۱۳۹۳ مهر ۲۴, پنجشنبه

مقوله «صوفی» در آثار خواجه شیراز (25)


تحلیلی از شین میم شین
  
بیا که رایت منصور پادشاه رسید
نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید

·        معنی تحت اللفظی:
·        بیا.
·        برای اینکه بیرق پیروزی پادشاه به ما و مژده فتح و شادی به خورشید و ماه رسید.

·        خواجه در این بیت غزل، برگشت پادشاه را خبر می دهد و شادی خود را نمایان می سازد.

جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال عدل به فریاد دادخواه رسید

·        معنی تحت اللفظی:
·        صورت زیبای بخت از روی پیروزی نقاب برداشت و کمال عدل به داد دادخواه رسید.

1
جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال عدل به فریاد دادخواه رسید

·        خواجه در این بیت، دیالک تیک فرم و محتوا را در سنت شیخ شیراز و احتمالا تحت تأثیر او، به شکل دیالک تیک جمال و کمال بسط و تعمیم می دهد و بعد دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک بخت و ظفر از سوئی و دیالک تیک دادگر و رسیدن به فریاد دادخواه از سوی دیگر بسط و تعمیم می دهد.
·        خواجه بدین طریق، پادشاه ظفرمند را سمبل سعادت و دادرس دادخوهان قلمداد می کند.

2
جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال عدل به فریاد دادخواه رسید

·        دادخواهی یکی از مقولات مهم در فلسفه اجتماعی فردوسی است.
·        بر پیشانی این مقوله مهر جوامع ماقبل سرمایه داری خورده است.
·        در جوامع ماقبل سرمایه داری، توده اگر خیلی یاغی و طاغی باشد، تا درجه توده دادخواه ترقی می کند.
·        همین و بس.

3
·        توده در جوامع ماقبل سرمایه داری هنوز سوبژکت تحول تلقی نمی شود، اگرچه جز او سوبژکت تاریخ دیگری وجود ندارد.
·        دلیل عینی این فقدان سوبژکتیویته، بی دورنمائی توده است.
·        برده و رعیت در فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی برده داری و فئودالی بدیل تاریخی برای فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی یاد شده ندارند.
·        به همین دلیل در بهترین حالت به دادخواه می روند.

·        دادخواهی اما به چه معنی است؟  

4
·        داد در دیالک تیک داد و ستد معنی دارد.
·        توده وقتی دادخواه است که به ازای دادش، به ازای محصول کارش، ستدی دریافت نمی کند.
·        یعنی طبقه حاکمه محصول دسترنج او را غصب می کند و به ازای آن چیزی نمی دهد.
·        این به معنی ستد بدون داد (ستد بیداد) از توده است که به اختصار در مفهوم بیداد تبیین می یابد:
·        بیدادگر کسی است که از توده بستاند و به ازای ستد خود، دادی ندهد.
·        یعنی به توده بیداد دهد.
·        توده برای گرفتن معادل داد خود، دست به دادخواهی می زند.
·        یعنی از خانی و یا سلطانی می طلبد که به ازای داد او دادی داده شود.
·        داد خواهی به همین معنی است.

·        دادگر در هر صورت از اعضای طبقه حاکمه است.

5
·        این بی دورنمائی تاریخی توده سبب می شود که توده منتظر منجی موعود دادگری باشد که گاهی خان زاده ای است، گاهی شهزاده ای است، گاهی خان و یا سلطان بیگانه ای است، گاهی بیگانه ای با پرچم ایده ئولوژیکی اسلام است و گه سرداری با پرچم ایده ئولوژی اشتراکی (بابک و مزدک و غیره)  است.

6
·        ریشه عینی و اجتماعی انتظار در جوامع ماقبل سرمایه داری است.
·        انعکاس آسمانی ـ انتزاعی منجی عینی و واقعی، منجی موعود  مذهبی است که در فرم عیسی مسیح و یا مهدی موعود تبیین یافته است.
·        عمر منجی اول یعنی عیسی مسیح بیش از دو هزار سال و عمر مهدی موعود بیش از هزار سال است.
·        این ولی مانع انتظار منتظرین نمی شود.

·        شاعری در مدحی از خمینی که در تلویزیون در محضر خود او می خواند، این توهم را در توده پدید می آورد که خمینی همان مهدی موعود است.
·        مهدی موعود هم هنری جز آدمکشی ندارد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر