احمد
الهی
دو
سؤال برای من پیش آمد:
هدف
ادیان از نمایندگی شعور وارونه چیست؟
منظوراز نمایندگان طبقات اجتماعی
واپسین، چه کسانی هستند؟
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
عمر خیام
میم حجری
توانمند
چطور
انسان شعور وارونه را می پذیرد و بر آن سر می نهد
بدون
آنکه نتیجه ای از آن دیده باشد؟
·
برای تأمل روی این اندیشه دوست مان مقایسه بت پرستی با
خداپرستی بی ضرر و ضرور است.
1
·
بت پرست تندیسی را، صنمی را، بتی را، چیزی مادی، مشخص،
مرئی، ملموس و محسوس را می پرستد.
·
خداپرست اما چیزی واهی، خیالی، انتزاعی، غیرمادی، ماورای
طبیعی، نامرئی و ناملموس را می پرستد.
2
·
بت پرست از این لحاظ واقع بین تر و واقعی اندیش تر از
خداپرست است.
·
بت پرست چیزی رئال (واقعی) را می پرستد.
·
به زبان ساده تر، ماتریالیست و یا رئالیست است.
·
در حالیکه خداپرست چیزی ایدئال (ایده ای، فکری، غیرمادی)
را می پرستد.
·
به زبان ساده تر ایدئالیست است.
3
·
بت پرستی اما بلحاظ سطح توسعه توان تفکر، حاکی از مشخص «اندیشی»
است.
·
بت پرستی عمدتا بر شناخت حسی و به عبارت دقیقتر بر ادراک
حسی مبتنی است.
·
بت پرست چیزی را می پرستد که به مدد حواس پنجگانه خود احساس
و ادراک می کند.
4
·
خداپرستی اما حاکی از انتزاعی اندیشی است.
·
خداپرست چیزی انتزاعی را تصور می کند و می پرستد.
·
خداپرستی بر شناخت عقلی ـ به معنی فلسفی آن ـ مبتنی است.
·
به همین دلیل خداپرستی از توسعه سطح توان تفکر بشری
حکایت دارد.
·
به همین دلیل دین اسلام ـ به عنوان مثال ـ مترقی تر از
بت پرستی بوده است، اگرچه شعور وارونه بوده است.
5
·
حسی اندیشی هنوز تفکر به معنی واقعی کلمه نیست.
·
تفکر و شناخت وقتی تشکیل می شود که شناخت حسی با شناخت عقلی
تکمیل شود و شناخت تجربی با شناخت نظری (تئوریکی)
·
مراجعه کنید به دیالک
تیک حسی و عقلی، دیالک تیک تجربی و نظری در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
6
چطور
انسان شعور وارونه را می پذیرد و بر آن سر می نهد
بدون
آنکه نتیجه ای از آن دیده باشد؟
·
منظور دوست مان از مفهوم «بر سر شعور وارونه نهادن»، به
احتمال قوی، توسعه و تکامل شعور وارونه (دین) است.
·
شعور ـ چه شعور وارونه و چه شعور سر راست ـ انعکاس وجود
است.
·
همانطور که ذکرش در بخش های قبلی رفت، در دیالک تیک وجود
و شعور (ماتریالیسم دیالک تیکی) نقش تعیین
کننده از آن وجود است.
·
در دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی (ماتریالیسم تاریخی)
نیز در انطابق مطلق با آن، نقش تعیین کننده از آن
وجو اجتماعی است.
·
چرا؟
7
·
برای اینکه وقتی جامعه بشری بلحاظ مادی توسعه می یابد، وقتی
به عنوان مثال، وسایل تولید تکامل می یابند، جای خیش چوبی را گاو آهن و جای گاو و
خر را تراکتور و کمباین می گیرند، یعنی وقتی وجود اجتماعی توسعه می یابد، خواه و
ناخواه جفت دیالک تیکی آن، یعنی شعور اجتماعی هم تحول می یابد و تکمیل می شود.
·
درست به همان سان که وقتی خانه ای مدرنیزه می شود، تصویر
خانه هم در مطابقت با آن کم و بیش دگرگون می گردد.
8
چطور
انسان شعور وارونه را می پذیرد و بر آن سر می نهد
بدون
آنکه نتیجه ای از آن دیده باشد؟
·
نه تغییر و تحول و توسعه شعور اجتماعی بی دلیل است و نه
بی نتیجه.
·
هر تحول بنیادی در وجود اجتماعی انسان ها با تحول شعور اجتماعی
آنها همراه بوده است.
·
برای پی بردن به صحت این دیالک تیک، کافی است که به سیر جنبش
های اجتماعی و انقلابی در طول تاریخ نظری بیندازیم تا ضمنا ببیینم که «بر سر دین
نهادن» بیهوده نبوده است.
9
مونتسر کشیش
در رأس جنگ های دهقانان بر ضد فئودالیسم
·
سراسر قرون وسطی ضمن
اینکه میدان رزم و پیکار میان طبقات اجتماعی ارتجاعی و انقلابی است، همزمان
میدان رزم و پیکار ایدئولوژیکی بی امان میان نمایندگان ایدئولوژیکی طبقات اجتماعی مربوطه
است.
·
شعور وارونه (دین) در این میادین رزم طبقاتی چه بسا دو
شقه می شود:
·
شقه ای از آن به طرفداری از ارتجاع و سنت می پردازد و
شقه ای دیگر به طرفداری از تحول و انقلاب.
10
·
انشعابات به عمل آمده در ادیان و احزاب و غیره نیز به
همین دلیل است.
·
تضاد کاتولیسیسم با پروتستانتیسم، تضاد تسنن و تشیع و
غیره نیز به همین دلیل است.
·
مبارزه جاری در شعور اجتماعی، یعنی مبارزه ایدئولوژیکی انعکاس
مبارزه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره میان اقشار و طبقات اجتماعی مختلف است.
·
دیالک تیک طبقه اجتماعی و ایدئولوژی، در تحلیل نهائی فرمی
از بسط و تعمیم دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی است.
·
اندیشه ـ چه خرافی و چه علمی ـ همیشه منشاء و علت و دلیل مادی دارد.
·
روح همیشه سایه ماده را بالای سر خود دارد. (کارل مارکس)
ادامه دارد.
انسان همواره برای بقای خود نیازمند به یک منشا قدرت قوی و بیرونیست، قدرتی که ریشه در وجود خویش اش ندارد و بیرونیست . سوال : آیا این موضوع ناشی از آموزشهای محیط است ( مادر ، پدر، معلم، دوستان و ....) یا اینکه کاستی ای در وجود انسان هست که او را نیازمند خدا ، بت، ... میکند؟
پاسخحذف