احمد
الهی
دو
سؤال برای من پیش آمد:
هدف
ادیان از نمایندگی شعور وارونه چیست؟
منظوراز نمایندگان طبقات اجتماعی
واپسین، چه کسانی هستند؟
سیری در جهان بینی عمر خیام (52)
تحلیلی از شین میم شین
تحلیلی از شین میم شین
سرچشمه:
صفحه فیسبوک عمر
خیام
میم حجری
1
منظور
از اینکه ادیان نماینده شعور وارونه اند، چیست؟
·
برای تأمل روی این مسئله باید ـ قبل از همه ـ بدانیم که
شعور چیست؟
1
·
شعور و یا روح یک مقوله فلسفی است.
2
·
شعور و یا روح عالی ترین مقوله فلسفی است.
3
·
شعور و یا روح جفت و یا قرینه و یا ضد دیالک تیکی مقوله وجود
و یا ماده است.
4
·
مقوله به چه معنی است؟
·
مقوله به عام ترین مفاهیم اطلاق می شود.
·
مثال:
·
سرو و یا صنوبر یک مفهوم علمی است.
·
در مفهوم سرو همه انواع و اقسام سرو ها تجرید می یابند.
·
یعنی از همه خصوصیات خاص و فرعی همه سروهای جهان صرفنظر
می شود و جنبه مشترک همه آنها عمده می شود.
·
آنگاه مفهوم سرو تشکیل می گردد و البسه واژه می پوشد.
·
بنی بشر با شنیدن واژه (مفهوم) سرو می تواند همه سروها را
با همه خصوصیات خاص خودشان تصور کند.
5
·
درخت هم یک مفهوم علمی است.
·
مفهوم درخت اما عامتر از مفهوم سرو است.
·
چون در مفهوم درخت، علاوه بر سرو، صنوبر وسپیدار و نارون
و غیره نیز تجرید می یابند.
·
با شنیدن واژه درخت، بنی بشر می تواند همه انواع و اقسام
درختان را تصور کند.
6
·
ماده هم مفهومی علمی (مثلا مفهوم فیزیکی، شیمیائی و غیره)
است.
·
مفهوم علمی ماده بمراتب عام تر از مفهوم سرو و حتی عام
تر از مفهوم درخت است.
·
چون در مفهوم علمی ماده، علاوه بر سر و درخت از هر نوع، موجودات
زنده، جمادات، ذرات، کاینات و غیره تجرید می یابند.
·
با شنیدن واژه ماده، بنی بشر می تواند همه انواع و اقسام
چیزهای مادی را تصور کند.
·
ماده یکی از مقولات علم فیزیک، شیمی و غیره است.
·
ماده عام ترین مفهوم فیزیکی، شیمیائی و غیره است.
7
·
مفهوم ماده و یا وجود ضمنا مفهومی فلسفی است.
·
ماده و یا وجود عام ترین مفهوم فلسفی است.
·
در مفهوم فلسفی ماده و یا وجود همه چیزهای مادی و عینی
هستی تجرید می یابند.
·
بنابرین، ماده و یا وجود یک مقوله فلسفی است.
·
ماده و یا وجود بسان روح و یا شعور، عالی ترین مقوله فلسفی
است.
·
یعنی دیگر نمی توان مفهومی عام تر از آنها پیدا کرد.
·
واقعیت عینی در همه فرم هایش یا در مقوله فلسفی ماده (وجود)
و یا در مقوله فلسفی روح (شعور) تجرید می یابند.
8
·
شعور و یا روح قرینه و یا جفت و یا ضد دیالک تیکی ماده و
یا وجود است.
·
در مقوله فلسفی شعور و یا روح همه چیزها، پدیده ها،
سیستم ها و روندهای غیرمادی (مفاهیم، مقولات، قوانین، قانونمندی ها، هنجارها،
فرامین و موازین اخلاقی، سیاسی، فلسفی، حقوقی، قضائی، مذهبی، هنری و غیره) تجرید
می یابند.
·
وقتی کسی از مفهوم شعور اجتماعی سخن می گوید، همه چیزهای
غیرمادی جامعه در نظر شنونده تجسم می یابند.
9
·
به همین دلیل هستی در دیالک تیک ماده و روح و یا در دیالک
تیک وجود و شعور تجرید می یابد.
·
چیزی ـ خواه مادی و خواه روحی ـ نمی توان در کل هستی
طبیعی و یا اجتماعی پیدا کرد که در خارج از چارچوب این دیالک تیک باشد.
10
·
کشف این دیالک تیک و هر دیالک تیک بزرگ و کوچک دیگر،
دشوار نیست.
·
سطر سطر آثار سعدی و مصراع به مصراع اشعار او تجلیگاه دیالک
تیک است.
·
سعدی بزرگترین و زبردست ترین فیلسوف دیالک تیکی اندیش قرون
وسطی بوده است.
·
سعدی به آسانی آب خوردن هزاران دیالک تیک عینی و ذهنی را
کشف و فرمولبندی می کند.
·
دشواری مسئله در تعیین قطب تعیین کننده در هر دیالک تیک
است.
11
·
مسئله اساسی فلسفه هم همین است:
·
آیا در دیالک تیک ماده و روح و یا وجود و شعور نقش تعیین
کننده از آن ماده (وجود) است و یا از آن روح (شعور)؟
الف
·
کسی که نقش تعیین کننده را از آن ماده (وجود) بداند، دارای
جهان بینی ماتریالیستی خواهد بود.
ب
·
کسی که نقش تعیین کننده را از آن روح (شعور) بداند، دارای
جهان بینی ایدئالیستی خواهد بود.
12
·
پیروان جهان بینی ایدئالیستی، مثلا ادیان و مذاهب در دیالک
تیک ماده و روح و یا در دیالک تیک وجود و شعور نقش تعیین کننده را از آن روح و یا
شعور می دانند و اسم آن را خدا و غیره می گذارند.
·
یعنی واقعیت عظیم عینی از ذره تا کهکشان را مخلوق روحی
به نام خدا از نیستی جا می زنند و جار می زنند.
·
ولی شکی نیست که از نیستی چیزی نمی توان پدید آوردند.
·
به قول شیخ شبستر:
عدم
موجود گردد، این محال است:
وجود
از روی هستی لایزال است.
·
شیخ شبستر در این بیت از اثر معروف خود تحت عنوان «گلشن
راز» ـ بطور فرمال ـ ازلیت و ابدیت ماده (وجود) را ـ البته از دیدگاه عرفان، یعنی بطور وارونه ـ تبیین می دارد.
13
·
روح و شعور و اندیشه خودآ و خودزا و خودمختار نیستند.
·
اولین و ازلی و ابدی نیستند.
·
همه عناصر روحی (فکری، شعورین، عاطفی، احساسی و غیره)
منشاء مادی (واقعی، عینی، وجودین) دارند.
·
اگر خانه ای در هر فرمی از غار تا آپارتمان نمی بود، اندیشه
خانه هم نمی توانست وجود داشته باشد.
·
دیالک تیک خانه و تصور و تصویر ذهنی خانه بسط و تعمیم دیالک
تیک ماده و روح و یا وجود و شعور است.
·
خانه مادی بر تصور خانه و بر تصویر ذهنی خانه تقدم داشته
است.
·
مغز بشری چشمه اندیشه نیست.
·
ارگان اندیشیدن است.
·
بسان پا که ارگان رفتن و در رفتن است.
14
·
روح انعکاس ماده است.
·
اندیشه انعکاس واقعیت عینی در آئینه ضمیر (مغز) بشری
است.
·
هر اندیشه ای در تحلیل نهائی تصویر ذهنی و یا معنوی چیزی
واقعی و عینی است.
·
خود مغز بنی بشر ماده واقعی فوق العاده توسعه یافته ای
است.
·
اگر مغز تجزیه و تحلیل (انالیز) شیمیائی شود، معلوم می شود
که میان عناصر متشکله چیزهای عادی از قبیل در و دیوار و درخت و غیره و عناصر
متشکله مغز تفاوتی وجود ندارد.
·
تفاوت فی مابین در ساختار درخت و در و دیوار و مغز است.
15
·
ساختار هم یک مفهوم فلسفی است.
· مراجعه کنید به دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم و در دیالک
تیک ساختار و فونکسیون در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.
·
ساختار به نحوه پیوند عناصر هر سیستم با یکدیگر اطلاق می
شود.
·
اتم های آهن ـ به عنوان مثال ـ بسته به نحوه پیوند با
یکدیگر (بسته به ساختار سیستم مربوطه) به تشکیل آفتابه ای، طشتی، چرخی، بیلی، داسی،
کلنگی، دوچرخه ای، شمشیری می انجامند.
·
اگر همه اینها را ذوب کنیم دوباره سر و کله اتم های آهن
پیدا می شود.
16
·
دین فرمی از شعور اجتماعی است.
·
دین شعور اجتماعی وارونه است.
·
چون به مسئله اساسی فلسفه، پاسخ وارونه می دهد.
·
واقعیت عینی را خدائی از نیستی خلق نمی کند.
·
خود خدا را خلایق به دلایل اوبژکتیف و سوبژکتیف مختلف خلق
کرده اند.
· ماجرای اختراع خدای واحد و تشکیل ادیان بزرگ از قبیل یهودیت
و مسیحیت و اسلام خود بحث شورانگیز دیگری است.
ادامه دارد.
با وجود حجم زیاد مطالب بسیار عالی است.
پاسخحذفسوال : چطور انسان شعور وارونه را می پذیرد و بر آن سر مینهد بدون آنکه نتیجه ای از آن دیده باشد؟
پاسخحذفممنون.
پاسخحذفمسئله ژرفی است که طرح می کنید.
ما هم باید روی آن تأمل کنیم و در ادامه این هماندیشی با دوست مان بست هبه بضاعت فکری مان ابراز نظر کنیم.
خیلی خیلی ممنون از هماندیشی و تدقیق تأملات خام ما.