۱۴۰۱ آبان ۱۱, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (پ) پراتیک (عمل، تجربه، آزمون، آزمایش، کردوکار، کار) (۴)

Ist möglicherweise ein Bild von 2 Personen und Text

پروفسور دکتر دیتر ویتیچ

برگردان

شین میم شین

   

۴۲

·    این مسئله که شالوده، معیار، نیروی محرکه و آماج شناخت انسانی کدام است، از زمان یونان باستان تا کنون جا و مقام خاصی در فلسفه به خود اختصاص داده است.

 

۴۳

·    درفلسفه های ماقبل مارکسیستی و در فلسفه بورژوائی معاصر، دلایل بیولوژیکی، پسیکولوژیکی و یا منطقی برای این مسئله ارائه داده می شود.

 

۴۴

·    دلایلی از این قبیل که گویا نیروی محرکه شناخت و پژوهش علمی، لذت بردن از آن است، تاب تحمل انتقاد جدی را ندارند:

 

الف

·    چرا این لذت از شناخت در طول تاریخ بشری این قدر متفاوت بوده است؟

 

ب

·    چرا این لذت از شناخت در کشورهای مختلف این قدر متفاوت بوده است؟

 

۴۵

·    سؤالاتی از این قبیل برای نشان دادن بی پایه بودن دلایل یاد شده کفایت می کنند.

 

(البته شناخت، لذت بخش است

و

شکی نیست

که

این لذت، آدمی را مجذوب خود می سازد

و

این ادعا بی پایه نیست.

دلیل لذت بردن از نشاخت اما این است که شناخت (تفکر) نوعی کار است.

کار فکری است

و

کار

فی نفسه

لذت بخش است.

دلیل تعیین کننده شناخت

انعکاس عینی هستی در ایینه ضمیر موجودات

از

سویی

و

نیاز حیاتی ـ مماتی موجودات به شناخت محیط خویش برای رفع حوایج مادی خویش است.

شناخت در خدمت پراتیک است.

یعنی موتور محرکه شناخت، پراتیک و عمل است.

به همین دلیل در شرایط انقلابی

شناخت بشری

«یکشبه ره صد ساله می رود.»

مترجم)

 

 

۴۶

·    فلسفه بورژوائی به مسأله پراتیک نیز پاسخ نادرست می دهد.

 

۴۷

·    تنها بر اساس درک مارکسیستی از پراتیک است که می توان به اینگونه پرسش ها پاسخ درست داد.

 

۴۸

·    از اهمیت عظیم پراتیک برای کل هستی انسانی و برای پیشرفت جامعه بشری، می توان دریافت که تعیین کننده شناخت انسانی نیز پراتیک است.

 

۴۹

·    پراتیک همواره عبارت بوده از کرد و کار مادی، آگاهانه و مبتنی بر دانش و شناخت جهان خارج.

 

۵۰

·    سؤال این است که شناخت انسانی واقعیت، در چارچوب روند تمامجامعتی تحول واقعیت عینی و در وابستگی بدان چگونه صورت می گیرد؟

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر