۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۰, چهارشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (112)

خردستیزی
اثری از پیکاسو
فصل پنجم
 ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین

بخش سوم
تاریخ پیدایش فلسفه حیات و پوزیتیویسم:
خردستیزی

قسمت دهم
تلخیص راسیونالیته (اختصار تعقل)

 جان استوارت میل  
 ادامه

·        جان استوارت میل در اثر یاد شده ی خود، اگرچه علاقه مند محتوای روند فکری است، ولی با این حال، کمترین توجهی به نظرات و نتایج منطق دیالک تیکی از لایب نیتس تا کانت و از کانت تا هگل ندارد.

1
·        عدم موفقیت تلاش جان استوارت میل در زمینه منطق امپیریستی به بی اعتباری منشاء دانش تجربی منطق و ریاضیات در پوزیتیویسم قرن بیستم منجر می شود.

2
·        امپیریسم منطقی نه تنها امکان پذیری منطق امپیریستی را دور می اندازد، بلکه علاوه بر آن، مفهوم منطقی را نیز که ریشه در دانش تجربی دارد و منسوب به واقعیت عینی است، مورد صرفنظر قرار می دهد.

3
·        امپیریسم منطقی جریان معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) امپیریستی جان استوارت میل را به برهان منطق تحلیلی صرف محدود می سازد که اساسا تاتولوژیکی است.

·        (تاوتولوژی به تبیین دو باره مفهومی اطلاق می شود.
·        مثلا برهنه و لخت. مترجم)

·        مراجعه کنید به امپیریسم، امپیریسم منطقی، پوزیتیویسم، نئو پوزیتیویسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری   

4
·        وقتی که امپیریسم منطقی در صدد تأسیس منطق استقرائی برمی آید، ضمنا ایده  جان استوارت میل در رابطه با منطق استقرائی را بی اعتبار می سازد.

5
·        طرح منطق پوزیتیویسم واپسین و مفهوم فلسفه آن، اگرچه با بخشی از موضوعات مطروحه و مسئله گذاری ها در آثار جان استوارت میل دمساز بوده اند، اما در اینجا نیز همان اصل جاری امپیریسم سوبژکتیویستی در فرم جدیدی غالب می آید، اصلی که فلسفه جان استوارت میل مورد تقدیسش قرار می دهد.

6
·        پوزیتیویسم منطقی مسئله فلسفی موسوم به پیشرفت تاریخی را نیز به گور می سپارد، مسئله ای که نه فقط در بینش  اجتماعی و تاریخی جان استوارت میل از اهمیت معینی برخوردار بوده، بلکه در داربست شناخت اجتماعی ـ علمی در سیستم منطق او تشریح هم شده است:
·        «سیر مترقی (ترقیت) تاریخ بشری بنیانی است که از چندین سال قبل متد فلسفیدنی بر آن بنا شده است، متدی که برتر از متدهای سابقا رایج (متدهای شیمیائی، تجربی و هندسی) است.
·        (جان استوارت میل، «سیستم منطق عقلائی و استقرائی»، جلد 2، ص 511)

7
·        در قاموس جان استوارت میل این سیر مترقی، از پیشرفت روح بشری نشئت می گیرد:
·        جان استوارت میل فکر اساسی ایدئالیسم تاریخی کلاسیک را به خدمت می گیرد.
·        اما آن را عمدتا تضعیف می کند و دگرگون می سازد و نهایتا به نفع نوع دیگری از ایدئالیسم تاریخی بی اعتبار می سازد.
·        ایدئالیسم تاریخی ئی که به عوض پیشرفت شناخت، تعویض ایمان (مذهبی)  را (تعویض قبله را)  مورد تأکید قرار می دهد.

8
·        جان استوارت میل در سیستم منطق خویش، اندیشه ترقی روح انسانی را حفظ می کند.
·        اما پیشرفت را از سوئی نه به عنوان «قانون طبیعی»، بلکه فقط به عنوان «قانون تجربی» قلمداد می کند که وابسته به قوانین پسیکولوژیکی و اتیولوژیکی (علم علت یابی بیماری ها و غیره) است.
·        (همانجا، ص 512)
9
·        جان استوارت میل از سوی دیگر با این اندیشه که «کرد و کار مبتنی بر گمان ورزی، روشنفکری و تمایل به حقیقت را جزو علایق نیرومند طبیعت انسانی می داند و یا مقام خاصی برای آن در تحول زندگی هر فرد قایل می شود»، مخالفت می ورزد.
·        جان استوارت میل اما افراد خارق العاده را از این قاعده مستثنی می دارد.
·        (همانجا، ص 525)

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر