۱۳۹۸ مهر ۱۶, سه‌شنبه

ايرج ميرزا از دیدی دیگر (۷)


تحلیلی
از
میمحا نجار
 
مادر 
 
گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهان گرفتن آموخت

شب ها بر گاهواره ی من
بیدار نشست و خفتن آموخت
 
۱ دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت
 
راه رفتن
هم
بسان پستان به دهان گرفتن و خفتن
امری طبیعی، غریزی، فیزیکی ـ فونکسیونال
است
و
نه
امری اکتسابی و آموختنی.
 
بخش اعظم جانوران
پس از بیرون آمدن از بیضه و یا پس از زایش
بی نیاز از مادر
 راه می افتند.
 
آخر این چه مؤلف کتب درسی است
که
از
ساده ترین چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم های هستی طبیعی دور و بر خویش
خبر ندارد.

لاک پشت ها
صدها بیضه 
در
سواحل معینی در شن چال می کنند
تا
پس از مدتی
لاک پشت های کوچولو
به
طرز خودمختار
از
بیضه ها بیرون زنند و خود را بی نیاز از این و ان به دریا برسانند.

این روند ها و روال ها
به
طرز ژنه تیکی
برنامه ریزی می شوند.

۲
دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت
 
جوجه شترمرغی
را
در فیلم های طبیعی نشان می دادند
که
تازه
از
بیضه بیرون زده بود و راه افتاده بود.
 
ناگهان
سر و کله شغالی در پشت سرش پیدا می شود.
 
جوجه شترمرغ
در
طرفة العینی
خود
را
به
صورت صخره ای گرد گرد 
(گردتر از سوسنگرد)
در می آورد 
و 
از 
شر شغال در امان می ماند.
 
جانوران
در
طول تکامل میلیون ها ساله شان
انبوهی از استراتژی های استتار و زیست
توسعه داده اند و در ژن های خود ذخیره کرده اند.
 
۳
دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت
 
علمای شیمی 
دیری است
که
پروته ئین های معینی
را
به
هم می چسبانند
و
سنتز شیمیایی حاصله
شروع به راه رفتن می کند.
 
مادر
که 
به
بچه
راه رفتن نمی آموزد.
 
راه رفتن در ژنه تیک موجود زنده است.
 
مادر
به 
بچه
مدد می رساند تا خطر کند.
 
 
امروز
این
کار
را
به
عهده
صندلی های چرخدار می گذارند.
 
سگ های خانگی
نیز
چه بسا
مددرسان خستگی ناپذیر نوزادان و کودکانند.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر