صفحه
فیسبوک حوریه
گاف
سنگزاد
خوشحال
باش و فقط برای خودت زندگی کن
ویلیام
شکسپیر
·
منظور ویلیام شکسپیر و یا حریف از مفهوم «زندگی برای خود»
چیست؟
1
فقط
برای خودت زندگی کن
·
در آثار کانت، با مفهوم «در خود» آشنا می شویم:
·
کانت بنیانگذار مفهوم فلسفی مهمی به نام «چیز در خود» است:
·
مفهوم «چیز در خود» کانت حاکی از آن است که هر چیزی در دیالک
تیک نمود و بود و یا پدیده و ماهیت وجود دارد:
الف
·
هر چیز فرم و نمود و ظاهر عیان خاص خود را دارد، که بدون
واسطه قابل شناخت است:
·
نمود و ظاهر هر چیز در آئینه هر چیز دیگر منعکس می شود.
·
عطر و رنگ و فرم هر سیب به عنوان مثال هم برای انسان و
هم برای حشرات و جانوران قابل ادراک است.
·
برای احساس و ادراک آنها به تفکر و تأمل و شعور و خرد
نیازی نیست.
ب
·
ضمنا هر چیز بود و ماهیت و باطن خاص خود را دارد که خارج از دسترس حواس
موجودات زنده است.
·
کانت این بود و ماهیت و باطن چیزها را «چیز در خود» می
نامد و غیر قابل شناخت تلقی می کند.
·
منشاء واژه پدیده شناسی (فنومنولوژی) همین جا ست.
2
·
صدها سال قبل از کانت، حکیم خردگرای جهانگردی به نام سعدی
نیز همین نظر کانت را نمایندگی کرده است:
·
بنظر شیخ شیراز هم فقط نمود چیزها برای بنی بشر قابل شناخت
است و نه بود و ماهیت و باطن آنها.
·
فقط پدیده قابل شناخت است و نه ماهیت.
3
·
به زبان سعدی، جامه قابل شناخت است و نه کسی که ملبس به جامه
و در اندرون جامه است.
·
بنظر سعدی، نامه قابل شناخت است و نه محتوای نامه.
·
از محتوای نامه فقط نامه نگار خبر دارد.
4
·
نتیجه ایدئولوژیکی سعدی از این موضعگیری معرفتی ـ نظری (موضعگیری
مربوط به تئوری شناخت) این است که اگر کسی جامه زهد (پارسائی) بپوشد، باید او را
زاهد و پارسا محسوب داشت.
·
از درون او فقط عالم الغیب خبر دارد و نه بنی بشر.
·
تفتیش ماهیت و باطن و درون ممنوع!
5
تندیس هگل و مارکس در پکن
·
در آثار هگل، مارکس، انگلس و لنین نیز با مفاهیم «در خود» و «برای خود» آشنا می شویم.
·
آنها این مفهوم را در دیالک تیک «در خود» و «برای خود»
مطرح می سازند.
·
منظور آنها از این دیالک تیک اما چیست؟
6
مثال
·
هر کس در جامعه و جهان، وجود «در خودی» (وجود فی نفسه ای)
دارد و به وجود «در خود» خود واقف و آگاه است
:
·
یکی عمله است، دیگری تاجر
·
یکی دهقان است، دیگری ارباب فئودال و یا سرمایه دار
·
یکی شاعر است، دیگری شاطر.
7
·
هر کس اما در عین حال وجود «برای خودی» هم دارد که چه
بسا از آن غافل است.
·
یعنی بدان وقوف ندارد.
·
یعنی از آن آگاه نیست:
·
هر عمله، فعله، کارگر و یا پرولتر بطور عینی، یعنی بی
اعتنا به وقوف و عدم وقوف خود او، ارگانی از ارگانیسم میهنی و جهانی واحدی است.
·
عضوی از اندام ملی و بین المللی واحدی است.
·
عضو طبقه کارگر است.
·
طبقه اجتماعی معینی که در جامعه سرمایه داری، بطور عینی (عینا)
و عملا سوبژکت تاریخ است.
·
لکوموتیو قطار تاریخ و یا جامعه بشری است.
·
این وجود «برای خود» این طبقه است.
8
فقط
برای خودت زندگی کن
·
اکنون باید به سؤال جواب یافت که منظور شکسپیر و یا حریف
از این فرمان اخلاقی چیست؟
·
هر کس خواه و ناخواه زندگی درخودی دارد، که توضیح داده
شد.
·
زندگی برای خود به چه معنی است؟
9
فقط
برای خودت زندگی کن
·
شاید منظور شکسپیر چیز دیگری باشد:
·
او احتمالا میان زندگی برای خود و برای دیگران مرزبندی
دوئالیستی می کند و بعد دوئالیسم زندگی برای خود و برای دیگران را تخریب می کند.
·
زندگی برای دیگران را دور می اندازد و زندگی برای خود را
مطلق می کند و بدان جامه اندرز می پوشاند:
·
منظور عامیانه و عوام فهم او این است که بی اعتنا به نظر
و قضاوت و سلیقه و علاقه این و آن، زندگی کن.
·
آن سان زندگی کن که خودت دوست داری و نه همسرت، پدرت، مادرت،
همکارت، همبودت، جامعه ات و غیره.
·
اندرز بظاهر زیبائی است.
·
عملی کردنش اما کار شاقی است.
·
چرا؟
·
خواهیم دید.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر