تحلیلی
از شین میم شین
بیا
که رایت منصور پادشاه رسید
نوید
فتح و بشارت به مهر و ماه رسید
·
معنی تحت اللفظی:
·
بیا.
·
برای اینکه بیرق پیروزی پادشاه به
ما و مژده فتح و شادی به خورشید و ماه رسید.
·
خواجه در این بیت غزل، برگشت
پادشاه را خبر می دهد و شادی خود را نمایان می سازد.
جمال
بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال
عدل به فریاد دادخواه رسید
·
معنی تحت اللفظی:
·
صورت زیبای بخت از روی پیروزی نقاب
برداشت و کمال عدل به داد دادخواه رسید.
1
جمال
بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال
عدل به فریاد دادخواه رسید
·
خواجه در این بیت، دیالک تیک فرم و
محتوا را در سنت شیخ شیراز و احتمالا تحت تأثیر او، به شکل دیالک تیک جمال و کمال بسط
و تعمیم می دهد و بعد دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک بخت و ظفر از
سوئی و دیالک تیک دادگر و رسیدن به فریاد دادخواه از سوی دیگر بسط و تعمیم می دهد.
·
خواجه بدین طریق، پادشاه ظفرمند را
سمبل سعادت و دادرس دادخوهان قلمداد می کند.
2
جمال
بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال
عدل به فریاد دادخواه رسید
·
دادخواهی یکی از مقولات مهم در فلسفه
اجتماعی فردوسی است.
·
بر پیشانی این مقوله مهر جوامع ماقبل
سرمایه داری خورده است.
·
در جوامع ماقبل سرمایه داری، توده اگر
خیلی یاغی و طاغی باشد، تا درجه توده دادخواه ترقی می کند.
·
همین و بس.
3
·
توده در جوامع ماقبل سرمایه داری هنوز
سوبژکت تحول تلقی نمی شود، اگرچه جز او سوبژکت تاریخ دیگری وجود ندارد.
·
دلیل عینی این فقدان سوبژکتیویته،
بی دورنمائی توده است.
·
برده و رعیت در فرماسیون های
اجتماعی ـ اقتصادی برده داری و فئودالی بدیل تاریخی برای فرماسیون های اجتماعی ـ
اقتصادی یاد شده ندارند.
·
به همین دلیل در بهترین حالت به دادخواه
می روند.
·
دادخواهی اما به چه معنی است؟
4
·
داد در دیالک تیک داد و ستد معنی
دارد.
·
توده وقتی دادخواه است که به ازای
دادش، به ازای محصول کارش، ستدی دریافت نمی کند.
·
یعنی طبقه حاکمه محصول دسترنج او
را غصب می کند و به ازای آن چیزی نمی دهد.
·
این به معنی ستد بدون داد (ستد
بیداد) از توده است که به اختصار در مفهوم بیداد تبیین می یابد:
·
بیدادگر کسی است که از توده بستاند
و به ازای ستد خود، دادی ندهد.
·
یعنی به توده بیداد دهد.
·
توده برای گرفتن معادل داد خود،
دست به دادخواهی می زند.
·
یعنی از خانی و یا سلطانی می طلبد
که به ازای داد او دادی داده شود.
·
داد خواهی به همین معنی است.
·
دادگر در هر صورت از اعضای طبقه
حاکمه است.
5
·
این بی دورنمائی تاریخی توده سبب
می شود که توده منتظر منجی موعود دادگری باشد که گاهی خان زاده ای است، گاهی شهزاده
ای است، گاهی خان و یا سلطان بیگانه ای است، گاهی بیگانه ای با پرچم ایده ئولوژیکی
اسلام است و گه سرداری با پرچم ایده ئولوژی اشتراکی (بابک و مزدک و غیره) است.
6
·
ریشه عینی و اجتماعی انتظار در
جوامع ماقبل سرمایه داری است.
·
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی منجی عینی
و واقعی، منجی موعود مذهبی است که در فرم عیسی
مسیح و یا مهدی موعود تبیین یافته است.
·
عمر منجی اول یعنی عیسی مسیح بیش
از دو هزار سال و عمر مهدی موعود بیش از هزار سال است.
·
این ولی مانع انتظار منتظرین نمی
شود.
·
شاعری در مدحی از خمینی که در تلویزیون
در محضر خود او می خواند، این توهم را در توده پدید می آورد که خمینی همان مهدی
موعود است.
·
مهدی موعود هم هنری جز آدمکشی
ندارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر