۱۳۹۱ تیر ۱۰, شنبه

توضیح مکاتب مهم مربوط به «تئوری شناخت» (41)

طرح از مجله ارجمند هفته
پروفسور گئورگ کلاوس
سوفیسم
(روشنگری خاص آنتیک)

برگردان شین میم شین

• سوفیسم به جریانی در فلسفه یونان اطلاق می شود که تأثیرش از اواسط قرن پنجم تا پایان قرن چهارم قبل از میلاد ادامه یافته است.

• نمایندگان اصلی سوفیسم بشرح زیر بوده اند:


الف

پروتاگوراس (490 ـ 411)
از فلاسفه ما قبل سقراطی آنتیک (جهان باستان کلاسیک) یونان
از نمایندگان اصلی سوفیسم
به سبب سخنرانی در مجامع خلقی محکوم شد و در راه فرار به سیسیل (ایتالیا) جان باخت.
بعد آثارش به آتش کشیده شد.
پروتاگوراس به وجود «ماده سیال» باور داشت.
(باوری ماتریالیستی)

• پروتاگوراس
ب
• جرجیاس
ت
• هیپیاس
پ
• پرودیکوس
ث
• کریتیاس

1

• اهمیت سوفیسم در این است که نمایندگان آن در تاریخ فلسفه، انسان را با تمامتش، در کانون بررسی فلسفی قرار داده اند که مسئله گذاری آنتروپولوژیکی نامیده می شود.

• (منظور از مسئله گذاری، شیوه طرح مسائل فلسفی و غیره است.
• آنتروپولوژی به معنی تحت اللفظی آن، به آموزشی اطلاق می شود که به تکوین انسان مربوط می شود.
• ما باید میان دو نوع آنتروپولوژی فرق بگذاریم:
• آنتروپولوژی منسوب به علوم طبیعی ـ طبی و
• آنتروپولوژی به اصطلاح فلسفی. مترجم)


• مراجعه کنید به آنتروپولوژی، آنتروپولوژیسم، آنتروپومورفیسم، آنتروپومرکزی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری


2

• فلسفه یونان تا پیدایش سوفیسم، در وهله اول فلسفه طبیعت بود.
• ولی در چالش و کشمکش با آموزش های سوفیستی، مسائل منطقی، اخلاقی، علمی ـ دولتی، علمی ـ حقوقی، استه تیک (زیبائی شناسی) و زبان شاسی سوفیسم وارد آن می شوند.

3

• سوفیست ها خود موجد سیستم های فلسفی سیستماتیک (منظم) نبوده اند، ولی به طرح مسائل جدید زیر پرداخته اند:

الف

• به طرح مسائل در رابطه با انسان و تأثیرگذاری های بسیار مهم.

ب

• به طرح مسائلی که نهایتا به بررسی سیستماتیک و فلسفی مسائل معرفتی ـ نظری (مسائل مربوط به تئوری شناخت)، مسائل اتیکی ـ اجتماعی و مسائل استه تیکی منجر شده است.

• مراجعه کنید به اتیک (اخلاق) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4

• سوفیسم را می توان به دلایل زیر نماینده روشنگری خاص آنتیک قلمداد کرد:

الف
• به دلیل مسئله گذاری های فلسفی وسیع

ب

• به دلیل اشتغال سوفیست ها، بمثابه معلمین عمومی و حرفه ای فلسفه

ت

• به دلیل اشتغال سوفیست ها، بویژه بمثابه معلمین هنر سخنوری (رتوریک)

پ

• به دلیل اشتغال سوفیست ها، به مثابه معلمین هنر بحث و مجادله (اریستیک)

ث

• به دلیل اشتغال سوفیست ها، به مثابه معلمین هنر استدلال (دیالک تیک) به قصد ترویج معارف فلسفی و علمی زمان خود.

5

• مشخصه سوفیسم (البته نه بمثابه یک مکتب یکپارچه) عبارت است از داشتن گرایشات اسکپتیکی و رلاتیویستی کم و بیش شدید.

• مراجعه کنید به اسکپتیسیسم (تردیدگرائی)، رلاتیویسم (نسبیتگرائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

I
نتایج مثبت گرایشات اسکپتیکی ـ رلاتیویستی سوفیسم

• این گرایشات اسکپتیکی ـ رلاتیویستی در نسل قدیم سوفیست ها (پروتاگوراس، جرجیاس، هیپیاس، پرودیکوس) بطور مثبت، به مثابه گشتاورهای زیر به بار می نشینند:

الف

• بمثابه گشتاورهای انتقادی ـ مذهبی تفکر

ب

• بمثابه گشتاورهای انتقادی ـ اجتماعی تفکر:

1

• به مثابه تردید در منشاء الهی هنجارهای اخلاقی

2

• به مثابه تردید در تغییرناپذیر دانستن قوانین حقوقی

ت
• بمثابه گشتاورهای ماتریالیستی:
1

• قبول واقعیت عینی مستقل از شعور انسانی

2

• قبول «ماده سیال» از سوی پروتاگوراس

II
نتایج منفی گرایشات اسکپتیکی ـ رلاتیویستی سوفیسم

کریتیاس (460 ـ 403 ق. م.)
شاعر، نویسنده، فیلسوف، سیاستمدار یونان باستان

• در نسل جوان سوفیست ها، که معروفترین نماینده آن کریتیاس بود، گرایشات اسکپتیکی و رلاتیویستی به اسکپتیسیسم، رلاتیویسم و سوبژکتیویسم منتهی می شوند.

• مراجعه کنید به اسکپتیسیسم، رلاتیویسم و سوبژکتیویسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری


6

• سوفیسم به جریانات زیر منحرف می شود:

الف
• به مفهوم بازی صرف
ب

• به فن اقناع غیر بر بنیان استنتاجات غلط و فریبا

ت
• به مجادله توخالی بر سر واژه ها

7

• شاخص اصلی نمایندگان قدیم و جدید سوفیسم تعلقات اجتماعی ـ سیاسی آنها به جناح های سیاسی متضاد بوده ا ست:

الف

• سوفیست های قدیم به جناح سیاسی دموکراتیک تعلق داشته اند.

ب

• سوفیست های جدید به جناح سیاسی ارتجاعی ـ اشرافی تعلق داشته اند.

8

• مفهوم «سوفیسم» در زبان امروزی محتوای تحقیرآمیز دارد و به معانی زیر به کار می رود:

الف
• به معنی استفاده از روش و متد فریبا
ب
• به معنی وارونه کردن حقایق
ت

• به معنی اختراع دلیل واره برای اثبات تزهای فلسفی ـ علمی و یا سیاسی باطل

• این معانی منفی از انحراف سوفیسم در نمایندگان جدید آن آب می خورد.

• ارزیابی منفی سوفیسم (اگر پیشداوری های طبقاتی را کنار بگذاریم) در تاریخ فلسفه از زمان افلاطون تا ارسطو نیز به همین سان.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر