۱۳۹۳ فروردین ۲۲, جمعه

سیری در شعری از رز اران (1)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک رز اران
تحلیلی از گاف سنگزاد 

بر دامنه ی زاگرس
خدا
تنها کسی بود
که بدون اجازه ،
"
مسجد سلیمان " را زاییده بود
. . . . . . . . . . .

عشق های نفتی
حرف های پر اتفاق آن سال ها را
کبریت کشیده اند ...
سیاه ترین برده ی جهان
"
نمره یک " اما !
یاد ارباب های مرده را افتاده بود

1
·        تصور و تصویر «کبریت کشیدن عشق نفتی به حرف ها» خیلی بکر و بدیع است.

2
·        اصطلاح «حرف های پر اتفاق»  اما مبهم است و معنی روشنی ندارد.
·         مفاهیم باید انعکاس راستین چیزهای واقعا موجود باشند.
·        در غیر این صورت لیاقت مفهوم را نخواند داشت.
·        مفهوم «درخت» به این دلیل حرمت دارد که نتیجه تجرید سرو و صنوبر و غیره است.
·        بدون درخت های واقعی و عینی مفهوم «درخت» اصلا نمی توانست تشکیل شود.

3
·        شعر در این مورد و هنر بطور کلی ـ به مثابه فرمی از شعور اجتماعی ـ باید میان هنرمند و مصرفکننده (خواننده) رابطه برقرار کند.
·        پل پیوند باشد.

4
·        شاعر اما عمدا ـ به هر د لیلی هم که باشد ـ این پل پیوند را تخریب می کند.

5
·        ضمنا در این شعر چارچوب زمانی رخدادها در هم ریخته است:
·        زاییده بود.    
·        کشیده اند.    
·        افتاده بود.  

الف

·        وقتی شاعری بگوید،، «خدا تنها کسی بود که بدون اجازه، مسجد سلیمان " را زاییده بود»، این بدان معنی است که ـ به قول آخوند مسیحی موسوم به مارتین لوتر ـ خدا مرده است!

ب
·        اگر حتی این را بپذیریم و به عنوان گزارشی از گذشته ای دور تلقی کنیم، رابطه « کشیده اند» با «افتاده بود» غیر منطقی است.

ت
·        خواننده قاعدتا انتظار پیشگوئی منطقی از شاعر دارد و می خواهد «خواهد افتاد ویا افتاده است» بشنود و نه «افتاده بود.»

عشق های نفتی
حرف های پر اتفاق آن سال ها را
کبریت کشیده اند ...
سیاه ترین برده ی جهان
"
نمره یک " اما !
یاد ارباب های مرده را افتاده بود

پ
·        چنین کرد و کاری اصولا مجاز نیست.
·        مگر اینکه کسی بخواهد خردستیزی پیشه کند و به تخریب خانه خرد و فکر و فرهنگ جامعه بپردازد.

ث
·        جمله  «یاد ارباب های مرده را افتاده بود؟»  بلحاظ دستوری بسیار سؤال انگیز است. 

·        چنین اصطلاحی رایج نبوده و یا ما نشنیده ایم و یا در بهترین حالت، اصطلاح رایج میان مردم بی سواد در مسجد سلیمان است.
·        «به یاد چیزی افتادن»  اما داریم.

ج
·        در غیر این صورت استنباط خواننده از این شعر این خواهد بود که  «سیاه ترین برده جهان ـ نمره یک ـ اما» با تداعی یاد ارباب های مرده غش کرده اند، بیهوش شده اند و نقش زمین گشته اند.
 
پایان

۱ نظر: