سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 128 ـ 129)
گرت دیده بخشد خداوند امر
نبینی دگر صورت زید و عمرو
شین میم شین
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 128 ـ 129)
گرت دیده بخشد خداوند امر
نبینی دگر صورت زید و عمرو
شین میم شین
• معنی تحت اللفظی این بیت:
• اگر کسی دیده حق بین داشته باشد، او دیگر نه صورت ظاهر این و آن را، بلکه صورت حق را، صورت صورت نگار را خواهد دید.
• سعدی در این حکم، چندین شناخت افزار دیالک تیکی را همزمان بسط و تعمیم می دهد:
1
• او از سوئی دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک صورت نگار و صورت و یا به شکل دیالک تیک حق و زید و عمرو بسط و تعمیم می دهد و قطب تعیین کننده این دیالک تیک را نیز یادآور می شود:
• سعدی در دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت، نقش تعیین کننده را از آن سوبژکت (حق) می داند و اگر دقت بیشتر به خرج دهیم، اوبژکت را تا حد هیچ تنزل می دهد و دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت را تخریب می کند.
2
• او از سوی دیگر، دیالک تیک فراز و فرود را به شکل دیالک تیک خدا و انسان و بعد به شکل دیالک تیک صورت نگار و صورت بسط و تعمیم می دهد، نقش تعیین کننده را از آن فراز (خدا، صورت نگار) می داند و فرود (انسان، صورت) را تا حد هیچ تنزل می دهد.
• این ادعای سعدی فقط در مورد ایراسیونالیست های حرفه ای مصداق پیدا می کند که در گوشه غاری، دور از هر صورت زشت و زیبا در خود فرو رفته اند و غرق خیالات واهی خویش اند و گرنه چگونه می توان در آن واحد روی زیبائی را دید و ندید.
• سعدی در این حکم، آگاهانه و یا ناآگاهانه، به ناگزیر برای حق (صورت نگار) صورتی دست و پا می کند، البته صورتی در واقعیت عینی، یعنی در چیزها و انسان های واقعی.
• این همان ایده ی مادیت یابی روح است که در مسیحیت نمایندگی می شود:
• فرزند مریم تجسم (جسمیت یابی) روح و یا خدا ست که با مرگ در صلیب، عالم جسمانی (مادی) را ترک می گوید و به اصل خویش یعنی به عالم روح برمی گردد.
• بدین پندار و ترفند است که عارف جماعت از کانال صورت مشخص، مرئی و واقعی به سوی صورت نگار انتزاعی، نامرئی و خیالی رهسپار می شوند.
3
• سعدی اما ضمنا دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک حق و زید و عمرو بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن محتوا (حق) می داند.
• دیدن روی حق در آئینه درون، بنظر سعدی بمراتب مهم تر است از دیدن روی زیبای این و آن!
طنز زندگی همین است:
کسانی که در تمامت عمر خویش فکر و ذکری جز حوایج غریزی نداشته اند و بخش اعظم غزلیات شان به وصف اغراق آمیز مو و رو و چشم و ابرو و غیره یار، یعنی به فرمالیسم ناب سرشته است و حتی به بهره مندی از هنر نظربازی بالیده اند،
دم از دیده حق بین می زنند و صورت عمرو و زید را به تحقیر می نشینند!
دم از دیده حق بین می زنند و صورت عمرو و زید را به تحقیر می نشینند!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر