مطلبی جالب در مورد سوسیالیسم مذهبی شریعتیجالب است که سوسیالیسم شریعتی حتی "سوسیال دموکراتیسم" معمول نبوده است:
او از "نفی" سرمایه داری و "لغو" مالکیت خصوصی سخن می گوید و مدعی است ""اصلا من خود معتقدم که آدم اگر یک روشنفکر مسلمان نباشد و آدم باشد، باید مارکسیست شود (این راه حل است، خلاص!) مگر اینکه برود یک سرمایه دار شود، یا فاشیست شود، یا کلیسایی (کشیش) شود، برای اینکه راه دیگری ندارد."
موج جدید هجو و کوبیدن شریعتی در میان فارسی زبانان آیا مدخلیتی به این گرایش وی دارد؟
یاسر عزیزی
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
یاسر عزیزی
علی فیاضسوسیالیسم شریعتی!
«سوسیالیسم را بزرگ ترین کشف انسان جدید می شمارم»
1
افشین اصلانی
• صد سال پیش، پله خانوف گفته بود:
• «مارکسیسم را می شود با هر چیز دیگری قاطی کرد، حتی با مذهب کاتولیک.
• در نهایت، اما مارکسیسم، زمانی مارکسیسم خواهد بود که مارکسیسم باشد.»
• این که ما بگوییم، شریعتی مسلمان گفته که مارکسیسم هم بعضی جاهایش خوب است، به اندازه ارزنی ارزش ندارد.
• چون مارکسیسم، جهان بینی وحدتمند یکپارچه ای است و کسی که شالوده فلسفی مارکسیسم را، یعنی ماتریالیسم دیالکتیکی ـ تاریخی را قبول ندارد، نمی تواند نتایجش را که برابری و رفع ستم است، قبول داشته باشد.
• شیر بی یال و دم همه چیز می تواند باشد، مگر شیر!
2
مبم
مبم
• یاسر عزیزی عزیز، چند سال پیش راجع به بانیان و مبلغان «سوسیالیسم حقیقی» در زمان حیات مارکس و انگلس مقاله ای نوشته بودند.
• و بهتر می دانند که طرفداری از «سوسیالیسم» کذائی تازگی ندارد.
• اسم حزب شان حزب ناسیونال ـ سوسیالیسم آلمان تشریف داشت.
• سندیکاهای کارگری را آتش می زدند.
• رهبران حزب طبقه کارگر را در روز روشن ترور می کردند.
• دگراندیشان آنتی فاشیست و هومانیست را با بهانه و بی بهانه شقه شقه می کردند، به بیگاری می کشیدند و آخرسر زنده زنده می سوزاندند و زنده باد «سوسیالیسم» می گفتند.
• آنها هم می خواستند ـ البته فقط برای نژاد برتر ـ سوسیالیسم بسازند.
• اهود باراک، شخصا رهبر حزب کارگر اسرائیل است و همین چندی پیش، با لبخند ملیحی بر لب، از تبدیل غزه به «هولوکاوست» سخن می گفت، آنهم نه در خفا، بلکه در جلوی صدها دوربین نابینای رسانه های تمام ارضی!
• سران حزب دموکرات مسیحی پس از جنگ جهانی دوم، در قانون اساسی برخی از ایالات آلمان (نیدرساکسون، اگر اشتباه نکنیم) حتی ماده ای مبنی بر لغو مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و اجتماعی کردن مالکیت بر آنها را تصویب کرده اند.
• در جناح چپ حزب دموکرات ـ مسیحی آلمان فردی به نام هاینه گایسلر وجود دارد که روزی رهبر حزب هم بود و خیلی حرف های کارگرپسند می زند، گاهی حتی تندتر از کمونیست ها به نئولیبرالیسم می تازد.
• مفاهیم و مقوله ها را باید اول جامع و مانع معنی کرد، بعد در باره صداقت هیتلر و سوسیالیست های کذائی دیگر بحث کرد.
• آثار شریعتی از سوی فرزانه ای به نام علی اکبر اکبری در همان زمان تحلیل علمی شده بود.
• ایشان بعدا آثار بنی صدر را هم نقد کردند.
• یاد خروشان شان به یاد باد!
3
گاف سنگزاد
گاف سنگزاد
• ما برای به محک زدن برداشت خویش سرتیتر فوق الذکر را مورد تأمل قرار می دهیم:
علی فیاض
«سوسیالیسم را بزرگ ترین کشف انسان جدید می شمارم»
دکتر علی شریعتی
«سوسیالیسم را بزرگ ترین کشف انسان جدید می شمارم»
دکتر علی شریعتی
• مفاهیمی که دکتر شریعتی در این حکم خویش به خدمت می گیرند، عبارتند از «سوسیالیسم»، «انسان جدید» و «بزرگترین کشف»
الف
مفهوم «سوسیالیسم»
مفهوم «سوسیالیسم»
• منظور دکتر شریعتی از سوسیالیسم چیست که بزعم ایشان، «بزرگ ترین کشف انسان جدید» بوده است؟
• سوسیالیسم و کمونیسم به سه معنی زیر بکار می روند:
1
• اولا به معنی فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی که بر مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید استوار اند و بطور برنامه ریزی شده و آگاهانه توسعه می یابند.
2
• ثانیا به معنی تئوری علمی مبارزه رهائی بخش طبقه کارگر و گذار از نظام سرمایه داری به کمونیسم.
3
• ثالثا به عنوان تجسم مفهومی جنبش کارگری مارکسیستی ـ لنینیستی.
• کشف اینکه دکتر شریعتی کدام یک از این معانی را در مد نظر داشته اند، خود کشفی بمراتب بزرگتر از «بزرگ ترین کشف انسان جدید» خواهد بود.
• اگر منظورشان معنی اول باشد، یعنی اگر منظورشان از سوسیالیسم، فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی مبتنی بر مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید باشد، کشف جدیدی نیست.
• بشریت در دوران ماقبل فرماسیون برده داری دهها هزارسال در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی موسوم به «کمون اولیه» و یا کمونیسم آغازین بسر برده است.
• به قول مورگان باستانشناس امریکائی بر اساس اسناد و مدارک باستان شناسی مکشوفه، دوره واپسیین آن، بیش از سی هزار سال طول کشیده است.
• شاید منظور دکتر شریعتی از انسان جدید، کسانی از جنس مورگان باشند.
• آثار ارزشمند مورگان که هیچ، تراژدی های سوزناک یونان باستان، چیزی جز مویه دردناک بشریت گرفتار در جهنم جامعه طبقاتی بر بهشت برباد رفته، یعنی بر کمونیسم اولیه برباد رفته نیست!
• این که جای خود دارد و کشفش آسان نیست.
• قصه معروف طرد حوا و آدم از بهشت برین و ماجرای مربوط به ستیز خونین فرزندان حوا و آدم به نام های هابیل و قابیل در کتب مقدس، چیزی جز قصه گذار دردناک بشریت از کمونیسم اولیه به جامعه طبقاتی نیست.
• قصه کتب مقدس که جای خود دارد، شاهنامه حکیم سرخ طوس، سوگنامه ارواح خردمند در رثای کمونیسم اولیه ی برباد رفته است:
• ما به نمونه ای تصادفی از آن اشاره می کنیم و تحلیل آن را به بعد موکول می کنیم و می گذریم:
حکیم ابوالقاسم فردوسی
• در این خاک زرخیز ایران زمین
• نبودند جز مردمی پاک دین
• ھمه دین شان مردی و داد بود
• وز آن، کشور آزاد و آباد بود
• چو مھر و وفا بود خود، کیش شان
• گنه بود آزار کس، پیش شان
• ھمه بنده ناب یزدان پاک
• ھمه دل پر از مھر این آب و خاک
• پدر در پدر آریایی نژاد
• ز پشت فریدون نیکو نھاد
• بزرگی به مردی و فرھنگ بود
• گدایی در این بوم و بر ننگ بود
• کجا رفت آن دانش و ھوش ما
• که شد مھر میھن فراموش ما
• که انداخت آتش در این بوستان
• کز آن سوخت جان و دل دوستان؟
• چه کردیم کاین گونه گشتیم خوار؟
• خرد را فکندیم این سان ز کار
• نبود این چنین کشور و دین ما
• کجا رفت آیین دیرین ما؟
• به یزدان، که این کشور آباد بود
• ھمه جای مردان آزاد بود
• در این کشور آزادگی ارز داشت
• کشاورز، خود خانه و مرز داشت
• گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
• گرامی بد، آن کس که بودی دلیر
• نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت
• نه بیگانه جایی در این خانه داشت
• از آن روز دشمن به ما چیره گشت
• که ما را روان و خرد تیره گشت
• از آن روز این خانه ویرانه شد
• که نان آورش مرد بیگانه شد
• چو ناکس به ده، کد خدایی کند
• کشاورز باید گدایی کند
• به یزدان، که گر ما خرد داشتیم
• کجا این سر انجام بد داشتیم!
• بسوزد در آتش گرت جان و تن
• به از زندگی کردن و زیستن
• اگر مایه زندگی بندگی است
• دو صد بار مردن به از زندگی است
• بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
• برون سر از این بار ننگ آوریم!
پایان
ادامه دارد
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر