سرچشمه:
صفحه فیسبوک رز اران
تحلیلی از گاف
سنگزاد
بر
دامنه ی زاگرس
خدا
تنها کسی بود
که بدون اجازه ،
" مسجد سلیمان " را زاییده بود
. . . . . . . . . . .
خدا
تنها کسی بود
که بدون اجازه ،
" مسجد سلیمان " را زاییده بود
. . . . . . . . . . .
عشق های نفتی
حرف های پر اتفاق آن سال ها را
کبریت کشیده اند ...
سیاه ترین برده ی جهان
" نمره یک " اما !
یاد ارباب های مرده را افتاده بود
1
·
تصور و تصویر «کبریت کشیدن عشق
نفتی به حرف ها» خیلی بکر و بدیع است.
2
·
اصطلاح «حرف های پر اتفاق» اما مبهم است و معنی روشنی ندارد.
·
مفاهیم باید انعکاس راستین چیزهای واقعا موجود
باشند.
·
در غیر این صورت لیاقت مفهوم را
نخواند داشت.
·
مفهوم «درخت» به این دلیل حرمت
دارد که نتیجه تجرید سرو و صنوبر و غیره است.
·
بدون درخت های واقعی و عینی مفهوم «درخت»
اصلا نمی توانست تشکیل شود.
3
·
شعر در این مورد و هنر بطور کلی ـ به
مثابه فرمی از شعور اجتماعی ـ باید میان هنرمند و مصرفکننده (خواننده) رابطه
برقرار کند.
·
پل پیوند باشد.
4
·
شاعر اما عمدا ـ به هر د لیلی هم که
باشد ـ این پل پیوند را تخریب می کند.
5
·
ضمنا در این شعر چارچوب زمانی
رخدادها در هم ریخته است:
·
زاییده بود.
·
کشیده اند.
·
افتاده بود.
الف
·
وقتی شاعری بگوید،، «خدا تنها کسی بود
که بدون اجازه، مسجد
سلیمان " را زاییده بود»، این بدان معنی است که ـ به قول آخوند مسیحی موسوم
به مارتین لوتر ـ خدا مرده است!
ب
·
اگر حتی این را بپذیریم و به عنوان
گزارشی از گذشته ای دور تلقی کنیم، رابطه « کشیده اند» با «افتاده بود» غیر منطقی
است.
ت
·
خواننده قاعدتا انتظار پیشگوئی
منطقی از شاعر دارد و می خواهد «خواهد افتاد ویا افتاده است» بشنود و نه «افتاده بود.»
عشق های نفتی
حرف های پر اتفاق آن سال ها را
کبریت کشیده اند ...
سیاه ترین برده ی جهان
" نمره یک " اما !
یاد ارباب های مرده را افتاده بود
حرف های پر اتفاق آن سال ها را
کبریت کشیده اند ...
سیاه ترین برده ی جهان
" نمره یک " اما !
یاد ارباب های مرده را افتاده بود
پ
·
چنین کرد و کاری اصولا مجاز نیست.
·
مگر اینکه کسی بخواهد خردستیزی
پیشه کند و به تخریب خانه خرد و فکر و فرهنگ جامعه بپردازد.
ث
·
جمله «یاد ارباب های مرده را افتاده بود؟» بلحاظ دستوری بسیار سؤال انگیز است.
·
چنین اصطلاحی رایج نبوده و یا ما
نشنیده ایم و یا در بهترین حالت، اصطلاح رایج میان مردم بی سواد در مسجد سلیمان است.
·
«به یاد چیزی افتادن» اما داریم.
ج
·
در غیر این صورت استنباط خواننده از
این شعر این خواهد بود که «سیاه ترین برده
جهان ـ نمره یک ـ اما» با تداعی یاد ارباب های مرده غش کرده اند، بیهوش شده اند و نقش
زمین گشته اند.
پایان
ویرایش:
پاسخحذفنخواهند داشت.
درست است.
با پوزش