فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
عصیان
(۱۳۳۶)
·
در آنجا بر فراز قله ی کوه
·
دو پایم خسته از رنج دویدن
·
به خود گفتم که در این اوج، دیگر
·
صدایم را خدا خواهد شنیدن
·
به سوی ابرهای تیره پر زد
·
نگاه روشن امیدوارم
·
ز دل فریاد کردم کای خداوند
·
من او را دوست دارم، دوست دارم
·
صدایم رفت تا اعماق ظلمت
·
به هم زد خواب شوم اختران را
·
غبار آلوده و بی تاب کوبید
·
در زرین قصر آسمان را
·
ملایک با هزاران دست کوچک
·
کلون سخت سنگین را کشیدند
·
ز طوفان صدای بی شکیبم
·
به خود لرزیده، در ابری خزیدند
·
ستون ها همچو ماران ـ پیچ در پیچ ـ
·
درختان در مه سبزی شناور
·
صدایم پیکرش را شستو داد
·
ز خاک ره درون حوض کوثر
·
خدا در خواب رؤیابار خود بود
·
به زیر پلک ها پنهان نگاهش
·
صدایم رفت و با اندوه نالید
·
میان پرده های خوابگاهش
·
ولی آن پلک های نقره آلود
·
دریغا تا سحر گه بسته بودند
·
سبک چون گوشماهی های ساحل
·
به روی دیده اش بنشسته بودند
·
صدا صد بار نومیدانه برخاست
·
که عاصی گردد و بر وی بتازد
·
صدا می خواست تا با پنجه خشم
·
حریر خواب او را پاره سازد
·
صدا فریاد می زد از سر درد:
·
«به هم کی ریزد این خواب طلایی
·
من اینجا تشنه ی یک جرعه مهر
·
تو آنجا خفته بر تخت خدایی؟»
·
مگر چندان تواند اوج گیرد
·
صدایی دردمند و محنت آلود
·
چو صبح تازه از ره باز آمد
·
صدایم از صدا دیگر تهی بود
·
ولی اینجا به سوی آسمان ها ست
·
هنوز این دیده ی امیدوارم
·
خدایا این صدا را می شناسی
·
من او را دوست دارم، دوست دارم
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر