عکس از سایت «یک ستاره در هفت آسمان»
حقا که ما «در دوره تیره ای بسر می بریم»
حقا که ما «در دوره تیره ای بسر می بریم»
کالبد شناسی اندیشه خمینی (2)
رضا راهدار
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
1
بنده خدا
جناب خدای لامکان - لازمان
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
1
بنده خدا
جناب خدای لامکان - لازمان
• چرا مثل جمهوری اسلامی به جای پاسخ منطقی مسخره می کنی؟
• یکی از دلائلی که انقلاب ایران به خشونت کشیده شد، نفی بدون منطق گذشته بود.
• اگر ما خواهان جامعه ای آزاد و بدون تعصبات خشن هستیم، باید از محکوم کردن بدون منطق هر چیز از جمله وقایع گذشته خودداری کنیم.
• مؤید باشید.
2
رضا راهدار
مردم
رضا راهدار
مردم
• با تشکر از توجه شما و نظرات تان.
• قسمت بعدی نوشته در باره توده و بسیج و تهیج توده ای خمینی است.
• خمینی مطلق گرا و تمامیت خواهی بود که بر گرده مردم سوار شد و نان و ایمان را از سفره شان دزدید.
• گفتمان «توده و توده ای بودن» در درجه اول به آزادی و استقلال رأی آنها بر می گردد، نه اینکه با فتوا و ریای مذهبی آنها را بدنبال خویش کشید و از آنها استفاده کرد.
• اگر چنین توده ای در میدان بود، خمینی نه رهبر می شد و نه دوامی می یافت.
• به قسمت بعدی نوشته توجه کنید.
• با تشکر دوباره.
• معرکه تمام ارضی مضحکی برپا ست:
• هر معرکه گیری به دنبال دیوار کوتاهی است و دیوار توده ـ مثل همیشه ـ از هر دیواری کوتاهتر است و نتیجتا «صعود» خودنمایانه از آن، کسب و کار هر معرکه گیری است:
الف
• معرکه گیری که مثل ماشین خودکاری، چرند و پرند ضد و نقیض بیرون می ریزد، خمینی را مجری اراده توده می داند و نتیجتا توده سالار (دموکرات) جا می زند، تا بعد با حواس پرتی تام و تمام اعلام کند که «طرف نه تئوکرات بود و نه دموکرات» و کسی نیست، بپرسد که بالاخره چی:
• توده سالار و یا نه تئوکرات ـ نه دموکرات؟
• اما در هر صورت، تقصیر غلبه ارتجاع فئودالی و جنایات ضد توده ای آن به گردن شخص شخیص خود توده انداخته می شود.
ب
• طرف حتی ـ رندانه ـ خدای لامکان ـ لازمان فلک زده را به فلکه توده ستیزی می بندد و با هیتلر مقایسه می کند، تا بعد با جمهوری «اسلامی» مقایسه کند و مهر فرار از منطقی اندیشی بر پیشانی اش بکوبد.
ت
• معرکه گیر دیگری ـ فرصت طلبانه ـ از فرصت استفاده می کند و توده را به فلکه می بندد و همان توده را به خریت متهم می کند و رندانه، مقصر اصلی ظهور عجوزه های عهد عتیق جا می زند تا اشاره ای ـ حتی ـ به طبقات ممتاز داخلی و طبقه حاکمه تمام ارضی نکند.
پ
• «خمینی مطلق گرا و تمامیت خواه» جا زده می شود تا ماهیت طبقاتی اش از دیده ها پنهان بماند.
• و ضمنا خریت توده مورد تأکید مجدد قرار می گیرد تا خمینی «بر گرده اش سوار شود و نان و ایمان از سفره اش بدزدد.»
ث
• در همین حیص وبیص ادعا می شود که «اگر توده ای با آزادی و استقلال رای در میدان بود، خمینی نه رهبر می شد و نه دوامی می یافت.»
• نتیجتا تقصیر اصلی رهبرگشتن خمینی به گردن نحیف توده «همیشه خر» می افتد تا توده دوباره به تازیانه تحقیر و تخفیف و توهین بسته شود و طبقه حاکمه تمام ارضی نشسته در متروپول های سرمایه داری با بلندگوهای تبلیغاتی تمام ارضی بی امان شان، به آب زمزم شسته شود.
حقا که ما ـ به قول برتولت برشت ـ «در دوره تیره ای بسر می بریم»:
در دوره ای که تمیز عوام از عوامفریب، بمراتب دشوار تر از تمیز سوزنی است در کوهی از کاه!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر