اثری از بهمن محصص
میم حجری
ما که مفهوم سکس عاشاقانه را به کار نبرده ایم.
به نظر ما باید روی مفاهیم کار کرد.
مفهوم سکس
باید تعریف شود.
مثال:
یکی از دلایل تولید مثل کثیر در خانواده های فقیر
پناه بردن به ارضای جنسی برای تخفیف و یا سرکوب حوایج مادی و و فکری و روحی و روانی است.
محیط کار و یا فقدان محیط کار
به فشار روحی و روانی بر کارگر و بیکار منجر می شود.
او هم برای تخلیله این فشار
زنش را تحت فشار قرار می دهد و عملا مورد تجاوز جنسی زورکی قرار می دهد ویا زن برای تخلیه فشار روحی و روانی شوهر
موجب ارضای (تخلیه) جنسی او می شود.
این که سکس نیست.
این راه حل تراشیدن از جفتگیری مصلحتی و خرکی است.
حریف خر پولی در تلویزیون آلمان می گفت:
وقتی به فاحشه خانه می رود
با همه فواحش موجود سکس می ورزد
اینکه سکس نیست.
این حتی جفتگیری خرکی نیست.
چیست؟
خیلی ها
با همسر و دوست کذایی خود جفتگیری میکنند و ضمن جفتگیری به کس دیگری می عندیشند .
این که سکس نیست.
سکس و بوسه و غیره
به شرطی سکس و بوسه و غیره است
که مبتنی بر عشق باشد و نه ادا و اطوار مصلحتی و کشکی.
عشق را شاید فروغ فرخزاد
شناخته و تعریف کرده باشد.
خیلی ها با حیوانات جفتگیری می کنند که مولانا موضوعیت بخشیده است.
حریفان عیاش که عاشق حویانات نیستند.
اینکه سکس نیست.
بدبختی و بیماری است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر