۱۳۹۳ تیر ۲۷, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (120)


فصل پنجم
 ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین

بخش چهارم
پوزیتیویسم و فلسفه حیات
به مثابه طرز تفکر:
انکار سیستم وارگی (سیستمیت) تفکر کلاسیک بورژوائی  
 قسمت اول
امکان دیگری از پوزیتیویسم:

 هربرت اسپنسر 
 ادامه

17
·        مفهوم پوزیتیویستی علم در درک اسپنسر بطرزی مستقیم و پوست کنده برای تأیید مذهب به خدمت گرفته می شود.
·        هسته اصلی مفهوم علم از نکات زیر تشکیل می یابد:

الف
·        در مفهوم پوزیتیویستی علم، «هر شناختی نمودین و نسبی» تلقی می شود.
·        (هربرت اسپنسر، «مجموعه مقالات علمی، سیاسی و فلسفی»، جلد 2، ص 122)، «اصول اولیه»، جلد 1، ص 102)

·        (این بدان معنی است که فقط پدیده ها قابل شناخت اند و نه ماهیت ها.
·        این ضمنا بدان معنی است که هر شناختی نسبی است. مترجم) 

ب
·        در مفهوم پوزیتیویستی علم، قوانین ثابت و لایتغیر از «همگونی های مطلق روابط پدیده ها» تشکیل می یابند.
·        (هربرت اسپنسر، «مجموعه مقالات علمی، سیاسی و فلسفی»، جلد 2، ص 122)، «اصول اولیه»، جلد 1، ص 102)

·        (این بدان معنی است که قوانین ثابت عینی نه از ماهیت چیزها، بلکه از نمود آنها تشکیل می یابند.
·        به عبارت روشنتر از روابط میان پدیده ها تشکیل می یابند. مترجم)  

18
 آگوست کومته (1798 ـ 1857)
ریاضی دان، فیلسوف، منتقد مذهب، از بنیانگذاران جامعه شناسی
از فلاسفه بورژوائی واپسین

·        هسته اصلی مفهوم پوزیتیویستی علم فقط طرح مشترک کومته، جان استوارت میل و اسپنسر را تشکیل نمی دهد، بلکه به تمامی جریان پوزیتیویسم در قرن نوزدهم تعلق دارد. 

19
·        بنا بر این مفهوم علم، قبول وجود واقعیت عینی، امری ایراسیونال (غیر عقلائی) محسوب می شود.
·        فرق هم نمی کند که واقعیت عینی در خارج از تئوری شناخت پوزیتیویستی قرار داشته باشد و یا آن سان که در مورد اسپنسر بوده، تحت تابعیت تئوری شناخت پوزیتیویستی قرار داشته باشد. 

20
·        ایده واقعیت عینی اگرچه انسجام درک پوزیتیویستی از علم را به هم می زند، ولی مفهوم واقعیت عینی تحت فشار طرح پوزیتیویستی علم مثله و مخدوش و محدود می شود.
·        البته اسپنسر از مسائل معرفتی ـ نظری ـ منطقی سر در نمی آورد.
·        به همین دلیل، مسئله را نه در رابطه با تز شناخت نمودین و نسبی محض می بیند، نه در رابطه با مفهوم واقعیت عینی و نه در اختلاط امپیریسم (تجربه گرائی) با نظرات و اصول ماورای تجربی

21
·        اما با نزدیک شدن مفهوم واقعیت عینی به درک پوزیتیویستی علم سر و کله ایراسیونال ها (غیر عقلائی ها) هم پیدا می شود. 

22
·        از همان اوایل کار، رابطه شناخت با واقعیت به دودلی و تردید سرشته بوده است.

الف
·        بنا بر «رئالیسم کج و کوله شده» ی اسپنسر، «احساس های ما و روابطی که بواسطه احساس های ما مستقیما ادراک می شوند، به هیچ وجه نمی توانند به مثابه تصاویر طبیعت و تصاویر روابط چیزهای عینی و مستقل از ما محسوب شوند.»
·        (مندل باوم، «تاریخ ـ انسان ـ دلیل»، بررسی تفکر قرن نوزدهم، 1971، ص 302)

ب
·        اسپنسر با توجه به تفاوت موجود میان شناخت واقعیت بواسطه عقل سلیم و علم، به «ادعای وجود واقعیتی می رسد که بطور کلی ماهیتا غیر قابل شناخت است.»
·        در این ادعای اسپنسر، «مذهب نقش مهمی به عهده می گیرد، نقشی که با جوهر مذهب انطباق دارد.»
·        (هربرت اسپنسر، «اصول اولیه»، جلد 1، ص  73)

ت
·        توضیح این مسئله حتی به مخیله اسپنسر خطور نمی کند.
·        برای اینکه او از پوسته توخالیِ مفهوم پیشرفت هرگز دل نکنده است:
·        رابطه (منفی. مترجم) اسپنسر با فلسفه کلاسیک بورژوائی او را به آهیستوریسم (غیر تاریخیت گرائی) سوق می دهد و توان تفکر او را مفلوج می سازد.    

پ
·        اگرچه میان آهیستوریسم و ادعای اسپنسر مبنی بر عامیت (یونیورسالیته) اوولوسیون تضادی وجود داشته، ولی آهیستوریسم او با محتوای متافیزیکی ـ مکانیستی مفهوم توسعه اش انطباق داشته است.

·   مراجعه کنید به دیالک تیک اوولوسیون و روولوسیون، پیشرفت، توسعه، تئوری شناخت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر