۱۳۹۳ اردیبهشت ۵, جمعه

هماندیشی با احمد الهی (3)


احمد الهی
دو سؤال برای من پیش آمد:
هدف ادیان از نمایندگی شعور وارونه چیست؟
 منظوراز نمایندگان طبقات اجتماعی واپسین، چه کسانی هستند؟
سیری در جهان بینی عمر خیام (52)
تحلیلی از شین میم شین
 سرچشمه:
صفحه فیسبوک عمر خیام
میم حجری    
   
توانمند
چطور انسان شعور وارونه را می پذیرد و بر آن سر می نهد
بدون آنکه نتیجه ای از آن دیده باشد؟

·        ما برای تأمل روی اندیشه دوست مان باید آن را نخست تجزیه و بعد تحلیل کنیم تا هم بخشی از اندیشه ایشان از قلم نیفتد و هم از موضوع خارج نشویم و پرت و پلا نگوییم.

1
چطور انسان شعور وارونه را می پذیرد؟

·        برای تأمل روی این اندیشه ی منطقی باید به جامعه بشری برگردیم.
·        ادیان بزرگ «آسمانی» ـ به احتمال قوی ـ وقتی وارد صحنه می شوند که بحران عمومی فراگیری جامعه بشری را فلج کرده است و خطر انهدام تمدن بشری می رود.
·        یعنی بود و نبود جامعه بشری مطرح است.

2
·        بررسی دین اسلام حاکی از آن است که اسلام دین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری است.

·        جامعه بشری روی هم رفته و در مقیاس جهانی پله های فرماسیونی زیر را طی کرده است:

الف

·        فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اشتراکی آغازین که فاز واپسینش بنا بر تحقیقات باستان شناسان حدود سی هزار سال طول کشیده است.

ب

·        فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری به مثابه اولین فرم جامعه طبقاتی منقسم به برده و برده دار

ت

·        فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی که طولانی ترین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی طبقاتی بوده و بیش از هزار سال عمر کرده است.
·        قرون وسطی عرصه یکه تازی بلامنازع همین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی بوده است.

پ

·        فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری که خود به دو مرحله و یا فاز مهم طبقه بندی می شود:

1
·        سرمایه داری مبتنی بر رقابت آزاد

2
·        سرمایه داری انحصاری و انحصاری ـ دولتی (سرمایه داری واپسین، امپریالیسم) 

ث
·        سوسیالیسم و کمونیسم

·        اکنون حتما حریفی می پرسد که چرا و به چه دلیل ما به این نظر رسیده ایم؟

2
·        دلیل ما این است که الله و یا خدای اسلام، معبود (صاحب و یا خداوند عبد)  محسوب می شود و بشریت عبد.
·        این بدان معنی است که اسلام  دیالک تیک برده و برده دار را به شکل دیالک تیک بشر و خدا بسط و تعمیم می دهد.
·        این کرد و کار اسلام نمی تواند بی دلیل باشد.

3
·        اسلام همان دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور)  را که در بخش پیشین مورد بحث قرار گرفت، به شکل دیالک تیک جهان و خدا، بشریت و خدا بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن روح (خدا) جا می زند.
·        در حالیکه روح ثانوی است و انعکاس ماده است.
·        وارونگی دین هم به دلیل همین پاسخ وارونه به مسئله اساسی فلسفه است.

4
·        الله محمد قبلا به مثابه بزرگ ترین بت در خانه کعبه (بتکده سابق) قرار داشت و پرستیده می شد.
·        الله  بت واره را اما بسته به جنسش تندیس سازی از صخره و یا چوب و یا خرما ساخته بود.
·        الله مخلوق تندیس ساز بوده است.
·        در دیالک تیک الله و تندیس ساز، نقش تعیین کننده از آن تندیس ساز بوده است.
·        محمد عملا نمی توانست الله را خالق بشر که سهل است، خالق کل هستی از ذره تا کاینات جا بزند.

5
·        محمد به همین دلیل، همه بت های عالم را مورد تجرید فکری قرار می دهد و نتیجه نهائی این تجرید فکری را الله می نامد که ضمنا نام بزرگ ترین بت بتکده کعبه بوده است.
·        عوامفریبی اسلام در همین نامگذاری ی نتیجه تجرید هم آشکار می گردد.
·        توده مردم به این ترفند پسیکولوژیکی ـ تئولوژیکی می توانند به تجسم الله انتزاعی (مجرد) نامرئی اسلام نایل آیند.
·        چون قبلا الله را به چشم خود دیده اند، چه بسا بوسیده اند و پرستیده اند.
·        الله انتزاعی محمد در تحلیل نهائی برای توده مردم در آن زمان مأنوس و دیر آشنا بوده است.

·        به همین دلیل در عصر جدید موسی و عیسی و محمد را سه عوامفریب می نامیدند.
·        کتابچه ای هم به همین نام البته بدون نام اصلی مؤلف در اروپا منتشر شده بود و مخفیانه دست به دست می گشت.

6
·        به همان سان که از تجرید فکری سرو و صنوبر و سپیدار و غیره به مفهوم انتزاعی درخت می رسیم، به همان سان هم اسلام از تجرید همه بت های عالم به الله انتزاعی رسید.
·        به همان سان که مفهوم انتزاعی درخت، فقط در کله و ذهن آدمی وجود دارد، الله اسلام هم فقط می تواند در کله مؤمنین وجو داشته باشد و وجود دارد.
·        درخت واقعی درخت های مشخص اند.
·        سرو و صنوبر و سپیدار و غیره اند.
·        الله های واقعی هم بت های مشخص بوده اند.
·        به این مسئله دوباره برمی گردیم.

7
چطور انسان شعور وارونه را می پذیرد؟

·        حالا تا حدودی روشن می شود که چرا مردم به الله انتزاعی اسلام تمکین می کنند.
·        مردم بلحاظ عقیدتی و پسیکولوژیکی عملا همان الله مصنوع خود را رد آئینه ذهن خود تجسم، تقدیس و پرستش می کنند تا رفته رفته وارونگی چیره می شود و دچار ازخودبیکانگی می شوند.
·        الله مادی تندیس واره (بت واره) اندک اندک فراموش می شود و الله انتزاعی به مثابه الله واحد یکه تاز عرصه تصور و توهم مردم می گردد. 
  
8
·        مسئله را اما نمی توان فقط در چارچوب پسیکولوژی مردم و سنت بت پرستی دیرمان آنها توضیح داد.
·        اندیشه نو ـ چه علمی و چه خرافی ـ اصولا وقتی پذیرفته می شود که زمینه مادی و فکری لازم برای پیدایش و پذیرش آن فراهم آمده باشد.
·        تشکیل شعور وارونه (مثلا دین اسلام) شالوده اجتماعی ـ اقتصادی ضرور (جبری) داشته است. 

·        این شالوده را در بخش بعدی باید تبیین داریم.

ادامه دارد.

۴ نظر:

  1. ویرایش:
    «رد آئینه ذهن» با «در آئینه ذهن» باشد.
    با پوزش

    پاسخحذف
  2. محمد قطعا آدم باهوشی بوده و از آنجا که با پدر بزرگش به سفر میرفته، در این سفرها با ادیان دیگر و دستورات آنها و کتابهای آنها آشنا و خلاصه ی بسط داده شده ی آنها را به نام کتابی دیگر ارایه نموده، البته درداقع خدای محمد سلمان فارسی بوده که اگر او نبود قطعا اسلام به نتیجه نمیرسید.

    پاسخحذف
  3. ممنون.
    • ایده ها وقتی به نتیجه می رسند که زمان شان رسیده باشد (ویکتور هوگو)، مثل میوه ها که وقتی می رسند که زمان شان رسیده باشد.
    • یعنی شرایط عینی لازم برای کامیابی شان فراهم باشد.
    • پیدایش خود ایده ها ثانوی است.
    • ایده ها (ادیان و ایدئولوژی ها) راه حل های درخور به مسائل عینی اند که مطرح شده اند.
    • ثانوی اند.
    • وجود اجتماعی بر شعور اجتماعی تقدم دارد.
    • عینیت بر ذهنیت مقدم است.
    • محمدها و سلمان ها و غیره اسباب عملی شدن ایده ها هستند.
    • اگر محمد هم نبود، تاریخ کس دیگری را مأمور می کرد.

    پاسخحذف