اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
(از قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367)
سرچشمه
راه توده
ویرایش از شین میم شین
فصل هشتم
جنگ و
صلح در شاهنامه
بخش دوم
معمای
دو جنگ سرنوشت ساز
ادامه
34
·
شکست ایران در قبال تازیان نیز،
مانند شکست ایران در برابر اسکندر، از مدت ها قبل تدارک دیده می شود.
الف
·
در حمله اسکندر، شکست ایران با
حمله بهمن به سیستان و کشتار و غارت دودمان رستم و شکستن این ستون داد و مردانگی تدارک
دیده می شود.
ب
·
در حمله اعراب نیز زمینه شکست
ایران از زمان سرکوب جنبش مزدک و بویژه از زمان شکست جنبش بهرام چوبین و قتل
ناجوانمردانه وی تدارک دیده می شود.
ت
·
در بینش فردوسی، سلطنتی که مزدک
ها و بهرام ها و بوذرجمهر ها را بکشد و جهان را بیداد گرانه بر خردمندان و
پهلوانان تنگ کند، حق حیات ندارد.
35
·
در اینجا سخن برسر ایرانی و
انیرانی نیست.
·
این لفاظی های بی معنا و ادا و
اطوار روشنفکرمآبانه بورژوایی را باید یکبار برای همیشه دور انداخت.
36
·
در اینجا سخن برسر حق و ناحق
است.
·
هر کس که حق با او باشد، پیروز
خواهد شد.
·
هر رژیمی که به مردمش ظلم و خیانت کند، دیر یا زود سرنگون خواهد شد.
بخش سوم
همه ز آشتی کام مردم روا ست
·
فردوسی، جنگ داد را ضرور می
داند و پیروزی داد را بر بیداد آرزو می کند، ولی او عمیقا صلح جو ست و هر جا که
کمترین امکانی برای حفظ صلح و برای جلوگیری از قتل و غارت باشد، فردوسی با شتاب در
اندیشه استفاده از آن است و هر گامی را در راه آشتی می ستاید و هر اقدامی را در
جهت غارت و کشتار محکوم می کند و می کوبد.
1
·
فردوسی از نقطه نظر صلح خواهی و
یا جنگ طلبی، امتیاز خاصی برای ایرانیان قایل نیست.
2
·
شاهان بیداد گر ایران نیز
چنانکه گفتیم همواره در جنگ و قتل و غارت پیش دستی می جویند و اگر زورشان برسد همه
جا را غارت می کنند و هر مخالفی را می کشند.
3
·
اما فردوسی برای نیروهای هوادار
داد امتیازی قایل است.
·
فردوسی نیروی داد را با نیروی
صلح یکی می داند.
·
جنگ بیداد گرانه و قتل و غارت و
کشتار را خلاف داد محسوب می دارد و لذا هربار که در کشور داد حکومت می کند، صلح
نیز برقرار است.
·
شاهان دادگر، پهلوانان و بزرگان
خردمند ایران هرگز در هیچ جنگ بیدادگرانه ای شرکت نمی کنند.
·
آنها همه کوشش خود را به کار می
برند تا اصولا از جنگ پرهیز شود.
4
·
منوچهر که قبل از رسیدن به سلطنت
به قصد خونخواهی ایرج با سلم و تور می جنگد، پس از انجام این وظیفه و رسیدن به سلطنت،
دیگر هیچ گونه جنگی به راه نمی اندازد.
5
·
وجود حکومت داد در زمان او
تضمینی است برای حفظ صلح.
6
·
منوچهر زمانی که به جنگ سلم و
تور می رود، به سپاهیانش می گوید:
بکوشـــــید، کاین جنگ اهـــریمن اـست
همان درد و کین است و خون جستن است
7
·
اما وقتی که پیروز می شود و
گناهکار را به سزای اعمالش می رساند، می گوید:
کنـون روز داد اســت، بیـداد شد
سـران را سـر از کشــتن آزاد شد
همه مهـر جوییـد و افـسون کنید
ز تن آلـت جـنگ بیــــرون کـنید
...
از این پس به خـیره مریزید خون
که بخـت جفاپیشگان شد نگون
8
·
به فرمان منوچهر سپاهیان، سلیح
از تن در می آورند و به دژ می سپارند و تا وقتی هم که او شاه بوده، هرگز سلیح نمی پوشیند.
9
·
به هنگام سلطنت زوطهماسب و قباد
و کیخسرو نیز تقریبا جنگی در بین نیست.
10
·
کیخسرو که قبل از رسیدن به
سلطنت به جنگ افراسیاب می رود و او را نابود می کند، پس از رسیدن به سلطنت دوره
صلح و آرامش کامل را در کشور بر قرار می سازد.
11
·
پس از او، یعنی در زمان گشتاسب
بیدادگر است که جنگ های ویرانگر از سر گرفته می شوند.
12
·
نظری به ستوده ترین دودمان
شاهنامه یعنی دودمان نیرم (رستم) این منطق شاهنامه را تصدیق و تأیید می کند.
13
·
این دودمان که به مردانگی در
رزم شهره اند، حتی یکبار هم در جنگ غیرعادلانه شرکت نمی ورزند و شرکت آنان در جنگ
های عادلانه نیز از روی اجبار و بی میلی است.
14
·
آنها همواره می کوشند به موطن
خود ـ زابلستان ـ برگردند و در این شهر که نمونه ای از صلح و آرامش است به کار و
زندگی و آبادانی بپردازند.
15
·
آنها تقریبا همواره پس از هجوم
بیگانگان به ایران و شکست ایرانیان و بر اثر دعوت ایرانیان برای نجات کشور به کمک
می آیند.
·
بر دشمن پیروز می شوند و پس از
برقراری آرامش باز هم به زابلستان، جایی که در آن جنگی نیست، برمی گردند.
16
·
فردوسی جنگ را طینت (نهاد) پلنگ می داند که شایسته انسان نیست.
چو مــــردم بدارد نهـــاد پلنگ
بگردد زمانه بر او تار و تنگ
17
·
رستم که تبلیغات رسمی دربار
پهلوی از او نظامی جنگ طلبی می سازد، در واقع ستون استوار صلح و دوستی بوده است.
18
·
یکی از بزرگترین ستایش ها که
ستاره شماران و موبدان قبل از زاده شدن رستم در حق او می گویند، به شرح زیر است:
ببرد پی بدســـــگالان ز خاک
به روی زمین بر نماند مغاک
...
به خواب اندر آرد سر دردمند
ببنــدد در جنـــگ و راه گزند
19
·
رستم نیز در واقع، نه قزاق
شوشکه بند رضا خانی، بلکه پهلوان پاک سرشت، خردمند و عمیقا صلح دوستی است که جز به
هنگام ضرورت و اجبار و اجتناب ناپذیری، دست به سلاح نمی برد و نیروی خود را جز در
راه حق به کار نمی گیرد.
20
·
آشتی جویی رستم در شاهنامه بکرات
می آید.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر