سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
خون سیاوش
(۱۳۴۱)
·
شبی تاریک بود و موج های سخت بر دریا
·
به ساحل، شبروان آشنا با من
·
ولی نا آشنا با شب
·
برای شستن تن در زلال روشنایی
·
برای یافتن از این سیاهی ها، رهایی،
·
فراز ماسه های تر، پی شبتاب می گشتند
·
و از سوسوی خردش در شب تاریک
·
ز شادی بانگ می کردند و بس بی تاب می گشتند.
·
من اما ـ هم چنان ـ با باد در غوغا
·
شتابان، رهسپر، تنها
·
همآهنگ سرود موج، می خواندم
·
و اندر جست و جوی شبچراغی روشنی افزا
·
به روی موج می راندم
·
و شب تاریک بود و موج های سخت بر دریا
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر