۱۳۹۳ تیر ۳۱, سه‌شنبه

شعر نیما یوشیج در آئینه سیاوش کسرائی (16)

نیمایوشیج (1274 ـ 1338)
تحلیل واره ای از 
گاف سنگزاد

20
·        مرغ آمین (نیما) ـ اما برعکس سعدی و حافظ ـ به دیالک تیک جبر و اختیار باور دارد و تحول جامعه و تاریخ را بی سوبژکت، یعنی بی فاعل انسانی و طبقاتی نمی داند.

21
·        حوادث طبیعی به بود و نبود انسان ـ بطور تعیین کننده ـ وابسته نیستند.
·        ولی حوادث اجتماعی بدون شرکت فعال انسان رخ نمی دهند.
·        این یکی از کشفیات بزرگ مارکس و انگلس بوده است:
·        تاریخ (جامعه و جهان) بی سوبژکت نیست.  

22
·        انسان تا درجه معینی (یعنی به میزان شناختش از قوانین و قانونمندی ها عینی هستی) آزاد و مختار (صاحب اختیار) است و لذا مرغ آمین در پی چاره برای دردمندی های بیدادخانه برآمده است.


23

·        آگاهی فی نفسه، منبع نیروی شگرفی است.
·        آگاهی انسانها را چه بسا حتی از خور و خواب راحت و آرام محروم می سازد:
·        فقدان رغبت مرغ آمین (نیما)  به آب و دانه از همین رو ست!

24
·        انسان آگاه ـ بسان دریا ـ درونی منقلب و بی تاب دارد.

الف

·        آگاهی تشکیل یافته در دل (ضمیر) آدمی باید دیر یا زود بسان شطی در شریان جامعه جاری شود و مادیت یابد.


ب

·        شعور نتیجه انعکاس واقعیت عینی در آئینه ضمیر آدمیان است و پس از تشکیل، در ذهن بند نمی شود.

·        بلکه راه آمده را دو باره برمی گردد تا به اصل خویش دست یابد:

·        ماده ای که به عالم روح آمده، یعنی فرم شعور به خود گرفته، راه آمده را دو باره بر می گردد تا دوباره مادیت یابد، تا دوباره مادی شود.

·        دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور، وجود اجتماعی و شعور اجتماعی)



ت

·        از این رو ست که مرغ آمین «نوبت روز گشایش را در پی چاره بمانده!»

25

·        این حقیقت امر را لنین پیشاپیش دریافته و در بلندترین گلدسته های جهان ابلاغ کرده است:
·        شعور، هستی اجتماعی را فقط منعکس نمی کند، بلکه همچنین می سازد!

26
·        دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی همین است:
·        وجود اجتماعی تنها در تحلیل نهائی، نقش تعیین کننده را به عهده دارد و گرنه در داربست این دیالک تیک، شعور اجتماعی انسان ها نه تماشاچی است و نه هیچ واره و هیچکاره.

27
·        شعور اجتماعی انسان ها چه بسا از نقشی غول آسا برخوردار است و در ساختمان، حفظ و تحکیم وجود اجتماعی نوین، نقش عظیمی بازی می کند.

28
·        اسلوب و یا  متد دیالک تیکی در همین ریزه کاری های مینیاتوری لنینی است که حساب خود را از اسلوب و یا متد متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) جدا می کند. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر