شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت دوازدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)
بخش سوم
۱
به ره بر یکی پیشم آمد جوان
به تک در پی اش گوسفندی روان
معنی تحت اللفظی:
جوانی را درراه دیدم که گوسفندی به دنبالش می دوید.
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را
به شکل دیالک تیک جوان و گوسفند بسط و تعمیم می دهد.
۲
بدو گفتم:
این ریسمان است و بند
که می آرد، اندر پی ات گوسفند؟
معنی تحت اللفظی:
گفتم، دلیل دنباله روی گوسفند از تو، بندی است که به گرنش بسته ای.
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک جبر و اختیار
را
به شکل دیالک تیک ریسمان و دنباله روی بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن جبر (ریسمان) می داند.
آنسان که اگر ریسمان در میان نباشد، گوسفند به دنبال کار خود خواهد رفت.
۳
سبک طوق و زنجیر از او باز کرد
چپ و راست بوییدن آغاز کرد
هنوز از پی اش، تازیان می دوید
که جو خورده بود از کف مرد و خوید
معنی تحت اللفظی:
جوان بند از گردن گوسفند باز کرد.
گوسفند به بو کردن دور و بر خود شروع کرد.
بعد به دنباله روی از جوان ادامه داد.
دلیل دنباله روی گوسفند این بود که از دست جوان گندم و جو خورده بود.
سعدی
در این دو بیت شعر،
برای تبلیغ تئوری احسان،
دیالک تیک جبر و اختیار را در هم می شکند.
جبر (ریسمان) را دور می اندازد
و
مثل آنارشیستها اختیار (آزادی) را همه کاره اعلام می کند و از دیالک تیک در هم شکسته، وابستگی محض می سازد.
ولی بلافاصله دیالک تیک جبر و اختیار را به شکل دیالک تیک جو و خوید و دنباله روی بسط و تعمیم می دهد و عملا ریسمان مرئی را با ریسمان نامرئی جایگزین می سازد و جبر (جو و خوید) را دوباره بر تخت می نشاند و نقش تعیین کننده را بدو تفویض می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر