۱۳۹۳ آبان ۶, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی هاتف رحمانی (20)

 
«شوربختی» عاشقانه
هاتف رحمانی
سرچشمه:
نوید نو
(92/1/14)
تحلیلی از  یدالله سلطان پور   
 
یا آنهایی که ادعا می کنند در اثر اشتباه راهبردی حزب ، در زندان ها شلاق ها 
بر پای آن ها قوام بیشتری یافته است ، عملا فراموش می کنند که
 بادعوت از حزب برای مراعات وضعیت افراد و دست کشیدن 
از اتخاذ تصمیم ، اوج اپورتونیسم را به نمایش می گذارند

راهبرد یعنی استراتژی
تدابیر
برنامه ‌ریزی جهت رسیدن به اهداف
 راه های رسیدن به اهداف برنامه ای
(لغت نامه دهخدا)

·        حریف در این جمله ظاهرا می کوشد تا از مرجع ضمیر خویش دفاع کند.
·        ولی در این جمله از خیلی چیزها پرده برمی افتد:

1
یا آنهایی که ادعا می کنند در اثر اشتباه راهبردی حزب ، در زندان ها شلاق ها بر پای آن ها قوام بیشتری یافته است

·        گویا بعضی از مراجع ضمیر، مرجع ضمیر حریف را به دلیل دادن شعار «مرگ بر ولایت فقیه» مورد «انتقاد» قرار می دهند.
·        انتقاد کرد و کار خوبی است.

·        انتقاد به قول حریفی، «مغز عشق است.»

·        انتقاد نشانه عشق و علاقه عمیق و اصیل است.
·        اما این «انتقاد» مراجع ضمیر، خود قابل انتقاد است.

·        چرا و به چه دلیل؟

2
یا آنهایی که ادعا می کنند در اثر اشتباه راهبردی حزب ،
 در زندان ها شلاق ها بر پای آن ها قوام بیشتری یافته است

·        اولا به این دلیل که انتقاد ـ مثل هر چیز و هر کار دیگر ـ  باید دیالک تیکی باشد و نه مکانیکی:
·        دیالک تیکیت، ساختار انتقاد و یا روشنگری را تشکیل می دهد:
·        این بدان معنی است که انتقاد دیالک تیک انتقاد از خود و انتقاد از غیر (مثلا انتقاد اجتماعی) است.

·        از این جفنگ مراجع ضمیر رقیب می توان به طرز تفکر متافیزیکی آنها پی برد.
·        آنها ظاهرا قادر به تمیز متافیزیک از دیالک تیک نیستند.
·        وقتی هم که ما دیالک تیک را در تحلیل دست و پا شکسته افکار و اشعار این و آن بکار بردیم، بعضی از همین مراجع ضمیر فکر کردند، که داریم پوز می دهیم.

3
یا آنهایی که ادعا می کنند در اثر اشتباه راهبردی حزب ، 
در زندان ها شلاق ها بر پای آن ها قوام بیشتری یافته است

·        اگر مراجع ضمیر دیگر قصد انتقاد علمی و انقلابی از چیزی دارند، قبل از انتقاد از این و آن ویا ضمن انتقاد از این و آن، بهتر است که به انتقاد از خود بپردازند و خط مشی خود را که به فاجعه انجامیده، به چالش «عینی و رئالیستی» (به قول حریف) کشند.
·        یعنی «رهبری شهید» را به خاطر خریتش مورد انتقاد قرار دهند که باعث تخریب رادیکال حزب توده شده است.

4
·        عقب افتادگی فکری مراجع ضمیر دیگر، ضمنا در این است که جای فرعی و اصلی را در دیالک تیک فرعی و اصلی (نمودین و ماهوی) عوض می کنند:
·        مرجع ضمیری که آنها را به این روز افکنده نه مرجع ضمیر حریف، بلکه «رهبری شهید» بوده است.
·        پس اگر انتقادی از کسی بابت شکنجه خویش دارند، قبل از همه باید متوجه «رهبری شهید» باشد و نه مرجع ضمیری که عمدتا اصلا به ایران نرفته اند و یا به دلیل اختلاف نظر بیرون آمده اند.

5
·        ایراد فکری دیگر مدعیان این جفنگ همان ایراد فکری «رهبری شهید» است:
·        آنها هم فکر می کردند که طبقه حاکمه کسب و کاری جز مطالعه جفنگیات نامه مردم ندارد.
·        مدعیان این جفنگ ظاهرا فکر می کنند که شکنجه گران شان سواد خواندن و نوشتن دارند تا از شعارهای جدید حزب توده جدید هم با خبر گردند و شلاق ها را محکمتر زنند.
·        انگار شعار حزبی که 99 در صد رهبری اش نفله شده، خطر مهیبی است.

6
·        ایراد اصلی خود حریف هم این است که به قول عوام، «دو هزاری اش کج و کوله است و اصلا نمی افتد.»
·        مدعیانی که این «انتقاد» را مطرح می سازند، برای خود در غیاب خرد و شخصیت، اعتبار می تراشند:
·        آنها به زبان بی زبانی به توده های ویلان و بی سازمان می گویند که «زندان رفته اند و خیلی خیلی مهم هم بوده اند و حتی شکنجه شده اند.»
·        نیت پسیکولوژیکی (روانشناسی) نهفته در این جفنگ همین است.
·        ولی حریف در نمی یابد و فکر می کند که انتقادی از مرجع ضمیرش در بین است.

7
یا آنهایی که ادعا می کنند در اثر اشتباه راهبردی حزب ،
 در زندان ها شلاق ها بر پای آن ها قوام بیشتری یافته است

·        ولی ذکر نکته ای به مدعیان و حریف بی ضرر و ضرور است و آن اینکه طبقه حاکمه خر نیست.
·        هر کس را که توده ای به معنی واقعی کلمه بوده، کشته است و یا به روزی انداخته است که مرگ شان بهتر از زندگی شان بوده است.
·        اگر استثنائی از قبیل سیاوش کسرائی و سایه را (که به دلیل هراس خرافی سید علی از شاعرکشی)، نکشته اند تا گرفتار کسانی سازند که بدتر از خودشان هستند، بقیه کسانی که از زندان آزاد شده اند، یا اهل بهشت بوده اند و یا زندگی شان مفیدتر از مرگ شان بوده است.

 8
عملا فراموش می کنند که بادعوت از حزب برای (به)  مراعات وضعیت افراد 
و دست کشیدن از اتخاذ تصمیم ، اوج اپورتونیسم را به نمایش می گذارند

·        طرز استدلال حریف در این جمله از بی خبری حریف نه تنها از مرجع ضمیر خود، بلکه از مجموعه توده ای ها و حتی بمراتب بدتر، از اکثریت قریب به اتفاق ایرانی ها  خبر می دهد.
·        بدترین دشمن توده ای ها خود توده ای ها هستند.
·        بدترین خصم ایرانی ها هم خود ایرانی ها.
·        پسیکولوژی اجتماعی عجیبی در جهنم عه هورا از دیرباز تشکیل شده است.

·        ایرانی جماعت شیفته ی پسیکولوژیکی بیگانه اند:

الف
·        اعراب قبل از حمله به ایران، سلمان فارسی را و احتمالا خیلی کسان دیگر از ایران را در خدمت داشته اند.  

ب
·         چنگیزخان مغول قبل از حمله به ایران، از طریق تجار ایرانی تغذیه اطلاعاتی و پسیکولوژیکی و سوسیولوژیکی عمیق می شود.

·        مراجعه کنید به   کتاب «چنگیزخان» که به فارسی ترجمه شده است.  
ت
·        صدام حسین حتی بختیار و سلطنت طلب ها را در خدمت داشته است.
·        بمب های منفجر شده در اماکن عمومی پس از پیروزی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی تحفه های همین باندهای «میهن پرست» سلطنتی بوده اند.   

پ
·        هم اکنون احزاب و سازمان های چپ نما و فوندامنتالیستی و فاشیستی ایرانی در خدمت امپریالیسم و صهیونیسم اند و حتی ترور دانشمندان اتمی کشور خود را جامه عمل «عنگلابی» می پوشانند.

ث
·        در نشریات و صفحات فیس آبادی وابسته به مرجع ضمیر حریف عشعار شعرای فاشیسم و حتی کاست سوزناک آنها با هلهله و دبدبه تمام انتشار می یابند و توده ای ترین شعرای کشور قراموش می شوند، تازه اگر لعن و نفرین نشوند.
·        حریف دو هزاری اش را احتمالا عمدا کج و کوله کرده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر