شین
میم شین
کس
نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من
ادامه
·
در بخش پیشین برای کسب تصور درستی از تولید، مثالی در زمینه تولید
نان زده شد و عوامل دخلیل در تولید نان بطور گذرا بر زبان رانده شدند:
زمین کشت، دهقان و گاو و گاو آهن و تراکتور و غیره،
بذر گندم و یا جو
کود و آب و غیره
درو و خرمنکوبی و تفکیک گندم و جو از کاه.
آسیاب و آرد و خمیر و نان
1
·
با توجه به عوامل اصلی دخیل در تولید نان و مسکن و پوشاک و
غیره می توان دست به تجرید زد و به عوامل اصلی و عام دخیل در تولید همه نعمات مادی
رسید:
طبیعت
اول (مثلا زمین کشت، جنگل، رود، آب و غیره)
انسان
مولد (طبیعت دوم)
وسایل
تولید (خیش و گاو و گاو آهن و خرمنکوب و داس و غیره)
مواد خام (بذر)
مواد کمکی (کود و غیره)
علم (دانش تجربی دهقان، علوم طبیعی، فناوری و غیره)
2
·
کلاسیک های مارکسیسم همه این عوامل دخیل در تولید نعمات
مادی را در مفهوم «نیروهای مولده» تجرید کرده اند.
·
پایه و اساس تولید مایحتاج حیاتی بشری نیروهای مولده است.
·
نیروهای مولده معیار معیار ها ست.
·
بر اساس این معیار، یعنی بر اساس سطح توسعه نیروهای
مولده می توان درجه پیشرفت جامعه بشری را تعیین کرد.
·
در کانون نیروهای مولده، توده های مولد و زحمتکش ایستاده
اند:
بی
نامان تاریخ ساز و یا جامعه ساز
گمنامان
بی نیاز از نام
3
·
وقتی از نقش تاریخ ساز و یا جامعه ساز و یا جهان ساز توده
های مولد و زحمتکش سخن می رود، به همین دلیل است.
·
هدف اصلا سوبژکتیو نیست.
·
هدف هندوانه دادن الکی و کشکی زیر بغل توده ها و خر کردن
آنها و به دنبال خود کشیدن آنها نیست.
·
هدف اعلام حقیقت عینی است.
·
بدون توده های مولد و زحمتکش نه مایحتاج حیاتی تولید می
شود و نه وسیله تولیدی، تولید می شود و نه علم و فن و فکر و فرهنگ توسعه می یابد.
·
نیروی محرکه اصلی توسعه علم و فن و فکر و فرهنگ در حوایج
تولید است.
·
به همین دلیل نیروی محرکه پیشرفت علمی و فنی نیز در
تحلیل نهائی توده های مولد و زحمتکش اند.
·
دلیل تشکیل علوم طبیعی و طبیعی ـ ریاضی در جهان باستان
نیازهای توده های مولد و زحمتکش به شناخت هرچه عمیقتر طبیعت و کشف طرق و ترفندهای
لازم برای تغییر آن بوده است.
·
چیزی بدون هدف و آماج تشکیل نمی شود.
·
علم برای علم معنی ندارد.
·
علم همیشه خادم عمل است.
·
استقلال نسبی ئی که علم و هنر و غیره بعدها کسب می کنند،
امری طبیعی است و نافی منشاء عینی و عملی آنها نیست.
4
·
بنظر علمای مارکسیسم ـ لنینیسم علت اصلی فروپاشی سیستم سوسیالیستی
غفلت از توسعه نیروهای مولده بوده است.
·
دلیل بقای جمهوری خلق چین و فروپاشی اتحاد شوروی همین جا
ست.
·
هر نظامی که توسعه نیروهای مولده را در دستور کار خویش
داشته باشد، بقای آن تضمین شده است.
·
دلیل بحران فراگیر نظام اجتماعی سرمایه داری هم همین جا
ست.
·
مناسبات تولیدی جامعه سرمایه داری قید و بندی بر دست و
پای نیروهای مولده است.
·
به همین دلیل طبقه حاکمه می کوشد، که نیروهای مولده را
به هر ترفندی توسعه دهد.
·
به این مسئله باید مفصلتر پرداخت.
5
·
نیروهای مولده اما همیشه و در همه جا، مثل همه چیز در
همه جا، در چارچوب دیالک تیکی خود وجود دارد و می تواند وجود داشته باشد.
·
چای به عنوان محتوا در فرمی وجود دارد، در استکانی و یا
در قوری ئی وجود دارد.
·
مظروف به عنوان محتوا در ظرفی وجود دارد.
·
مظروف بی ظرف و محتوای بی فرم وجود ندارد.
·
نیروهای مولده هم محتوا ست و فرمی دارد.
·
کشف فرم نیروهای مولده یکی از خدمات بزرگ کلاسیک های مارکسیسم
بوده است.
·
فرم نیروهای مولده به عنوان محتوا اما چیست؟
6
·
اگر با مثال تولید نان بمانیم، به مسائل زیر برخواهیم
خورد:
·
زمین به عنوان مثال، تحت مالکیت فئودالی است.
·
دهقان مثلا به عنوان رعیت، زمین را و وسایل تولید از
قبیل گاو و گاو آهن و خرمنکوب و داس و بیل و کلنگ و غیره را از ارباب دریافت می
کند و با ارباب قرار دادی می بندد که مثلا درصد معینی از محصول را در اختیار او
قرار دهد.
·
به این ترتیب روابطی میان توده های مولد و زحمتکش و
اربابان فئودال تشکیل می شود.
·
این روابط فرم قانون به خود می گیرند.
·
در چارچوب این روابط تولید نان صورت می گیرد.
·
اگر همین روابط توده های مولد و زحمتکش با اربابان فئودال
را تجرید کنیم، به مناسبات تولیدی خواهیم رسید.
·
مناسبات تولیدی اما از چه عواملی تشکیل می شوند؟
7
·
با توجه به مثال بالا، مهمترین عامل در مناسبات تولیدی،
فرم مالکیت بر وسایل تولید (زمین کشت، باغ، کارخانه، وسایل کشاورزی، ماشین آلات،
معادن، منابع، بانک ها و غیره) است:
روابط انسان ها در روند تولید و قبل
از همه، مناسبات مالکیت.
مناسبات مبادله ی کردوکارها.
همکاری.
تقسیم کار
8
·
بدین طریق جفت دیالک تیکی نیروهای مولده کشف می شود که
کلاسیک های مارکسیسم آن را مناسبات تولیدی می نامند.
·
مناسبات تولیدی فرم لازم برای محتوائی است که نیروهای
مولده نامیده می شود.
·
می توان گفت که دیالک تیک فرم و محتوا به شکل دیالک تیک مناسبات
تولیدی و نیروهای مولده بسط و تعمیم می یابد.
·
چون در دیالک تیک فرم و محتوا نقش تعیین کننده از آن محتوا
ست، بنابرین، در دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده نیز نقش تعیین کننده از
آن نیروهای مولده است.
·
دلیل رشد و توسعه جامعه بشری نیز در همین دیالک تیک مناسبات
تولیدی و نیروهای مولده است.
·
چرا و به چه دلیل؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر