۱۳۹۳ مهر ۱۸, جمعه

سیری در شعری از نیاز یعقوبشاهی (7)

سرچشمه: 
صفحه فیسبوک 
نیاز یعقوبشاهی 
تحلیلی از شین میم شین 

جهان 
خاستگاه شعور، منطق و استدلال است
و خاستگاه شعر، خیال.
صور خیال را حتما خوانده اید.
مقولاتش در اقلیم شعور بسختی می گنجد.

·        این کامنت جهان را هم نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم تا از موضوع خارج نشویم و خیالبافی نکنیم:


1
خاستگاه شعور، منطق و استدلال است 
و خاستگاه شعر، خیال.

·        از همین جمله جهان معلوم می شود که او با جهان بینی طبقه کارگر بکلی بیگانه است.
·        اگر جهان سری به ادبیات حزب توده زده بود، با اولین نظر به ضد این نظر برخورد کرده بود.
·        جهان البته در این واویلا تنها نیست، جهان جام جهان نما ست.
·        چون اکثریت قریب به اتفاق چپ ایران، در بهترین حالت، فلسفه فقیرند.
·        و چه بسا حتی قلابی اند.

·        مفهوم قلابی را ما به دو معنی بکار می بریم:

الف

·        قلابی به معنی جعلی، تقلبی، قلب شده، فاقد اصالت



ب

·        قلابی به معنی کسی که با قلاب سر و کار دارد.

·        قلابی کسی است که شب و روز قلاب می اندازد تا نوچه ای را، طعمه ای را، مریدی را و یا حتی اگر لازم شد، مرادی را صید کند.


2
 هوشنگ ناظمی (امیر نیک آیین)  
(1310 ـ 1367)
تاریخ اعدام : ۲۹ تیر (شهریور) ۱۳۶۷ 
زندان اوین


·        امیر نیک آیین در «سنگر» همین جهان بینی پرولتاریا جان باخته است.
·        میراث دو جلدی او در انترنت منتشر شده است.
·        البته نه کسی او را برسمیت می شناسد، نه اسم و رسمی (عکسی) از او در تبلیغات قلابیون یافت می شود و نه کسی  برای جهان بینی پرولتاریا تره خرد می کند.
·        بعضی از قلابیون میراث او را و طبری و جوانشیر و غیره را به نیات دیگر اسکن کرده اند و منتشر کرده اند.
·        ولی بی کمترین تردید حتی سطری از آن نخوانده اند و اگر احیانا بطور مکانیکی خوانده باشند، چیزی نفهمیده اند.

·        امیر نیک آیین اما از نوادر حزب توده بوده است.
·        یادش به یاد باد!



3
خاستگاه شعور، منطق و استدلال است 
و خاستگاه شعر، خیال.

·        خاستگاه شعور (روح) و نتیجتا خاستگاه همه فرم های شعور از اندیشه تا ایدئال، از علم تا اوتوپی، از تندیس تا ترانه، از شعر تا شعار، از خیال تا رئال وجود (ماده) است.
·        شعور (روح) انعکاس وجود (ماده) است.
·        انعکاس، اتریبوت (صفت ممیزه) ماده است.
·        هر چیز مادی از جماد تا جانور و انسان در هر چیز مادی دیگر منعکس می شود.
·        انعکاس روندی عینی (اوبژکتیو)  است.
·        یعنی بی اعتنا به سوبژکت، بی اعتنا به سنگ و نبات و جانور و  انسان صورت می گیرد.

·        مراجعه کنید به تئوری انعکاس در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4
خاستگاه شعور، منطق و استدلال است 
و خاستگاه شعر، خیال.

·        این وجود اجتماعی است که در آئینه دل (ضمیر) بنی بشر منعکس می شود و به تشکیل شعور در فرم های مختلف منجر می گردد.
·        تصور و تصویر خانه نتیجه انعکاس خانه واقعی ـ عینی در آئینه ضمیر انسان است.
·        در دیالک تیک ماده  روح (وجود و شعور) نقش تعیین کننده از آن ماده (وجود)  است.
·        اولین کلام امیر نیک آیین در میراث ارجمندش نیز همین است.

·        معیار بی چون و چرای لازم برای تعیین جهان بینی انسان ها در همین دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) است:

الف

·        مقدم دانستن ماده بر روح (وجود بر شعور) بر  داشتن جهان بینی ماتریالیستی دلالت دارد.



ب

·        مقدم دانستن روح بر ماده (شعور بر وجود) بر  داشتن جهان بینی ایدئالیستی دلالت دارد.

·        آخوندهای ملی و بین المللی نقش تعیین کننده را در دیالک تیک ماده و روح از آن روح می دانند.

·        مثلا جهان و مافیها را مخلوق خدا می دانند.

·        خدا فرمی از بسط و تعمیم مقوله روح (شعور)  است.

5
·        الله محمد انعکاس آسمانی ـ انتزاعی الله های زمینی است:


الف

·        الله از سوئی انعکاس آسمانی بت بزرگ موسوم به الله در بتکده کعبه بوده است  



ب

·        و از سوی دیگر و بمراتب مهمتر، انعکاس آسمانی ـ انتزاعی برده داران خرد و کلان بوده است.

·        در مفهوم الله برده داران رنگارنگ زمینی تجرید یافته اند.


·        اگر کسی از الله آسمانی ـ انتزاعی به زمین مشخص برگردد،  به برده داران، فئودال ها، خوانین، سلاطین، سیاستمداران، ژنرال ها، سران کنسرن ها، خلفا، فقها، پاپ ها و غیره می خورد. 


·        بی دلیل نیست که خواجه شیراز، تیمور لنگ را سلیمان زمان، شفیع روز جزا و غیره و غیره تصور می کند.
·        خواجه شیراز، خواجه (صاحبغلام)  بوده، ولی خر نبوده است.


6 
خاستگاه شعور، منطق و استدلال است

·        وقتی جهان، خاستگاه شعور را نه در وجود، بلکه در فرم دیگری از شعور، یعنی در منطق و استدلال نشان می دهد، دیالک تیک اساسی هستی را نادیده می گیرد:
·        جهان شعور را با شعور توضیح می دهد.
·        یعنی عملا توضیح نمی دهد.
·        شعور به مثابه انعکاس وجود، حتی زمانی که منطق و استدلال و فوت و فن تفکر اختراع نشده بود، صورت گرفته است.
·        همه خرافه های اولیه نیاکان ما فرم های مختلف شعور اند.
·        نتیجه انعکاس مثله و معیوب و مخدوش وجود اند.


7 
و خاستگاه شعر، خیال.

·        خاستگاه شعر همان خاستگاه شعور است، چون شعر فرمی از شعور است.
·        خیال یکی از عناصر دخیل در تشکیل شعر و نقاشی و تندیس و ترانه است و نه خاستگاه آن.

·        شعر دیالک تیکی از تفکر و تخیل است و نه تخیل محض.
·        تخیل محض هرگز وجود نداشته است.

·        «محض»  ترین تخیلات همیشه سایه مرئی و نامرئی واقعیات را بالای سر خود داشته اند. 

·        حتی ارتجاعی ترین اشعار، مثلا اشعار شعرای برده داری واپسین و یا شعرای فئودالی واپسین (رومانتیک، مثلا رنه شاتوبریان)، شعرای بورژوازی واپسین (شعرای فاشیسم، شوپنهاور، نیچه)، شعرای فوندامنتالیسم (همشیره فاشیسم) و غیره دیالک تیکی از تئوری و تخیل اند.




·        در سطر سطر اشعار مثلا احمد شاملو ایده ئولوژی فاشیسم به تخیل شاعرانه سرشته است.


·        در سطر سطر نوشته های جلال آل احمد استه تیزاسیون ایده ئولوژی فاشیسم و فوندامنتالیسم صورت می گیرد.
·        جلال آل احمد مقطع ایده ئولوژیکی فاشیسم و فوندامنتالیسم است. 

·        در فوت و فن استه تیزاسیون نیز تخلیل با تمام عظمت خویش در کار است.


8 
و خاستگاه شعر، خیال. 
صور خیال را حتما خوانده اید.
مقولاتش در اقلیم شعور بسختی می گنجد.

·        منظور جهان از «صور خیال» حتما کتابی و یا مقاله ای است.

·        ولی در همین جمله جهان، شیوه استدلال تیپیک ایرانی جماعت نعره می کشد:


الف

·        امروزه دسته ای از قلابیون که حتی ذره ای مغز در کاه خالی خویش ندارند، ترجمه غلط غلوط آثار مارکس و انگلس را منتشر می کنند و خواندنش را اکیدا به خلایق توصیه می کنند.



ب

·        بدین طریق و با این ترفند به آثار مارکس و انگلس فونکسیون کرم در قلاب قلابیون محول می شود.

·        دیالک تیک صیاد ـ کرم ـ ماهی، به شکل دیالک تیک تروتسکیست و یا آوانتوریست و یا اولترا عنگلابی ـ آثار مارکس و انگلس ـ نوچه بسط و تعمیم می یابد.

·        خود صیادان از کرم (آثار مارکس و انگلس) حتی سطری نخوانده اند و اگر خوانده باشند، نفهمیده اند.



ت

·        این رسم و روال عوامفریبی ایرانیان عوام واره  است.

·        به جای تعمق، تفکر و استدلال، خواندن کتابی را توصیه می کنند تا از گود چالش نظری سربلند و پیروز بیرون آیند.

·        البته جهان حتما صور خیال را خوانده است و حسابش از بقیه جدا ست.


9 
صور خیال را حتما خوانده اید.
مقولاتش در اقلیم شعور بسختی می گنجد.

·        ما صور خیال را و خیلی از چیزهای دیگر را نخوانده ایم.

·        ولی مقولات شعر که سهل است، حتی مقولات شیمی و فیزیک و بیولوژِی و جامعه شناسی و هر چه دل جهان بخواهد در فلسفه علمی (فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی) تجرید یافته اند و تجرید می یابند.

·        فلسفه علمی عام ترین قوانین و قانونمندی های هستی را ـ اعم از قوانین و قانونمندی های طبیعی، اجتماعی، فکری، معرفتی و نظری ـ موضوع بررسی خود قرار می دهد.

·        از جهان چه پنهان که مارکسیسم ـ لنینیسم حتی رشته های علمی خاص خود را کم و بیش توسعه داده است:
·        سوسیولوژی مارکسیستی ـ لنینیستی

·        پسیکولوژی مارکسیستی ـ لنینیستی

·        انتروپولوژی مارکسیستی ـ لنینیستی

·        اونتولوژی مارکسیستی ـ لنینیستی

·        تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی

·        تئوری انعکاس مارکسیستی ـ لنینیستی

·        و الی آخر.

  

10
صور خیال را حتما خوانده اید.
مقولاتش در اقلیم شعور بسختی می گنجد.

·       در دانشگاه های علوم طبیعی آلمان و احتمالا دیگر کشور های آلمانی زبان (اطریش و  سوئیس و غیره) همچنان و هنوز کتب درسی آلمان دموکراتیک تدریس می شوند.  

·        مارکسیسم ـ لنینیسم جهان بینی بی بدیلی است و صرفنظر ناپذیر است.

·        بشریت راه سومی در پیش ندارد:
·        یا باید در خریت دست و پا بزند و یا باید مارکسیسم ـ لنینیسم را به مشقتی عظیم از آن خود کند، یعنی هضم و جذب کند و ترک خطه خریت کند.
·        اگر حافظه خطا نکند، این نظر ماکسیم گورکی هم بوده است.

ادامه دارد.

۱ نظر: