فصل
پنجم
ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین
بخش چهارم
پوزیتیویسم و فلسفه حیات
به مثابه طرز تفکر:
انکار سیستم وارگی (سیستمیت) تفکر کلاسیک بورژوائی
قسمت دوم
ریشه دوانی دگم (جزم) پوزیتیویستی ارنست لاس
ادعای پایان ماتریالیسم از سوی
کبانیس و فریدریش البرت لانگه
ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین
بخش چهارم
پوزیتیویسم و فلسفه حیات
به مثابه طرز تفکر:
انکار سیستم وارگی (سیستمیت) تفکر کلاسیک بورژوائی
قسمت دوم
ریشه دوانی دگم (جزم) پوزیتیویستی ارنست لاس
ادعای پایان ماتریالیسم از سوی
کبانیس و فریدریش البرت لانگه
10
·
در سطح حیات فکری، دوره پسا
کلاسیکی تفکر بورژوائی سر می کشد.
·
سرکشیدنی از جنس رویش علف هرز
اکلکتیسیسم.
·
مراجعه کنید به اکلکتیسیسم در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
11
·
اکلکتیسیسمی که در نوسان بوده میان
دو موضع زیر:
الف
·
موضع اول اکلکتیسیسم قبول
یکی از تضادهای درونی ایدئالیسم آشکار و آشتی دادن جریانات مخالف با هم بوده که تشنه به خون
یکدیگربوده اند.
ب
·
موضع دیگر آن، پیوند ایدئالیسم با
رئالیسم، با تقدم قائل شدن به ایدئالیسم بوده است .
12
·
فلسفه لوتسه از آن جمله بود:
·
«در تحقق این ایدئالیسم تله ئولوژیکی،
موتیوهای همه سیستم های بزرگ فلسفه آلمان در جریان هماهنگ نوینی به وحدت با هم می
رسند.»
·
(ویندلباند، «درسنامه تاریخ فلسفه»، ص 419)
13
·
مقدمه ی هر دو فرقه فوق الذکر اکلکتیسیسم،
زوال و پایان ماتریالیسم بوده است:
الف
پیر
ژان ژرژ کبانیس (1757 ـ 1808)
فیلسوف، فیزولوگ، پزشک فرانسوی
فیلسوف، فیزولوگ، پزشک فرانسوی
·
پس از کبانیس، فاتحه جریان ماتریالیستی
در فلسفه فرانسه نیز خوانده می شود.
ب
لودویگ
فویرباخ (1775 ـ 1833)
مؤسس ماتریالیسم آنتروپولوژیکی
از کلمات قصار او:
اخلاق حقیقی «سعادتمندی من را بدون سعادتمندی تو برسمیت نمی شناسد.»
راه برقراری هارمونی (هماهنگی) میان تکلیف و سعادت، یعنی راه انطباق منافع فردی (من) با منافع دیگران (تو)، در «عشق به توده» است!
مؤسس ماتریالیسم آنتروپولوژیکی
از کلمات قصار او:
اخلاق حقیقی «سعادتمندی من را بدون سعادتمندی تو برسمیت نمی شناسد.»
راه برقراری هارمونی (هماهنگی) میان تکلیف و سعادت، یعنی راه انطباق منافع فردی (من) با منافع دیگران (تو)، در «عشق به توده» است!
·
از اواخر سال های 40، اگرچه
فویرباخ به تنهائی در مقابل ایدئالیسم و نسبت به اغوای ماتریالیسم مبتذل (عامیانه)
مقاومت به خرج می دهد و از ماتریالیسم آنتروپولوژیکی خود به دفاع برمی خیزد، پس از آن اما در فلسفه بورژوائی
آلمان دیگر جریان ماتریالیستی ئی وجود ندارد.
14
·
خوانده شدن فاتحه بر ماتریالیسم بورژوائی
و یا فرقه های ماتریالیستی مبتذل (عامیانه) از هیچ وارگی ماتریالیسم بطور کلی پرده
برمی دارند.
15
·
جویبار حقیر ماتریالیسم مبتذل (عامیانه)
را سیل پوزیتیویسم از دو نظر زیر با خود می برد:
الف
لودویگ
بوشنر (1824 ـ 1899)
فیلسوف، پزشک، عالم علوم طبیعی
از چهره های «مشاجره بر سر ماتریالیسم»
فیلسوف، پزشک، عالم علوم طبیعی
از چهره های «مشاجره بر سر ماتریالیسم»
·
اولا از این نظر که خود ماتریالیسم
مبتذل (عامیانه) تحت تأثیر پوزیتیویسم قرار می گیرد.
·
لودویگ بوشنر ماتریالیسم ناقص
الخلقه خود را به ناقوس بزرگ می آویزد، ولی با قبول دگم پوزیتیویستی پیروان کومته،
ایده های ماتریالیستی اصلی را زیر علامت سؤال قرار می دهد:
چرائی روشن می شود، اگر مرده بر خیزد
چگونگی به روشنی آفتاب می شود، اگر جهان بدرستی درک شود.
(لودویگ بوشنر، «قوه و ماده» (بررسی های تجربی ـ فلسفی ـ طبیعی به زبان همه فهم)، ص 49، سال 1898)
چگونگی به روشنی آفتاب می شود، اگر جهان بدرستی درک شود.
(لودویگ بوشنر، «قوه و ماده» (بررسی های تجربی ـ فلسفی ـ طبیعی به زبان همه فهم)، ص 49، سال 1898)
ب
·
ثانیا از این نظر که جای عنقریبا
خالی ماتریالیسم مبتذل (عامیانه) را پوزیتیویسم پر می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر