۱۴۰۲ خرداد ۸, دوشنبه

درنگی در فرمایشات مهوش موسوی رضی الله عنه (۱۳)

 

   
میم حجری

 
حماسه داد
فریدون میزانی
(جوانشیر)
بازتاب خصلت‌های شاهان و پهلوانان در مناسبات با زنان
زيباترين مناسبات عاشقانه پهلوانان در "زال و رودابه"
فصل نهم
عشق پهلوانان در شاهنامه
ادامه


در دربار مهراب شاه نیز سخن فراوان است. 

مهراب 

به دل،

 خواستار زال است، اما از ایران بیم دارد. 

زنش سیندخت، 

مادر رودابه،

 شوی را رام می کند 

و

 راه نشان می دهد

 و 

سرانجام مهراب را به پذیرش رودابه آماده می سازد و 

از رودابه می خواهد 

که 

پیرایه بسته، پیش پدر رفته و زاری کند.

 اما رودابه سرفرازتر از آن است که زاری کند. 

او 

از عشق خود 

پشیمان و شرمنده نیست، بلکه بدان افتخار می کند.


بدو گفـت رودابه:

«پیـرایه چیست

به جای سر مایه بی مایه چیست.

روان مرا پـور سـام اســت، جفت
چــرا آشــــکارا ببـاید نهــفـــت.»

این عشق سرانجام پیروز می شود و آنگاه بر آیین و کیش عقد می بندند. 
 
هدفی که فردوسی 
از 
آوردن و پروردن این داستان عشقی دارد، 
کاملا روشن است.
 
 اولا
 از زبان رودابه زال را آنچنان می ستاید که برتر از همه تاجداران است و در واقع نیز زال در هر عرصه زندگی که بگیرند، پهلوانی سترگ، با روح و قلبی چون دریا و مردی بی همتا ست. 
 
ثانیا 
میوه این عشق رستم است. 
 
فردوسی با آفرینش هنری این عشق زیبا، 
برترین و محبوب ترین قهرمان خود را می آفریند. 
 
رستم نمی تواند میوه ازدواج عادی و مناسبات خاکی هر زن و مردی باشد. 
 
وقتی شاهی چون قباد در حال فرار عشقش می جنبد و با وساطت پیشخدمت به دختر همسایه می رسد، 
محصولش انوشیروان است. 
 
اما 
مهد پرورش رستم ها 
باید جای دیگری باشد. 
رستم 
همه چیزش ستودنی است. 
حتی عشقی که او میوه اش خواهد بود.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر