احمد
الهی
دو
سؤال برای من پیش آمد:
هدف
ادیان از نمایندگی شعور وارونه چیست؟
منظوراز نمایندگان طبقات اجتماعی واپسین، چه کسانی هستند؟
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
عمر خیام
میم حجری
توانمند
چطور
انسان شعور وارونه را می پذیرد و بر آن سر می نهد
بدون
آنکه نتیجه ای از آن دیده باشد؟
·
ما برای تأمل روی اندیشه دوست مان باید آن را نخست تجزیه
و بعد تحلیل کنیم تا هم بخشی از اندیشه ایشان از قلم نیفتد و هم از موضوع خارج
نشویم و پرت و پلا نگوییم.
1
چطور
انسان شعور وارونه را می پذیرد؟
·
برای تأمل روی این اندیشه ی منطقی باید به جامعه بشری
برگردیم.
·
ادیان بزرگ «آسمانی» ـ به احتمال قوی ـ وقتی وارد صحنه
می شوند که بحران عمومی فراگیری جامعه بشری را فلج کرده است و خطر انهدام تمدن
بشری می رود.
·
یعنی بود و نبود جامعه بشری مطرح است.
2
·
بررسی دین اسلام حاکی از آن است که اسلام دین فرماسیون
اجتماعی ـ اقتصادی برده داری است.
·
جامعه بشری روی هم رفته و در مقیاس جهانی پله های
فرماسیونی زیر را طی کرده است:
الف
·
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اشتراکی آغازین که فاز
واپسینش بنا بر تحقیقات باستان شناسان حدود سی هزار سال طول کشیده است.
ب
·
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری به مثابه اولین
فرم جامعه طبقاتی منقسم به برده و برده دار
ت
·
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی که طولانی ترین
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی طبقاتی بوده و بیش از هزار سال عمر کرده است.
·
قرون وسطی عرصه یکه تازی بلامنازع همین فرماسیون اجتماعی
ـ اقتصادی فئودالی بوده است.
پ
·
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری که خود به دو مرحله
و یا فاز مهم طبقه بندی می شود:
1
·
سرمایه داری مبتنی بر رقابت آزاد
2
·
سرمایه داری انحصاری و انحصاری ـ دولتی (سرمایه داری
واپسین، امپریالیسم)
ث
·
سوسیالیسم و کمونیسم
·
اکنون حتما حریفی می پرسد که چرا و به چه دلیل ما به این
نظر رسیده ایم؟
2
·
دلیل ما این است که الله و یا خدای اسلام، معبود (صاحب و
یا خداوند عبد) محسوب می شود و بشریت عبد.
·
این بدان معنی است که اسلام دیالک تیک برده و برده دار را به شکل دیالک تیک
بشر و خدا بسط و تعمیم می دهد.
·
این کرد و کار اسلام نمی تواند بی دلیل باشد.
3
·
اسلام همان دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) را که در بخش پیشین مورد بحث قرار گرفت، به شکل
دیالک تیک جهان و خدا، بشریت و خدا بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن
روح (خدا) جا می زند.
·
در حالیکه روح ثانوی است و انعکاس ماده است.
·
وارونگی دین هم به دلیل همین پاسخ وارونه به مسئله اساسی
فلسفه است.
4
·
الله محمد قبلا به مثابه بزرگ ترین بت در خانه کعبه
(بتکده سابق) قرار داشت و پرستیده می شد.
·
الله بت واره را
اما بسته به جنسش تندیس سازی از صخره و یا چوب و یا خرما ساخته بود.
·
الله مخلوق تندیس ساز بوده است.
·
در دیالک تیک الله و تندیس ساز، نقش تعیین کننده از آن تندیس
ساز بوده است.
·
محمد عملا نمی توانست الله را خالق بشر که سهل است، خالق
کل هستی از ذره تا کاینات جا بزند.
5
·
محمد به همین دلیل، همه بت های عالم را مورد تجرید فکری
قرار می دهد و نتیجه نهائی این تجرید فکری را الله می نامد که ضمنا نام بزرگ ترین
بت بتکده کعبه بوده است.
·
عوامفریبی اسلام در همین نامگذاری ی نتیجه تجرید هم
آشکار می گردد.
·
توده مردم به این ترفند پسیکولوژیکی ـ تئولوژیکی می
توانند به تجسم الله انتزاعی (مجرد) نامرئی اسلام نایل آیند.
·
چون قبلا الله را به چشم خود دیده اند، چه بسا بوسیده
اند و پرستیده اند.
·
الله انتزاعی محمد در تحلیل نهائی برای توده مردم در آن
زمان مأنوس و دیر آشنا بوده است.
·
به همین دلیل در عصر جدید موسی و عیسی و محمد را سه
عوامفریب می نامیدند.
·
کتابچه ای هم به همین نام البته بدون نام اصلی مؤلف در
اروپا منتشر شده بود و مخفیانه دست به دست می گشت.
6
·
به همان سان که از تجرید فکری سرو و صنوبر و سپیدار و
غیره به مفهوم انتزاعی درخت می رسیم، به همان سان هم اسلام از تجرید همه بت های
عالم به الله انتزاعی رسید.
·
به همان سان که مفهوم انتزاعی درخت، فقط در کله و ذهن
آدمی وجود دارد، الله اسلام هم فقط می تواند در کله مؤمنین وجو داشته باشد و وجود
دارد.
·
درخت واقعی درخت های مشخص اند.
·
سرو و صنوبر و سپیدار و غیره اند.
·
الله های واقعی هم بت های مشخص بوده اند.
·
به این مسئله دوباره برمی گردیم.
7
چطور
انسان شعور وارونه را می پذیرد؟
·
حالا تا حدودی روشن می شود که چرا مردم به الله انتزاعی
اسلام تمکین می کنند.
·
مردم بلحاظ عقیدتی و پسیکولوژیکی عملا همان الله مصنوع
خود را رد آئینه ذهن خود تجسم، تقدیس و پرستش می کنند تا رفته رفته وارونگی چیره
می شود و دچار ازخودبیکانگی می شوند.
·
الله مادی تندیس واره (بت واره) اندک اندک فراموش می شود
و الله انتزاعی به مثابه الله واحد یکه تاز عرصه تصور و توهم مردم می گردد.
8
·
مسئله را اما نمی توان فقط در چارچوب پسیکولوژی مردم و
سنت بت پرستی دیرمان آنها توضیح داد.
·
اندیشه نو ـ چه علمی و چه خرافی ـ اصولا وقتی پذیرفته می
شود که زمینه مادی و فکری لازم برای پیدایش و پذیرش آن فراهم آمده باشد.
·
تشکیل شعور وارونه (مثلا دین اسلام) شالوده اجتماعی ـ
اقتصادی ضرور (جبری) داشته است.
·
این شالوده را در بخش بعدی باید تبیین داریم.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذف«رد آئینه ذهن» با «در آئینه ذهن» باشد.
با پوزش
محمد قطعا آدم باهوشی بوده و از آنجا که با پدر بزرگش به سفر میرفته، در این سفرها با ادیان دیگر و دستورات آنها و کتابهای آنها آشنا و خلاصه ی بسط داده شده ی آنها را به نام کتابی دیگر ارایه نموده، البته درداقع خدای محمد سلمان فارسی بوده که اگر او نبود قطعا اسلام به نتیجه نمیرسید.
پاسخحذفممنون.
پاسخحذف• ایده ها وقتی به نتیجه می رسند که زمان شان رسیده باشد (ویکتور هوگو)، مثل میوه ها که وقتی می رسند که زمان شان رسیده باشد.
• یعنی شرایط عینی لازم برای کامیابی شان فراهم باشد.
• پیدایش خود ایده ها ثانوی است.
• ایده ها (ادیان و ایدئولوژی ها) راه حل های درخور به مسائل عینی اند که مطرح شده اند.
• ثانوی اند.
• وجود اجتماعی بر شعور اجتماعی تقدم دارد.
• عینیت بر ذهنیت مقدم است.
• محمدها و سلمان ها و غیره اسباب عملی شدن ایده ها هستند.
• اگر محمد هم نبود، تاریخ کس دیگری را مأمور می کرد.
متشکرم
پاسخحذف