احمد
الهی
دو
سؤال برای من پیش آمد:
هدف
ادیان از نمایندگی شعور وارونه چیست؟
منظوراز نمایندگان طبقات اجتماعی
واپسین، چه کسانی هستند؟
سرچشمه:
صفحه فیسبوک عمر
خیام
میم حجری
1
منظور
از اینکه ادیان نماینده شعور وارونه اند، چیست؟
·
برای تأمل روی این مسئله باید ـ قبل از همه ـ بدانیم که
شعور چیست؟
1
·
شعور و یا روح یک مقوله فلسفی است.
2
·
شعور و یا روح عالی ترین مقوله فلسفی است.
3
·
شعور و یا روح جفت و یا قرینه و یا ضد دیالک تیکی مقوله وجود
و یا ماده است.
4
·
مقوله به چه معنی است؟
·
مقوله به عام ترین مفاهیم اطلاق می شود.
·
مثال:
·
سرو و یا صنوبر یک مفهوم علمی است.
·
در مفهوم سرو همه انواع و اقسام سرو ها تجرید می یابند.
·
یعنی از همه خصوصیات خاص و فرعی همه سروهای جهان صرفنظر
می شود و جنبه مشترک همه آنها عمده می شود.
·
آنگاه مفهوم سرو تشکیل می گردد و البسه واژه می پوشد.
·
بنی بشر با شنیدن واژه (مفهوم) سرو می تواند همه سروها را
با همه خصوصیات خاص خودشان تصور کند.
5
·
درخت هم یک مفهوم علمی است.
·
مفهوم درخت اما عامتر از مفهوم سرو است.
·
چون در مفهوم درخت، علاوه بر سرو، صنوبر وسپیدار و نارون
و غیره نیز تجرید می یابند.
·
با شنیدن واژه درخت، بنی بشر می تواند همه انواع و اقسام
درختان را تصور کند.
6
·
ماده هم مفهومی علمی (مثلا مفهوم فیزیکی، شیمیائی و غیره)
است.
·
مفهوم علمی ماده بمراتب عام تر از مفهوم سرو و حتی عام
تر از مفهوم درخت است.
·
چون در مفهوم علمی ماده، علاوه بر سر و درخت از هر نوع، موجودات
زنده، جمادات، ذرات، کاینات و غیره تجرید می یابند.
·
با شنیدن واژه ماده، بنی بشر می تواند همه انواع و اقسام
چیزهای مادی را تصور کند.
·
ماده یکی از مقولات علم فیزیک، شیمی و غیره است.
·
ماده عام ترین مفهوم فیزیکی، شیمیائی و غیره است.
7
·
مفهوم ماده و یا وجود ضمنا مفهومی فلسفی است.
·
ماده و یا وجود عام ترین مفهوم فلسفی است.
·
در مفهوم فلسفی ماده و یا وجود همه چیزهای مادی و عینی
هستی تجرید می یابند.
·
بنابرین، ماده و یا وجود یک مقوله فلسفی است.
·
ماده و یا وجود بسان روح و یا شعور، عالی ترین مقوله فلسفی
است.
·
یعنی دیگر نمی توان مفهومی عام تر از آنها پیدا کرد.
·
واقعیت عینی در همه فرم هایش یا در مقوله فلسفی ماده (وجود)
و یا در مقوله فلسفی روح (شعور) تجرید می یابند.
8
·
شعور و یا روح قرینه و یا جفت و یا ضد دیالک تیکی ماده و
یا وجود است.
·
در مقوله فلسفی شعور و یا روح همه چیزها، پدیده ها،
سیستم ها و روندهای غیرمادی (مفاهیم، مقولات، قوانین، قانونمندی ها، هنجارها،
فرامین و موازین اخلاقی، سیاسی، فلسفی، حقوقی، قضائی، مذهبی، هنری و غیره) تجرید
می یابند.
·
وقتی کسی از مفهوم شعور اجتماعی سخن می گوید، همه چیزهای
غیرمادی جامعه در نظر شنونده تجسم می یابند.
9
·
به همین دلیل هستی در دیالک تیک ماده و روح و یا در دیالک
تیک وجود و شعور تجرید می یابد.
·
چیزی ـ خواه مادی و خواه روحی ـ نمی توان در کل هستی
طبیعی و یا اجتماعی پیدا کرد که در خارج از چارچوب این دیالک تیک باشد.
10
·
کشف این دیالک تیک و هر دیالک تیک بزرگ و کوچک دیگر،
دشوار نیست.
·
سطر سطر آثار سعدی و مصراع به مصراع اشعار او تجلیگاه دیالک
تیک است.
·
سعدی بزرگترین و زبردست ترین فیلسوف دیالک تیکی اندیش قرون
وسطی بوده است.
·
سعدی به آسانی آب خوردن هزاران دیالک تیک عینی و ذهنی را
کشف و فرمولبندی می کند.
·
دشواری مسئله در تعیین قطب تعیین کننده در هر دیالک تیک
است.
11
·
مسئله اساسی فلسفه هم همین است:
·
آیا در دیالک تیک ماده و روح و یا وجود و شعور نقش تعیین
کننده از آن ماده (وجود) است و یا از آن روح (شعور)؟
الف
·
کسی که نقش تعیین کننده را از آن ماده (وجود) بداند، دارای
جهان بینی ماتریالیستی خواهد بود.
ب
·
کسی که نقش تعیین کننده را از آن روح (شعور) بداند، دارای
جهان بینی ایدئالیستی خواهد بود.
12
·
پیروان جهان بینی ایدئالیستی، مثلا ادیان و مذاهب در دیالک
تیک ماده و روح و یا در دیالک تیک وجود و شعور نقش تعیین کننده را از آن روح و یا
شعور می دانند و اسم آن را خدا و غیره می گذارند.
·
یعنی واقعیت عظیم عینی از ذره تا کهکشان را مخلوق روحی
به نام خدا از نیستی جا می زنند و جار می زنند.
·
ولی شکی نیست که از نیستی چیزی نمی توان پدید آوردند.
·
به قول شیخ شبستر:
عدم
موجود گردد، این محال است:
وجود
از روی هستی لایزال است.
·
شیخ شبستر در این بیت از اثر معروف خود تحت عنوان «گلشن
راز» ـ بطور فرمال ـ ازلیت و ابدیت ماده (وجود) را ـ البته از دیدگاه عرفان، یعنی بطور وارونه ـ تبیین می دارد.
13
·
روح و شعور و اندیشه خودآ و خودزا و خودمختار نیستند.
·
اولین و ازلی و ابدی نیستند.
·
همه عناصر روحی (فکری، شعورین، عاطفی، احساسی و غیره)
منشاء مادی (واقعی، عینی، وجودین) دارند.
·
اگر خانه ای در هر فرمی از غار تا آپارتمان نمی بود، اندیشه
خانه هم نمی توانست وجود داشته باشد.
·
دیالک تیک خانه و تصور و تصویر ذهنی خانه بسط و تعمیم دیالک
تیک ماده و روح و یا وجود و شعور است.
·
خانه مادی بر تصور خانه و بر تصویر ذهنی خانه تقدم داشته
است.
·
مغز بشری چشمه اندیشه نیست.
·
ارگان اندیشیدن است.
·
بسان پا که ارگان رفتن و در رفتن است.
14
·
روح انعکاس ماده است.
·
اندیشه انعکاس واقعیت عینی در آئینه ضمیر (مغز) بشری
است.
·
هر اندیشه ای در تحلیل نهائی تصویر ذهنی و یا معنوی چیزی
واقعی و عینی است.
·
خود مغز بنی بشر ماده واقعی فوق العاده توسعه یافته ای
است.
·
اگر مغز تجزیه و تحلیل (انالیز) شیمیائی شود، معلوم می شود
که میان عناصر متشکله چیزهای عادی از قبیل در و دیوار و درخت و غیره و عناصر
متشکله مغز تفاوتی وجود ندارد.
·
تفاوت فی مابین در ساختار درخت و در و دیوار و مغز است.
15
·
ساختار هم یک مفهوم فلسفی است.
· مراجعه کنید به دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم و در دیالک
تیک ساختار و فونکسیون در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.
·
ساختار به نحوه پیوند عناصر هر سیستم با یکدیگر اطلاق می
شود.
·
اتم های آهن ـ به عنوان مثال ـ بسته به نحوه پیوند با
یکدیگر (بسته به ساختار سیستم مربوطه) به تشکیل آفتابه ای، طشتی، چرخی، بیلی، داسی،
کلنگی، دوچرخه ای، شمشیری می انجامند.
·
اگر همه اینها را ذوب کنیم دوباره سر و کله اتم های آهن
پیدا می شود.
16
·
دین فرمی از شعور اجتماعی است.
·
دین شعور اجتماعی وارونه است.
·
چون به مسئله اساسی فلسفه، پاسخ وارونه می دهد.
·
واقعیت عینی را خدائی از نیستی خلق نمی کند.
·
خود خدا را خلایق به دلایل اوبژکتیف و سوبژکتیف مختلف خلق
کرده اند.
· ماجرای اختراع خدای واحد و تشکیل ادیان بزرگ از قبیل یهودیت
و مسیحیت و اسلام خود بحث شورانگیز دیگری است.
ادامه دارد.
با وجود حجم زیاد مطالب بسیار عالی است.
پاسخحذفسوال : چطور انسان شعور وارونه را می پذیرد و بر آن سر مینهد بدون آنکه نتیجه ای از آن دیده باشد؟
پاسخحذفممنون.
پاسخحذفمسئله ژرفی است که طرح می کنید.
ما هم باید روی آن تأمل کنیم و در ادامه این هماندیشی با دوست مان بست هبه بضاعت فکری مان ابراز نظر کنیم.
خیلی خیلی ممنون از هماندیشی و تدقیق تأملات خام ما.