۱۳۹۳ مرداد ۸, چهارشنبه

شعر نیما یوشیج در آئینه سیاوش کسرائی (19)


نیمایوشیج (1274 ـ 1338)
تحلیل واره ای از
گاف سنگزاد

تحلیل شعر «شبتاب»

 3
مقایسه با شعر دیگر

 سیاوش

شعر دیگر در وزن «فاعلاتن فعلاتن فعلات» است:
هست شب
یک شب دمکرده
و خاک
رنگ رخ باخته است.

در این شعر «فاعلاتن» آغاز مصرع به مقتضای مضمون سنگین و بی تکان آن، «فاع لاتن» شده و برای تلفظ آن می باید کلام را حتما کشیده ادا کنیم:
گویای شبی گسترده و خفه که در زمان، ماسیده است و بسیار با وزن نسبتا پر تحرک شعر مورد نظر ما فرق دارد:
هنوز از شب دمی باقی است... می خواند در او شبگیر...
مقایسه اوزان این سه شعر، تفاوت کیفی سه شب نیما را از همان سطر اول می نمایاند.

1
·        سیاوش با بررسی وزن سه شعر مختلف ـ به مثابه گشتاوری از فرم شعر ـ پیوند دیالک تیکی فرم و محتوا را نشان خواننده می دهد و نقش تعیین کننده محتوا را نیز:
·        با تغییر محتوای شب، فرم عوض می شود.
·        تغییر محتوای شب به تغییر فرم آن منجر می شود.

2
·        تنها کسی می تواند به چنین تحلیلی دست بزند که دیالک تیک ماتریالیستی را هضم کرده باشد.

3
·        سیاوش اما به گشتاور واحدی از فرم، یعنی به وزن قناعت نمی ورزد.
·        این کار شایسته متفکر دیالک تیکی اندیش نیست.

4
·        چنین تحلیلی نیمبند و نارسا خواهد بود و تمامت اوبژکت شناخت را توضیح نخواهد داد.

5
·        سیاوش از این رو به توضیح شکل و قافیه شعر شبتاب نیما کمر می بندد:

II
شکل و وزن

1
شکل شعر شبتاب

شبتاب

«هنوز از شب، دمی باقی است!»
می خواند در او، شبگیر
و شبتاب از نهانجایش به ساحل می زند سوسو.

به مانند چراغ من، که سوسو می زند در پنجره ی من
به مانند دل من، که هنوز از حوصله و ز صبر من باقی است در او
به مانند خیال عشق تلخ من، که می خواند
و مانند چراغ من، که سوسو می زند در پنجره ی من

نگاه چشم سوزانش ـ امید انگیز ـ با من
در این تاریکمنزل می زند سوسو.

سیاوش

شعر شبتاب از سه بند تشکیل شده است.
اما در اصل یک بیت نیمائی است که مصراع نخستین آن، به شرح زیر است:
«هنوز از شب دمی باقی است، می خواند در او شبگیر و شبتاب از نهانجایش به ساحل می زند سوسو»
و مصراع دوم آن شامل دو بند دیگر است:
به مانند چراغ من، که سوسو می زند در پنجره ی من
به مانند دل من، که هنوز از حوصله و ز صبر من باقی است در او
به مانند خیال عشق تلخ من، که می خواند
و مانند چراغ من، که سوسو می زند در پنجره ی من

نگاه چشم سوزانش ـ امید انگیز ـ با من
در این تاریکمنزل می زند سوسو.

1
·        سیاوش در گذر از وزن شعر شبتاب به توضیح شکل آن می پردازد:
·        شعر شبتاب بنظر او از سه بند تشکیل شده و در اصل یک بیت نیمائی است.

2
·        سیاوش بدین طریق، مفاهیم جدیدی را بطور امپیریکی (تجربی) به خواننده معرفی می کند:
·        مفاهیم  «مصراع»، «بیت» و «بند» در قاموس نیما و در شعر نیما را.

3
·        بدین طریق میان مقوله فرم و مفهوم شکل تمایزی جدی پدید می آید.

4
·        در زبان فارسی فرم را چه بسا به شکل و یا صورت ترجمه می کنند.

5
·        پافشاری و اصرار ما بر استاندارد کردن مقولات فلسفی بی دلیل نیست.
·        چون در غیر این صورت، هرج و مرجی پدید می آید و فهم زبان یکدیگر برای اعضای جامعه دشوار و چه بسا حتی محال می شود.

6
·        سیاوش با مفهوم «شکل» ـ به مثابه گشتاوری از فرم ـ تفاوت میان مصراع و بیت و بند را به توضیح می نشیند.

7
·        اما چگونه می توان در شعر نیما به تمیز مصاریع (مصراع های) بیت نایل آمد؟

8
·        سیاوش برای تمیز دو مصراع بیت نیما باید معیاری ارائه دهد و برای نشان دادن معیار، ظاهرا به قافیه بیت اشاره می کند.

9
·        ما از شعر نیما اطلاع چندانی ندارم و این اولین بار است که تحلیلی از این دست راجع بدان می خوانیم.
·        احتمالا معیار تمیز مصراع ها در شعر نیمائی قافیه است:

2
قافیه شعر شبتاب

سیاوش

این بیت دارای قافیه «ساحل» و «منزل» است.
ردیف این بیت عبارت است از «می زند سوسو»

·        ما برای فهم منظور سیاوش به بیت مورد نظر او نظری دیگر می افکنیم:

شبتاب

«هنوز از شب، دمی باقی است!»
می خواند در او، شبگیر
و شبتاب از نهانجایش به ساحل، می زند سوسو.

به مانند چراغ من، که سوسو می زند در پنجره ی من
به مانند دل من، که هنوز از حوصله وز صبر من باقی است در او
به مانند خیال عشق تلخ من، که می خواند
و مانند چراغ من، که سوسو می زند در پنجره ی من

نگاه چشم سوزانش ـ امید انگیز ـ با من
در این تاریکمنزل می زند سوسو.

·        بنابرین در شعر نیما علاوه بر قافیه، مفهوم ردیف نیز باید در نظر گرفته شود.

·        سیاوش اکنون مفهوم «قافیه» را از دید نیما به تعریف می نشیند:

سیاوش

نیما می گوید که قافیه از قفا می آید و کاربردش تداعی معنائی است که در ابتدا مطرح شده.

·        و شبتاب از نهانجایش به ساحل، می زند سوسو.
·        قافیه «ساحل» که در مصراع اول مطرح شده بود، در مصراع دوم با قافیه تاریکمنزل بدان رجعت می شود:
·        نگاه چشم سوزانش ـ امید انگیز ـ با من
·        در این تاریکمنزل می زند سوسو. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر