تئوری نسبیت
پروفسور دکتر گئورگ
کلاوس
برگردان
شین میم شین
21
·
تئوری های استقرائی از عوامل زیرین تشکیل می یابند:
الف
·
از سیستمی از مفاهیم اصلی
ب
·
از سیستمی از اصول بدیهی
ت
·
از سیستمی از قواعد، که بکمک آنها مفاهیم
فرعی تئوری از طریق تعریف حاصل می آیند و احکام غیر بدیهی تئوری بکمک استنتاج
منطقی ساخته می شوند.
22
·
تئوری های استقرائی ـ بطور کلی ـ حاوی اصول پیشینه اند، یعنی تئوری های معین دیگری را که به عرصه تئوری
مربوطه ربطی ندارند، پیش شرط خود قرار می دهند.
الف
ورنر هایزنبرگ (1901 ـ 1976)
مؤسس و کاشف
رابطه نادقیق و یا نامعین (در سال 1927)
حکم فیزیک کوانتومی، مبنی بر اینکه دو مقدار اندازه گیری
شده یک ذره را
نمی توان همیشه مستقل از یکدیگر تعیین کرد و
رابطه نا معین از نارسائی در روندهای اندازه گیری ناشی نمی
شود،
بلکه علت اصولی دارد.
·
مثلا از سوئی، تئوری کوانتومی «هایزنبرگ» اصل محاسبه «ماتریکی» را به
عنوان اصل پیشینه، پیش شرط خود قرار می دهد.
ب
·
از سوی دیگر، تئوری کوانتومی «هایزنبرگ» و
اصل محاسبه «ماتریکی» ـ هر دو ـ منطق صوری را به عنوان اصل پیشینه، پیش شرط خود
قرار می دهند.
23
·
منطق صوری تنها تئوری ئی است که تئوری استقرائی دیگری را به عنوان اصل پیشینه،
پیش شرط خود قرار نمی دهد.
24
·
تئوری های استقرائی بکمک علائم زبانی نشانه گذاری می شوند.
25
·
بنا
بر نوع رابطه تئوری استقرائی با اصول پیشینه خود، می توان دو مرحله متفاوت تئوری های استقرائی را از هم تمیز داد:
الف
·
در مرحله ضعیفتر، مفاهیم و احکام خود تئوری (یعنی مفاهیم و احکامی که به حوزه
تئوری ـ به معنی
محدود کلمه ـ
مربوط می شوند)
نشانه گذاری می شوند.
·
خود منطق به عنوان پیش شرط، مورد
فرمولبندی صریح قرار نمی گیرد.
ب
·
اگر اصول پیشینه بکمک علائم زبانی نشانه گذاری شوند و اصول بدیهی
آنان به اصول بدیهی تئوری اضافه گردند، آنگاه از کدگذاری (کودیفیکاسیون) این تئوری صحبت می شود.
ت
·
«حساب عنصری» را مثلا می توان به عنوان تئوری استقرائی بر مبنای اصول بدیهی به اصطلاح
«پیانو» ساخت.
پ
·
کدگذاری (کودیفیکاسیون) وقتی صورت می
گیرد که «اصول بدیهی پیانو» نه تنها خود به زبان منطق ریاضی کدگذاری شود، بلکه
کلیه اصول بدیهی عرصه منطق نیز که برای فرمولبندی «اصول بدیهی پیانو» ضرورند، بدان
اضافه گردند.
ث
·
توصیف ساختار کدگذاری (کودیفیکاسیون) را علم نحو تئوری مربوطه نیز می نامند که به
«متاتئوری» تعلق دارد.
ج
·
از هر تئوری استقرائی پیگیر و قطعی انتظار می رود که
خالی از تناقض
باشد و متد تصمیمگیری
ئی عرضه کند، که بکمک آن صحت و سقم احکام مربوط به تئوری روشن گردد.
26
کورت فریدریش گودل (1906 ـ 1978)
از ریاضی دانان و منطقیون قرن بیستم
·
گودل ثابت کرده که تقریبا برای همه تئوری های
استقرائی محتوامند (مثلا برای تئوری هائی که فقط شامل «حساب عنصری» می شوند) متد تصمیمگیری عامی وجود ندارد.
الف
·
هیچ تئوری استقرائی ـ به این مفهوم ـ وجود
ندارد که احکام مطروحه در آن بطور تئوریکی محض قابل اثبات و یا رد باشد.
·
دلیل صحت هر حکمی بنا بر حکم و یا احکام
دیگر که حقیقی تلقی می شوند، اعلام می شود:
·
(مثلا با اشاره به اصول بدیهی تئوری استقرائی
مربوطه.)
ب
·
اگر بخواهیم در عرصه تئوریکی محض در جا
بزنیم، آنگاه در تلاش برای اثبات تئوریکی محض قوانین به رابطه علی (علت و معلولی) بی پایان خواهیم رسید و این
زنجیر علی بی پایان باید در حلقه ای پاره شود، تا احکام معینی به مثابه احکام اولیه پذیرفته شوند و اثبات شان بر
مبنای احکام دیگر صورت نگیرد.
ت
·
دلیل اثبات صحت این احکام را باید در پراتیک، در آزمون و آزمایش جست.
·
یعنی باید از عرصه محض استقراء بیرون رفت.
·
از این جا می شود فهمید که تئوری استقرائی
خودکفائی وجود ندارند.
27
·
اگر تئوری استقرائی بکمک علائم مطرح شود،
آنگاه به سیستمی از علائم مبدل می شود و قواعد آن، خود به قواعد علامتی تبدیل می شوند.
الف
·
گذار از چنین سیستم علامتی به تئوری اولیه بکمک تفسیر علائم صورت می گیرد.
ب
·
اسلوب و یا متد تفسیری در تئوری های
استقرائی از اهمیت خاصی برخوردار است.
ت
·
اگر در تئوری استقرائی، مسائل مطروحه
انتزاعی و صوری چنان تفسیر شوند که علائم، معنائی غیر از معانی پیشین کسب کنند و
در سایه تفسیر جدید اصول بدیهی مربوط به عرصه های دیگر با ارزش احکام حقیقی پدید
آیند، آنگاه می توان کلیه استنتاجات و دلایل تئوری قبلی را بکمک ترجمه صرف، به تئوری
جدید انتقال داد.
پ
·
تئوری استقرائی ئی که حاوی چندین تفسیر
باشد، می تواند به استدلال یکی از آنان اکتفا کند و دلایل و نتایج حاصله را به
سایر تئوری ها انتقال دهد.
ث
·
تئوری های استقرائی ـ همانطور که اشاره شد ـ تقریبا همیشه عرصه دانش پیشین
را در نظر دارند.
·
اما می توان خود آنها را نیز بی توجه به
تفسیر نخستین، به موضوع بررسی تبدیل ساخت، به شرط اینکه تفاسیر بیشمار موجود همسان
باشند و نتوان یکی را بر دیگری ترجیح داد.
ج
·
تئوری های استقرائی پس از پیدایش خود به
کسب قانونمندی
های خاص خود
نایل می آیند.
28
·
با تغییر اصول بدیهی و استنتاجات و غیره
می توان از تئوری های استقرائی معروف، تئوری های جدیدی ساخت، تئوری های جدیدی که
هنوز برای شان تفسیری موجود نیست.
·
این تئوری ها را تئوری های استقرائی ذخیره می نامند.
·
با توسعه و رشد علوم، تشکیل تئوری های
استقرائی ذخیره همه جانبه تر می شود.
·
اصول معین ریاضی در حوزه فیزیک نظری (برای مدتی کوتاه و یا بلند) برای تشکیل تئوری های استقرائی
ذخیره مورد استفاده قرار می گیرند که پیشرفت علم مربوطه را تسهیل می کنند.
الف
·
هندسه های «ریمان» در قرن نوزدهم در عرصه فیزیک
فاقد تفسیر بودند و ربطی به عرصه های فیزیکی واقعی نداشتند.
·
اما هندسه های «ریمان» برای فرمولبندی
ریاضی تئوری نسبیت اینشتین، وسیله تئوریکی کمکی ارزشمندی بودند.
ب
·
در روند توسعه علوم، گرایش عام مبتنی بر «صوری کردن» و «ریاضی کردن» مسائل خود را آشکار می سازد و
لذا تئوری های استقرائی رفته رفته ارزش بیشتری کسب می کنند و امروزه در تحصیلات
دانشگاهی یکی از رشته های متدئولوژی عمومی محسوب می شوند.
ت
·
مهمترین کاربرد تئوری های استقرائی در
امکان پیشگوئی
علمی است.
·
مراجعه کنید به پیشگوئی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پ
·
وسعت عرصه پیشگوئی وابسته به توسعه و تکمیل اسلوب و یا متد استقرائی است.
ث
·
پیشگوئی های درست علمی شالوده عمل و رفتار
درست انسان ها در اقتصاد، سیاست، فن و یا تکنیک و غیره محسوب می شوند.
·
مراجعه کنید به
پراتیک، شناخت در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر