سانسور
اثری از حسین رزاقی
«شوربختی» عاشقانه
هاتف رحمانی
سرچشمه:
نوید نو
تحلیلی
از یدالله سلطان پور
هیچ نیرویی به گواهی
تاریخ و شهادت دشمن های آن
مثل توده ای با دانش ،
تحلیل وتعلیل همساز نیست
اگر موضوعی را مطرح نمی
کند نه به دلیل سانسور یا پاک کردن صورت مسئله ،
بلکه برای آن است که اعتقاد دارد
مسئله ها فقط در بستر عینی وتاریخی خود قابل حل هستند،
وهر تلاشی برای حل اراده
گرایانه آن ها کوبیدن آب در هاون ،
کشتن وقت ارزشمند، ودور شدن از شاه بیت شناخت
علمی
" تحلیل مشخص از شرایط مشخص" است.
·
بنا بر اعتراف حریف در این بخش از
مقاله، توده ای ایدئال کسی است که با دانش و تحلیل موافق باشد، ولی دم نزند.
·
تحلیل دلایل حرف از اهمیت خاصی
برخوردار است:
1
اگر موضوعی را مطرح نمی کند نه به دلیل سانسور
·
کسی که به هر دلیلی از طرح مسئله پرهیز کند، دست به سانسور نمی زند،
بلکه دست به خودسانسوری می زند:
·
سانسور به حذف نظرات دیگری اطلاق
می شود و نه به پرهیز از ابراز نظر.
2
اگر موضوعی را مطرح نمی کند نه به دلیل سانسور یا پاک کردن
صورت مسئله
·
پرهیز از طرح مسئله ای به هر دلیلی
هم که باشد، به معنی «ننوشتن صورت مسئله» است.
·
از این رو، توده ای ایدئال حریف،
اصلا مسئله ای را طرح نمی کند تا حذف کند.
·
به زبان حریف «صورت مسئله» ی هنوز نوشته
نشده را هرگز نمی توان پاک کرد.
·
ما همیشه با دیالک تیک طرح و حذف
سر و کار داریم.
·
یعنی پیش شرط حذف چیزی، طرح
پیشاپیش آن چیز است.
3
اگر موضوعی را مطرح نمی کند نه به دلیل سانسور یا پاک کردن
صورت مسئله، بلکه برای آن است که اعتقاد دارد مسئله ها
فقط در بستر عینی وتاریخی
خود قابل حل هستند
·
بنظر حریف و یا توده ای ایدئال
حریف، هر مسئله «در بستر عینی و تاریخی اش» قابل حل است و نه در زمان حال حی و
حاضر.
·
این ادعای حریف اما به چه معنی
است؟
4
·
این اولا بدان معنی است که می توان
مسئله ای را طرح کرد که زمان حلش هنوز نرسیده است.
·
این اما ضمنا بدان معنی است که
حریف کمترین خبری از آموزه های مارکس ندارد.
·
چون بنظر مارکس، طرح مسئله حاکی از
فرا رسیدن زمان حل آن مسئله است:
·
بشریت همیشه مسائلی را طرح می کند
که قادر به حل آنها ست.
·
مثلا در عصر لولهنگ، کسی که ذره ای
مغز در سر دارد، مسئله سفر به کره ماه را طرح نمی کند.
·
پیش شرط طرح مسئله سفر به کرات آسمانی
مستلزم تشکیل شرایط عینی و علمی و فنی لازمه است، یعنی به توسعه نیروهای مولده وابسته
است.
5
·
این نظر حریف در رابطه با مسائل
زمان ماضی، بدان معنی است که مسائل زمان ماضی هم در بستر عینی و تاریخی شان قابل
طرح و حل بوده اند.
·
یعنی ماضی را به قول عیسی مسیح
باید به مرده ها محول کرد.
·
این اما به معنی پرهیز از طرح مجدد
و تحلیل مسائل زمان ماضی از سکوی زمان مضارع است.
·
ولی بدون تحلیل مسائل زمان ماضی،
مستقبل خواه و ناخواه کپیه مضارع خواهد بود.
·
چون پیش شرط لازم برای پی افکندن
طرحی نو و تشکیل آینده ای دیگر، نقد و یا نفی دیالک تیکی ماضی است.
·
شاید حریف در رابطه با زمان ماضی نسبیتی
را مجاز دارد.
·
چون مرجع ضمیر حریف، حداقل به نحوی
از انحاء، ماضی را «نقد» کرده است و از سران سابق حزب، فقط احسان طبری جان سالم
بدر برده است.
·
در کنار عکس ارانی، عکس روزبه و
مهرگان بر پرچم حزب حریف نقش بسته است و نه عکس کیانوری و جوانشیر و آگاهی و
بهزادی و این و آن.
6
اگر موضوعی را مطرح نمی کند نه به دلیل سانسور یا پاک کردن
صورت مسئله ،
بلکه برای آن است که اعتقاد دارد مسئله ها فقط در بستر عینی وتاریخی
خود قابل حل هستند وهر تلاشی برای
حل اراده گرایانه آن ها کوبیدن آب در هاون...
·
حریف ظاهرا خودش هم حرف های خودش
را فراموش می کند.
·
توده ای ایدئال که همساز بی همتا
با دانش و تحلیل بود، حل مسائل را به تشکیل «بستر عینی و تاریخی» آنها وابسته می
سازد.
·
ذراتی از حقیقتی کمرنگ در این
ادعای حریف هست.
·
اگر شرایط عینی و تاریخی برای حل
مسئله ای فراهم نیاید، آن مسئله نه طرح می شود و نه می تواند حل شود.
·
حریف اما بحث انتزاعی راه انداخته
تا به جای اندیشه رهگشا، پرت و پلا تحویل این و آن دهد.
·
بدشواری می توان مسئله مورد نظر
حریف را از جامه مجرد و انتزاعی اش بیرون آورد و بدان جامه مشخص پوشاند.
·
چون منظور حریف از «آنها» مبهم و
نامعین می ماند و خواننده نمی تواند برای «آنها»، «مرجع ضمیری» کشف کند.
7
وهر تلاشی برای حل اراده گرایانه آن ها
·
اکنون باید از حریف پرسید که چرا «حل
اراده گرایانه»؟
·
مگر توده ای ایدئال، «همساز بی
انباز دانش و تحلیل» نیست؟
·
چرا توده ای کذائی نباید از عهده
حل علمی و انقلابی مسائل مطروحه بر آید؟
·
آنچه که حریف احتمالا به گوشش
نخورده، مفهوم فلسفی مارکسیستی ـ لنینیستی «پیش بینی» است.
·
مراجعه کنید به پیش بینی در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
حریف احتمالا معنی تئوری علیت (دیالک
تیک علت و معلول) و یا به قول ساده لوحانه او، «تعلیل» را هم نمی داند.
·
یکی از ساز و برگ های پیش بینی، همین
دیالک تیک علت و معلول است.
8
وهر تلاشی برای حل
اراده گرایانه آن ها کوبیدن آب در هاون، کشتن وقت ارزشمند ودور شدن از شاه بیت
شناخت علمی " تحلیل مشخص از شرایط مشخص" است.
·
روح لنین حتما در گور از شنیدن این
تکرار مکانیکی و پراگماتیستی شعار «تحلیل مشخص
از شرایط مشخص» به فریاد است.
·
حریف ظاهرا منظور لنین را از این شعار
نمی داند.
·
چون خود حریف هنری جز «تحلیل
انتزاعی از مسائل انتزاعی» ندارد.
·
می توان خطر کرد و از حریف و مراجع
ضمیر بیشمار واقعا موجود یواشکی پرسید:
·
شرایط مشخص کنونی از چه قرار است؟
·
محتوای دوران کنونی کدام است؟
9
وهر تلاشی برای حل اراده گرایانه آن ها کوبیدن آب در هاون ،
ک
شتن وقت ارزشمند، ودور شدن از شاه بیت شناخت علمی
" تحلیل مشخص از شرایط
مشخص" است.
·
منظور حریف از این شعار لنینی شاید
این باشد که وقت ارزشمند را باید صرف انتشار مکانیکی جفنگیات آخوند ها، هپیلی هپو
ها، استالینیست ها، اگزیستانسیالیست ها و غیره تلف کرد و سر توده را حسابی شیره
مالید تا رفته رفته خواب آلوده تر، خرفت تر و خرتر گردد.
·
منظور حریف از این شعار لنینی احتمالا
آتش بس ایده ئولوژیکی، ماستمالی حقایق عینی، تخریب دورنمای انقلابی، توجیه وضع موجود و پرهیز از انتقاد اجتماعی و
انقلابی از خود و جامعه و جهان خود است.
·
منظور حریف شاید همان شعار ضد مارکسیستی
ـ لنینیستی «تفاوت در جفنگ، وحدت در عمل» باشد تا شیادی از طبقه حاکمه برود و شیاد
دیگری با جفنگ دیگری از همان طبقه حاکمه روی کار آید.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر