یا قبول کنیم.
·        شاید هم حق با او باشد.

·        عبدالکریم بالاخره مثل مهندس مهدی بازرگان، مسلمان است و مسلمان قاعدتا دروغ نمی گوید.

·        احتمال این می رود که روحانیت با حزب توده بطور نهانی در پشت پرده سازش کرده باشد.

5
وهمین است سبب آشتی نهایی ونهانی روحانیان با مارکسیسم

·        اشکال کار اکنون حل مسئله سازش نهائی روحانیت با مارکسیسم است:
·        اگر روحانیت با حزب توده پشت پرده سازش کرده و حزب توده از ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی همه جانبه حمایت کرده، پس سازش نهائی به چه معنی است؟
·        به عبارت دیگر، نقطه نهائی که در آن سازش صورت گرفته، کدام نقطه زمانی است؟

6

وهمین است سبب آشتی نهایی ونهانی روحانیان با مارکسیسم

·        همه، حتی سکنه کره مریخ می دانند که روحانیت و نهضت عا «زادی» چه بلائی بر سر طرفداران مارکسیسم آورده است.

·        حریفی می گفت:
·        روزی سران حزب توده را در جائی از زندان دیده که حتی پوست خیار زیر پا مانده را تمیز و ناتمیز می خوردند.

·        مرحوم کیانوری (به قول عبدالکریم)  در مکتوبی به سید علی از لباس ژنده ای که به رهبر مارکسیست ارمنی (گاگیک) داده بودند و حزب اللهی ها پیرمرد را بر طبق عخلاق اسلامی در حیاط زندان مورد تمسخر و آزار قرار می دادند، گزارش می دهد.

·        این به معنی آشتی نهانی است و یا اینکه به معنی آشتی نهائی است؟

7
و قهر آشکارشان با لیبرالیسم، تفسیری که اکنون حاکمیت دارد

·        این جفنگجمله به چه معنی است؟

·        مارکسیسم و روحانیت با لیبرالیسم قهرند و یا با تفسیری از لیبرالیسم قهرند که اکنون حاکمیت دارد؟

·        لیبرالیسم حاکم از چه قرار است؟

·        ضد همان دگماتیسم است که تحریفش گذشت؟

·        ضمنا سخن عبدالکریم از کدام مارکسیسم است؟

·        اصلا کسی در کشور عه «هورا» و عا «شورا» یافت می شود که نماینده مارکسیسم باشد و با روحانیت آشتی کرده باشد و با لیبرالیسم قهر باشد؟

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر