نیمایوشیج
(1274 ـ 1338)
تحلیل
واره ای از
گاف
سنگزاد
تحلیل شعر «شبتاب»
3
مقایسه با شعر دیگر
سیاوش
شعر دیگر در وزن «فاعلاتن فعلاتن فعلات» است:
هست شب
یک شب دمکرده
و خاک
رنگ رخ باخته است.
در این شعر «فاعلاتن» آغاز مصرع به مقتضای مضمون سنگین و بی
تکان آن، «فاع لاتن» شده و برای تلفظ آن می باید کلام را حتما کشیده ادا کنیم:
گویای شبی گسترده و خفه که در زمان، ماسیده است و بسیار با
وزن نسبتا پر تحرک شعر مورد نظر ما فرق دارد:
هنوز از شب دمی باقی است... می خواند در او شبگیر...
مقایسه اوزان این سه شعر، تفاوت کیفی سه شب نیما را از همان
سطر اول می نمایاند.
1
·
سیاوش با بررسی وزن سه شعر مختلف ـ
به مثابه گشتاوری از فرم شعر ـ پیوند دیالک تیکی فرم و محتوا را نشان خواننده می
دهد و نقش تعیین کننده محتوا را نیز:
·
با تغییر محتوای شب، فرم عوض می
شود.
·
تغییر محتوای شب به تغییر فرم آن
منجر می شود.
2
·
تنها کسی می تواند به چنین تحلیلی
دست بزند که دیالک تیک ماتریالیستی را هضم کرده باشد.
3
·
سیاوش اما به گشتاور واحدی از فرم،
یعنی به وزن قناعت نمی ورزد.
·
این کار شایسته متفکر دیالک تیکی
اندیش نیست.
4
·
چنین تحلیلی نیمبند و نارسا خواهد
بود و تمامت اوبژکت شناخت را توضیح نخواهد داد.
5
·
سیاوش از این رو به توضیح شکل و
قافیه شعر شبتاب نیما کمر می بندد:
II
شکل و وزن
1
شکل شعر شبتاب
شبتاب
«هنوز از شب، دمی باقی است!»
می خواند در او، شبگیر
و شبتاب از نهانجایش به ساحل
می زند سوسو.
به مانند چراغ من، که سوسو می زند در
پنجره ی من
به مانند دل من، که هنوز از حوصله و
ز صبر من باقی است در او
به مانند خیال عشق تلخ من، که می خواند
و مانند چراغ من، که سوسو می زند در
پنجره ی من
نگاه چشم سوزانش ـ امید انگیز ـ با من
در این تاریکمنزل می زند سوسو.
سیاوش
شعر شبتاب از سه بند تشکیل شده است.
اما در اصل یک بیت نیمائی است که مصراع نخستین آن، به شرح
زیر است:
«هنوز از شب دمی باقی است، می خواند در او شبگیر و شبتاب از
نهانجایش به ساحل می زند سوسو»
و مصراع دوم آن شامل دو بند دیگر است:
به مانند چراغ من، که سوسو می زند در
پنجره ی من
به مانند دل من، که هنوز از حوصله و
ز صبر من باقی است در او
به مانند خیال عشق تلخ من، که می خواند
و مانند چراغ من، که سوسو می زند در
پنجره ی من
نگاه چشم سوزانش ـ امید انگیز ـ با من
در این تاریکمنزل می زند سوسو.
1
·
سیاوش در گذر از وزن شعر شبتاب به
توضیح شکل آن می پردازد:
·
شعر شبتاب بنظر او از سه بند تشکیل
شده و در اصل یک بیت نیمائی است.
2
·
سیاوش بدین طریق، مفاهیم جدیدی را
بطور امپیریکی (تجربی) به خواننده معرفی می کند:
·
مفاهیم «مصراع»، «بیت» و «بند» در قاموس نیما و در شعر
نیما را.
3
·
بدین طریق میان مقوله فرم و مفهوم
شکل تمایزی جدی پدید می آید.
4
·
در زبان فارسی فرم را چه بسا به
شکل و یا صورت ترجمه می کنند.
5
·
پافشاری و اصرار ما بر استاندارد
کردن مقولات فلسفی بی دلیل نیست.
·
چون در غیر این صورت، هرج و مرجی
پدید می آید و فهم زبان یکدیگر برای اعضای جامعه دشوار و چه بسا حتی محال می شود.
6
·
سیاوش با مفهوم «شکل» ـ به مثابه
گشتاوری از فرم ـ تفاوت میان مصراع و بیت و بند را به توضیح می نشیند.
7
·
اما چگونه می توان در شعر نیما به
تمیز مصاریع (مصراع های) بیت نایل آمد؟
8
·
سیاوش برای تمیز دو مصراع بیت نیما
باید معیاری ارائه دهد و برای نشان دادن معیار، ظاهرا به قافیه بیت اشاره می کند.
9
·
ما از شعر نیما اطلاع چندانی ندارم
و این اولین بار است که تحلیلی از این دست راجع بدان می خوانیم.
·
احتمالا معیار تمیز مصراع ها در
شعر نیمائی قافیه است:
2
قافیه شعر شبتاب
سیاوش
این بیت دارای قافیه «ساحل» و «منزل» است.
ردیف این بیت عبارت است از «می زند سوسو»
·
ما برای فهم منظور سیاوش به بیت
مورد نظر او نظری دیگر می افکنیم:
شبتاب
«هنوز از شب، دمی باقی است!»
می خواند در او، شبگیر
و شبتاب از نهانجایش به ساحل، می زند سوسو.
به مانند چراغ من، که سوسو می زند در پنجره ی من
به مانند دل من، که هنوز از حوصله وز
صبر من باقی است در او
به مانند خیال عشق تلخ من، که می خواند
و مانند چراغ من، که سوسو می زند در پنجره ی من
نگاه چشم سوزانش ـ امید انگیز ـ با من
در این تاریکمنزل می زند سوسو.
·
بنابرین در شعر نیما علاوه بر
قافیه، مفهوم ردیف نیز باید در نظر گرفته شود.
·
سیاوش اکنون مفهوم «قافیه» را از
دید نیما به تعریف می نشیند:
سیاوش
نیما می گوید که قافیه از قفا می آید و کاربردش تداعی
معنائی است که در ابتدا مطرح شده.
·
و شبتاب از نهانجایش
به ساحل، می زند سوسو.
·
قافیه «ساحل» که در مصراع اول مطرح
شده بود، در مصراع دوم با قافیه تاریکمنزل بدان رجعت می شود:
·
نگاه چشم سوزانش ـ امید
انگیز ـ با من
·
در این تاریکمنزل می زند سوسو.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر