۱۳۹۳ اردیبهشت ۷, یکشنبه

هماندیشی با صبا قاسمی (1)

سرچشمه : 
صفحه فیس بوک صبا قاسمی 
اصلاح کن پندارت را که ذهن نخستین و مهمترین است
رفتار و گفتار زاییده های ذهن اند . 

میم حجری    

·        چرا و به چه دلیل صبا به این نتیجه وارونه ی عجق ـ وجق و عجیب و غریب رسیده است؟

1

·        این بدان می ماند که کسی آستین بالا زند و به عکس خویشتن و یا به  عکس هر چیز دیگر در آئینه یورش برد و بمراتب بدتر از آن، ادعا کنه که عکس «نخستین و مهمترین است» و خود آن کس و آن چیز مربوطه (یعنی منشاء مادی عکس) «زاییده عکس های آئینه اند.»

2
·        محتوای آئینه ی ذهن، یعنی  مفاهیم، افکار، قوانین، نظرات و نظریات همه از دم تصاویر منعکسه در روند پراتیک (تجربه، کردوکار، آزمون، آزمایش، عمل و زندگی) است.

·        چرا و به چه دلیل؟

3

·        برای اینکه به عنوان مثال، در ذهن کذائی سپیداری نروییده و نمی تواند هم روییده باشد.
·        مفهوم ذهنی «سپیدار» تصویر سپیدار سر و مر و موجود بر لب جویبار است.
·        به همین دلیل، مفهوم ذهنی «سپیدار» قبل از اینکه در ذهن بوجود آید، در عالم واقع، حی و حاضر بوده است.

4
·        به همین دلیل ادعای اینکه تصویر ذهنی سپیدار و یا مفهوم «سپیدار» نخستین و مهمترین است، ادعائی باطل و نادرست و نابجا ست.

5
·        کسانی که در عهد بوق این ادعا را در بوق و کرنا می زدند و یا احیانا امروزه در عصر جاهلیت مدرن در  منبر و مناره و موبایل و رسانه از هر گونه می زنند، ذهن بنی بشر و به عبارت دقیقتر مغز بنی بشر را با کیسه صفرا عوضی می گیرند.

·        حضرات فکر می کنند، به همان سان که از کیسه صفرا، صفرا ترشح می کند، به همان سان نیز از مغز بنی بشر اندیشه تراوش می یابد.

6

·        مغز اما نه کیسه صفرا، نه چشمه اندیشه، بلکه ارگان تفکر است.
·        به همان سان که پا ارگان رفتن و گاهی هم در رفتن است و نه چشمه رفتن و در رفتن.

7
·        مغز بدون دریافت سیگنال های حسی بواسطه اعضای حسی بنی بشر فی نفسه و به تنهائی نمی تواند چیزی تولید کند.
·        یعنی نمی تواند از هیچ و پوچ اندیشه بسازد.

·        کردوکار مغز عبارت است از انالیز و سنتز (تجزیه و تحلیل و ترکیب) سیگنال های حسی دریافت شده.

·        این حقیقت امر را جماعت شیاد با (و بی) عمامه یا نمی دانند و یا می دانند و خود را به نادانی می زنند، تا عوامفریبی رونق گیرد و کیسه ثروت شان سنگین تر شود.

7
·        بر اساس همین جفنگ است که آخوندیسم تنها ره رهائی را در اشاعه اخلاق اسلامی و مسیحی و یهودی و غیره جا می زند و شب و روز بطور خستگی ناپذیری در هر منبر و مناره جار می زند.


8
 لودویگ فویرباخ (1775 ـ 1833) 
از کلمات قصار او:
اخلاق حقیقی «سعادتمندی من را بدون سعادتمندی تو برسمیت نمی شناسد.»
راه برقراری هارمونی (هماهنگی) میان تکلیف و سعادت، یعنی راه انطباق منافع فردی (من) 
با منافع دیگران (تو)، در «عشق به توده» است!

·        در حالیکه بدون تغییر وجود اجتماعی، تغییر شعور اجتماعی محال است.
·        بدون تغییر مناسبات تولیدی، بدون تغییر شرایط زیست، نمی توان به تغییر روبنای ایدئولوژیکی، به تغییر طرز تفکر نایل آمد.
·        این حقیقت امر را حتی دویست سال پیش، فویرباخ حکیم می دانست و می گفت:
·        طرز تفکر در کاخ و کوخ یکسان نیست.

·        چرا؟

9
·        برای اینکه طرز زیست در کاخ و کوخ، طرز تهیه نان سفره در کاخ و کوخ متفاوت است.

·        برای اینکه ذهنیات، انعکاس واقعیات اند.

·        اگر صبا مثل میم کپرنشینی «بی همه چیز» می بود و نه متمولی سیر و سر حال، بیشک بسان میم می اندیشید.
·        چون به تجربه درمی یافت که با مواعظ اسلامی و اخلاقی نمی توان کپرنشینی را به کاخ مجلل نشینی بدل ساخت.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر