اثری از مجید افسر
«شوربختی» عاشقانه
هاتف رحمانی
سرچشمه:
نوید نو
تحلیلی
از یدالله سلطان پور
توده ای شدن تلاشی برای عبور از خویش برای پیوستن به
شط بارور خرد جمعی
در چارچوب سازمانی رزمنده است
·
در بخش پیشین، گفته شد که حزب
را می توان بسط و تعمیم دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم به شکل دیالک تیک عضو ـ ایکس ـ سازمان
تلقی کرد:
·
ایکسی که به مثابه ساختار نقش
تعیین کننده به عهده دارد.
·
ایکسی که اعضا (عناصر) را بطرز
سیستماتیک به هم جوش می زند و سیستم زنده، پویا، روینده و بالنده ای را پدید می
آورد.
1
توده ای شدن تلاشی برای عبور از خویش برای پیوستن به
شط بارور خرد جمعی
در چارچوب سازمانی رزمنده است
·
حریف هم در همین حکم خویش بی آنکه
خود متوجه باشد، همین دیالک تیک سه عضوی عنصر ـ ساختار ـ سیستم را به شکل دیالک
تیک توده ای ـ عبور از خویش ـ سازمان بسط و تعمیم داده است.
·
از آنجا که در این دیالک تیک نقش
تعیین کننده از آن ساختار است، حریف هم نقش تعیین کننده را عملا ـ یعنی بی آنکه خود
متوجه باشد ـ از آن «عبور از خویش» دانسته است.
2
توده ای شدن تلاشی برای عبور از خویش برای پیوستن به
شط بارور خرد جمعی
در چارچوب سازمانی رزمنده است
·
اینکه حریف در این حکم، مفهوم ساختار
را با عبور از خویش پر کرده، ابتکار خود او نیست.
·
حزب توده از دیرباز بر همین خط
رانده است و شکست خورده است.
·
این آلترناتیو حریف برای مفهوم ساختار،
تازگی ندارد.
·
ریشه این آلترناتیو به احتمال قوی
در استالینیسم است.
·
مفهوم و شعار «عبور از خویش» نه پدیده ای ملی، بلکه بین المللی است.
·
یعنی فقط خاص حزب توده نیست.
3
·
در هر صورت اگر کسی اثر جوانشیر
تحت عنوان «حماسه داد» را بدقت بخواند و یا با کادرهای مؤمن حزب توده آشنا باشد و
یا نشریه هر از گاهی موسوم به «به سوی حزب» را خوانده باشد، به این آلترناتیو حریف
برای مفهوم ساختار برخواهد خورد.
·
از اسامی مستعار سران حزب هم می
توان به این آلترناتیو برای ساختار پی برد:
·
مثلا در اسم مستعار «شیر جوان» به
زبان آذری «جوانشیر» همین مفهوم «عبور از خویش» تبیین یافته است.
4
·
این آلترناتیو بویژه پس از سرکوب
رادیکال حزب توده از سوی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی در سازمان تحت رهبری
خاوری برجستگی و تعیین کنندگی هر چه بیشتری کسب کرده است.
·
یکی از تفاوت های اصلی سازمان
موسوم به نامه مردم با بقیه مدعیان نمایندگی
حزب توده در همین آلترناتیو است.
·
وقتی حریف صفت «رزمنده» را برای
سازمان مورد نظر خویش بکار می برد، همین مفهوم «عبور از خویش» را در مد نظر دارد.
5
·
به عنوان مثال در عکس های تبلیغاتی
حزب توده نامه مردم در کنار عکس ارانی، عکس مهرگان و روزبه قرار می گیرد.
·
حتی عکس طبری هم که در این بخش از
حزب توده همچنان مورد ستایش قرار دارد، ظاهر نمی شود.
·
برای اینکه طبری از «خویش عبور
نکرده است.»
·
هم در مرثیه سایه در سوگ احسان
طبری و هم در مصابه های مریم فیروز و هم در اشعار ژاله اصفهانی همین مفهوم «عبور
از خویش» علنا و صریحا تبیین می یابد.
·
به همین دلیل، بنظر حریفی، حزب
توده نه حزب مارکسیستی ـ لنینیستی، بلکه حزبی هیروئیستی بوده و سازمان نامه مردم
همچنان و هنوز هیروئیستی است.
·
محتوای شعار «عبور از خویش»، چیزی
جز هیروئیسم نیست.
6
توده ای شدن تلاشی برای عبور از خویش برای پیوستن به
شط بارور خرد جمعی
در چارچوب سازمانی رزمنده است
·
بی دلیل نیست که هسته اصلی سازمان فدائیان
خلق (با پایگاه طبقاتی متعلق به طبقات اجتماعی واپسین) ریشه در حزب توده داشته
است و پس از پیروزی ضد انقلاب فئودالی ـ فوندامنتالیستی به دامن حزب توده کم و بیش
برگشته است.
·
وقتی سعید سلطان پور در شعر بلندی
از «خسرو خوبان» یاد می کند، منظورش نه خسرو روزبه مارکسیست ـ لنینیست و تا تک تک سلول
های خویش، توده ای، بلکه خسرو روزبه هیرو (قهرمان و یا پهلوان و یا به قول حریف،
عابر از خویش) است.
·
وقتی احمد شاملو در مدح ارانی و یا
سیامک و کیوان و روزبه و وارطان مدیحه می سراید، نه نمایندگان جان بر کف توده پا
برهنه را، بلکه پهلوانان و قهرمانان نیهلیست «عابر از خویش» را در مد نظر دارد.
7
·
ایکس اما چیست که نقش تعیین کننده در
دیالک تیک عضو ـ ایکس ـ حزب از آن آن است؟
· ایکس را انقلابیون انقلابات بزرگ بورژوائی
احتمالا دایرة المعارف تلقی کرده اند و به رشته تحریر کشیده اند:
الف
پل هنری تیری د
هولباخ (1723 ـ 1789)
از متفکران
رادیکال قرن هجدهم و از همکاران دید رو و دآلمبر
و از مؤلفین دایرة المعارف (35 جلدی)
·
دایرة المعارف (35 جلدی) ماتریالیست های فرانسه
ب
اثری از مجید افسر
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (1770 ـ1831)
آثار هگل به 14 بخش طبقه بندی می شود:
آثار آغازین (جوانی)
آثار انتقادی ینا
طرح های سیستمی ینا
فنومنولوژی روح
منطق (کوچک و بزرگ)
فلسفه طبیعت
روح سوبژکتیف
روح اوبژکتیف (خطوط اصلی فلسفه
حقوق)
فلسفه تاریخ
آثار مربوط به سیاست روز
فلسفه هنر
فلسفه مذهب
فلسفه و تاریخ فلسفه
دایرة المعارف
علوم فلسفی
·
دایرة المعارف علوم فلسفی هگل
ت
·
لنین اگر حافظه خطا نکند، ایکس را «ایسسکرا»
نامیده است که ارگان سیاسی کمیته مرکزی حزب بلشویک به انضممام آثار لنین بی کمترین
تردید بوده است.
8
·
ایکس بنظر ما ایده ئولوژی
پرولتاریا ست.
·
با از آن خود کردن عملی عمیق این ایده
ئولوژی است که اعضای حزب به هم پیوند می خورند و سیستمی زنده و پویا و روینده
وبالنده پدید می آورند.
·
دایرة المعارف روشنگری تدارک همین
ایکس است که آلترناتیو مفهوم ساختار در دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم و در دیالک
تیک عضو ـ دایرة المعارف روشنگری ـ حزب است.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفمصاحبه های مریم فیروز